ما و رئیس جمهور ترامپ!
ساده ترین دلیل احتمال انتخاب نشدن کلینتون این است که انتخاب پیاپی رئیس جمهوری دموکرات دور از ذهن است. این امر دشوار وقتی بعیدتر می شود که هر دوبار خرق عادت شود: اولین رئیس جمهور سیاه پوست و اولین رئیس جمهور زن!
دیپلماسی ایرانی: روز به روز به کارزار انتخاباتی امریکا نزدیک تر می شویم. در میانه ی این بحران های متعدد بین المللی، این که رئیس دولت در قدرتمندترین ارتش و اقتصاد دنیا چه کسی باشد می تواند به نقطه عطفی در روند تحولات جهانی تبدیل شود یا با انتخاب هیلاری کلینتون همین روند و موضع ایالات متحده ادامه خواهد یافت. کلینتون یا ترامپ؟ مسئله این است! شاید در نگاه اول شانس هیلاری، همسر رئیس جمهور دو دوره امریکا از حزب دموکرات بیشتر به نظر آید، به عنوان یک زن و کاندیدای 2 دوره قبل (در رقابت درون حزبی) و وزیر امور خارجه اوباما. اما تاریخ انتخابات و سیاست در امریکا معادلات پیچیده تری را رودروی ما می گشاید تا به این نتیجه ساده قناعت نکنیم. آری ترامپ آدم عجیبی است؛ تندرو به نحوی که خیلی از جمهوری خواهان نام آشنا هم از او خوششان نمی آید، چه کسانی مهمتر از جرج بوش پدر و پسر. "اما آیا دیمین 666[1] به کاخ سفید راه خواهد یافت؟ هیچ بعید نیست! چرا؟" اولین و ساده ترین دلیلش این است که انتخاب پیاپی رئیس جمهوری دموکرات دور از ذهن است. این امر دشوار وقتی بعیدتر می شود که هر دوبار خرق عادت شود: اولین رئیس جمهور سیاه پوست و اولین رئیس جمهور زن! همین برای غیر ممکن شدن انتخاب هیلاری در جامعه امنیتی زده امریکا کفایت می کند. دومین و بهترین دلیل البته فضای بین المللی است. بحران های امنیتی جهان و خروج انگلیس از اتحادیه اروپا که موید واگرائی و افزایش تنش در مناسبات بین المللی است، شانس تداوم ریاست دموکرات های علاقه مند به قدرت نرم در مقابل قدرت سخت جویان جمهوری خواه را کاهش می دهد. در خود امریکا هم حملات تروریستی افزایش یافته و با مماشات، این رویه در حال وخیم تر شدن است. امریکا دقیقا صدای مردانه و تهدید کننده ای نظیر دونالد را می خواهد تا هیلاری! اگر به عامل فوق نیاز سنتی صنایع نظامی و اسلحه فروشی امریکا را نیز اضافه کنیم که از جمله در بحران فراگیر خاورمیانه و بازار سیاه تسلیحات آن نقش کم رنگی داشته اند باید بپذیریم جمهوری خواهان عملا در شرایط کنونی دست بالا را به راحتی کسب کرده اند. به علاوه لابی صهیونیستی و عربی-سعودی که مدتی است دارند باهم رقص تانگو تمرین می کنند، یکی با فشار سیاسی و دیگری با شارژ مالی، کمپین جمهوری خوهان را دوپله دو پله جلو می برند و نتایج نظرسنجی ها هم روز به روز موید این است. نهایتا این که کاریزمای شخصی که در چهره و رفتار اوباما بود و یادآور نوستالژی سلبریتی های دهه هفتاد و هشتاد است را کلینتون تکراری نمی تواند داشته باشد، ولی ترامپ قابلیت تبدیل شدن به چهره ای خاص خود در جامعه تنوع طلب امریکا را دارد. لذا از این سو ما باید با همه دشواری که تبدیل دولتی اهل دیپلماسی به دولتی با رویکرد امنیتی در امریکا خواهد داشت را بپذیریم و خود را آماده چنان دوره ای کنیم. بهار روابط تهران واشنگتن (یا بهتر است بگوییم ظریف-کری) به خزان نزدیک است. بدترین بخش سناریو این خواهد بود که دولت اهل مذاکره و دیپلماسی در ایران هم بیش از این حنایش رنگی نخواهد داشت. دولت اعتدال نتوانست شرایط دشوار اقتصادی را ساماندهی کند و همه تخم مرغ هایش را در سبد برجام ریخت. اما از آن سو مجلسیان جمهوری خواه امریکا هرچه توانسته اند در مسیر تحقق این توافق سنگ اندازی کرده اند و دولت دست راستی پیش رو حتی اگر بر مفاد آن پابرجا بماند از دادن امتیازاتی که دولت ایران متخاصم بتواند از آن نفعی ببرد اجتناب خواهد کرد. قطعا رویکرد خصمانه ایشان نیز نسبت به ما تشدید می شود و دیگر از پیام تبریک سبزی پلوی عید خبری نخواهد بود! رئیس جمهور روحانی کار ویژه خود یعنی تعدیل بحران هسته ای گریبان گیر کشور را تا حد توان انجام داد. اما در چنین شرایطی روی کار آمدنی دولتی در ایران در انتخابات عن قریب که بتواند دستورکار امنیتی را در اولویت قرار دهد اجتناب ناپذیر است. دولتی مقتدر که کهنه سربازان تکنوکرات شده به عنوان تنها آلترناتیو موجود جلوی چشم ما رژه می روند شاید بتواند ساختار معیوب و فاسد اقتصادی و اداری را نیز بازسازماندهی نماید.