سیاست هستهای احمدینژاد به روایت جواد لاریجانی
از تلاش برای مذاکره شخصی با اوباما، تا طرح واگذاری تمام مواد غنی شده
کد خبر :
557363
روزنامه ایران: محمود احمدینژاد در آخرین حضورش در نیویورک حرفی برای گفتن داشت که خیلیها از شنیدش جا خوردند؛ «ایران جایگاه ایالات متحده امریکا را میداند و بر این باور است که ما میتوانیم با همدیگر رابطه داشته باشیم.»
اما این حرف برای دولتمردان دو کشور و برخی میانجیهای اروپایی چندان شوکه کننده نبود. او چند سالی میشد که به دنبال کانالی برای عادی کردن روابط با امریکاییها میگشت. سالهایی که در خلال آن پیغامهای زیادی با واسطه یا بیواسطه میان دو طرف رد و بدل شده بود. اما حالا محمدجواد لاریجانی، معاون حقوق بشر قوه فضائیه میگوید وسعت تلاشهای دولت وقت برای نزدیک شدن به امریکا بیش از آن چند پیامی بود که علنی شد.
به گفته لاریجانی «احمدینژاد پیشنهاد کرده بود خودش با اوباما مذاکره کند و همه مواد غنی شده هستهای را یکجا به آنها بدهد.» این روایت هر چند ابعاد جدیدی از سیاست خارجی دولت گذشته در قبال پرونده هستهای و همین طور رابطه با امریکا را بازگو میکند اما در کلیت خود موضوعی است که بخشی از نشانههای آن قبلاً قابل رصد بودهاند.
جواد لاریجانی در گفتوگوی خود با خبرگزاری تسنیم به بهانه نقد موضعگیری گروههای مختلف، سراغ روایتش از سیاست دوران احمدینژاد رفته و پس از آنکه موضع موافقان برجام را مورد انتقاد قرار داده، گفته است: «گروه دیگری هم بودند که صرفاً دنبال آن هستند که جایی از برجام خراب شود تا آن را عَلَم کنند. دوستانی که با آقای احمدینژاد و سایتهای نزدیک به آنها کار میکنند از این دسته هستند. اینها حرفهایی میزنند که بنده تعجب میکنم؛ زیرا خود ایشان در سالهای آخر ریاست جمهوریاش بدتر از این برجام را پیشنهاد میکرد. احمدینژاد پیشنهاد داشت همه مواد غنیشده هستهای را یکجا بدهیم و خودش هم با اوباما مذاکره و مسأله را حل کند! مشخص است که این نوع نقد نیز نقد به درد بخور و کارسازی نیست.»
لاریجانی البته نشانه و سندی دال بر تأیید مطلبی که عنوان کرده را به میان نکشیده است اما برای صحت کلیت این موضوع میتوان شواهد و روایتهایی از اتفاقات سالهای ریاست احمدینژاد بر دولت یافت. احمدینژاد کجا و در چه زمانی این سیاست را پیش کشیده است؟ پاسخ این سؤال مفصلتر از هر جای دیگری در کتاب «ایران و امریکا، گذشته شکستخورده و مسیر صلح» به قلم «حسین موسویان» روایت میشود. اسناد و روایتهای منتشر شده در این کتاب چهرهای متفاوت از محمود احمدینژاد نسبت به آن رئیسجمهوری که در سال 85 خطاب به جورج بوش، رئیسجمهوری وقت امریکا نوشته بود: «افراد با بصیرت اکنون صدای فروپاشی و سقوط این ایدئولوژی و اندیشههای نظام لیبرال دموکراسی را میشنوند»، ترسیم میکند. در این کتاب از قول باربارا اسلاوین روزنامهنگار و متخصص مشهور ایران در امریکا آمده که کاندولیزا رایس وزیر وقت امور خارجه امریکا، در ابتدای سال 1385 (کمتر از یک سال بعد از روی کار آمدن احمدینژاد) به او گفته بود: «ما در مکانهای فراوانی از سازمان ملل گرفته تا بغداد و کابل، مدام با «پیامهای ناخوشایند» مواجه هستیم که میگوید ایرانیها خواستار مذاکره هستند.» او در
قسمتهای دیگری از کتاب خود از گفتوگویش با یک نفر از اعضای «گروه تماس سطح دو» اشاره میکند که به این دیپلمات سابق ایران گفته است: «ایران از طریق سفیر خود در سازمان ملل از وزارت امور خارجه امریکا در خواست معرفی نمایندهای برای مذاکراتی جدید و جامع کرده است.»
گفت و گوی مورد اشاره موسویان به دیماه سال 89 بازمیگردد. دو ماه بعد از این گفتوگو یعنی اسفندماه سال 89 یک مقام امریکایی جزئیات دیگری از تمایل دولت ایران برای باز شدن باب گفتوگوها با این کشور را بازگو میکند. این مقام امریکایی میگوید: «ایالات متحده مکرراً پیامهایی از رحیم مشایی دریافت میکند که تهران برای مذاکره و برقراری رابطه با امریکا مشتاق است.» موسویان همچنین از قول این دیپلمات مینویسد: «دولت احمدینژاد پیدرپی به ایالات متحده پیام میدهد و کانالهایی که این پیامها را میفرستند، آنچنان متعدد هستند که ما نمیدانیم کدام یک را انتخاب کنیم. ما واقعاً گیج شدهایم و به دلیل اینکه نمیدانیم آیا این پیامها حمایت و پشتیبانی آیتالله خامنهای را با خود دارد یا خیر، نمیتوانیم به آنها پاسخ دهیم.»
یکی دیگر از اعضای گروه تماس سطحدو نیز به موسویان گفته است: «من هشت بار با مشایی دیدار کردم و او در همه ملاقاتها به من گفت که ایران در جستوجوی گشودن باب گفتوگو و برقراری رابطه با ایالات متحده است.» این تلاشها تا سال 91 ادامه پیدا میکند. در سال 1391 یک امریکایی عضو گروه تماس سطحدو درباره مذاکرات هستهای درباره تلاش اسفندیار رحیممشایی برای گشودن باب مذاکرات مستقیم با امریکا به موسویان مطالبی میگوید. بر اساس این اطلاعات یکی از سفرای ایران در اروپا به یک عضو گروه تماس سطحدو که عضو دولت ایالات متحده بوده گفته است: «همه چیز از سوی ایران آماده است و مشایی و ثمرههاشمی برای شرکت در این ملاقات که در برلین برگزار خواهد شد، میآیند.» اما روایت دیگری هم به موازات روایتهای موسویان وجود دارد که حکایت از تلاش احمدینژاد برای برقراری رابطه با امریکاییها میکند. این روایت را محمد البرادعی در کتاب خاطراتش عنوان کرده است؛ «احمدینژاد طی نامهای در سال 1388 و از طریق او به اوباما آمادگی ایران را برای مذاکره دوجانبه بدون پیششرط و بر مبنای احترام متقابل اعلام کرد.» اما در مقابل اوباما با نادیده گرفتن درخواست
احمدینژاد به رهبر معظم انقلاب نامه نوشت و تلویحاً به احمدینژاد پیام داد که ساختار حکومتی ایران را بخوبی میشناسد و میداند که چه کسی در چه جایگاهی قرار دارد.
اما به طور قطعی در سندهای رسمی دولت محمود احمدینژاد دو بار رد عقبنشینی برای واگذاری سوخت 20 درصد دیده میشود؛ اول توافق سهجانبه ایران، ترکیه و برزیل. دوم هم مذاکرات آلماتی 2. در توافق سهجانبه قرار بود که ایران در ازای انتقال اورانیوم غنی شده خود به ترکیه، سوخت رآکتور تهران را از طرف مقابل دریافت کند. در آلماتی 2 اما بحث تحریمها نیز مطرح بود. موضوعی که پیششرط آن کاهش سطح غنیسازی به 5/3 درصد عنوان شده بود. این پیشنهادی بود که تیم مذاکره کننده آن زمان روی میز طرف 1+5 گذاشته بود. بیش از دو سال پیش، یعنی در بیستم فروردین ماه سال 93، رهبر معظم انقلاب با اشاره غیرمستقیم به توافق سهجانبه تهران گفته بودند: «در آن زمان فرمولی برای تهیه سوخت به دست آمد اما امریکاییها برخلاف آنچه به دوستان خود در منطقه و در یکی از کشورهای امریکای جنوبی گفته و برخی مسئولان داخلی هم آن را باور کرده بودند، در این روند اختلال ایجاد و تصور کردند که ایران را در تنگنای کامل قرار دادهاند.»
اینکه چه میشود که در آن زمان برخی مسئولان داخلی وعدههای امریکا را «باور» کرده بودند، از موضوعاتی است که هنوز محل مناقشه قرار دارد؛ مناقشهای که راویهایی نظیر سخنان اخیر محمدجواد لاریجانی هم میتواند به شفافتر شدن آن بینجامد و هم دامنه آن را وسیعتر کند.