خشن نباش؛ حتی اگر به ناموست تجاوز شد!
جامعه ایده آل فرهادی علیرغم ظاهر نرم و ملایم و عاری از خشونتش، در باطن خود جامعه ای ترسناک است. جنگلی که در آن گرگ ها به خاطر «وسوسه» هایشان گوسفندها را می درند اما هیچ کس حق اعتراض بلکه حتی حق یک سیلی زدن را هم ندارد و اگر چنین کند فردی «وحشی»، «عقب مانده» و «غیر روشنفکر» است...
کد خبر :
556733
سرویس فرهنگی فردا: نسیم آنلاین نوشت: «این دفعه بیشتر درباره خشونت صحبت شد. مخصوصا خشونتی که دلیل قانعکنندهای برای انجامش داشته باشیم. یک خشونتی است که حاصل یک عصبانیت است ولی یک زمانی خشونتی داریم که برایش دلیل داریم و برای این دلیل هم ایمان داریم که حاصلش میشود همان رفتارهای تروریستی که در دنیا وجود دارد و آنها بر این خشونت باور دارند. شخصیت اصلی فیلم در کل فیلم در حال دلیل جمع کردن برای اعمال خشونت هستند...» *
تلاش برای یافتن لایه های چندگانه آثار مختلف یکی از مسائل متداول در نقدهای محصولات هنری است؛ لایه بندی حرف اثر نیز یکی از ترفندهای هنرمندان و پدیدآورندگان آثار منشعب از شعر و داستان برای بیان منویات و سخنان درونی است این کار نیز دلایل مختلف دارد که یکی از آنها ترس از سانسور و برخورد است؛ غالبا هم در آثار دارای لایه های مختلف، حرف های تند و تیزتر نه در رو بلکه در لایه های زیرین بیان می شود.
اما «فروشنده» از این جهت خلاف آمد عادت است؛ یعنی آن چه که فرهادی در لایه نخستین و مستقیم اثر بیان می کند آنقدر هولناک و تکان دهنده است که هر آن چه در لایه های بعدی گفته شود (حتی طعنه به نظام سیاسی و مذهب و امثال آن) نمی تواند به آن برسد؛ طرفه آن که برای فهم حرف صریح فیلم هیچ نیازی به نشانه شناسی و این قبیل تاویلات نیست و حتی خود کارگردان در سخنان مختلف پیرامون اثرش، آن را به صراحت بیان می کند.
مروری بر داستان فیلم:
«عماد و رعنا دو روشنفکر ایرانی هستند که به ناچار برای زندگی به منزلی می روند که ساکن پیشین آن زنی فاحشه بوده؛ زمانی که عماد در منزل نیست یکی از مشتریان زن فاحشه وارد منزل شده و به رعنا که در حمام است تجاوز می کند.
عماد و رعنا تصمیم می گیرند نه تنها این قضیه را فراموش کنند بلکه حتی به پلیس هم اطلاع ندهند اما رعنا از لحاظ روحی دچار مشکل می شود؛ عماد هم به دلیل حرف های مردم طاقتش را از دست می دهد؛ متجاوز را پیدا کرده و در خانه قدیمی اش زندانی و بازجویی می کند. رعنا از این اقدام ناراحت می شود و از عماد می خواهد مرد متجاوز را رها که به قول خودش "وسوسه" شده و "عذرخواهی" می کند رها کند و گرنه برای همیشه رهایش خواهد کرد عماد می پذیرد و فقط به زدن یک "سیلی" اکتفا می کند؛ سیلی که باعث حمله قلبی مرد متجاوز شده و رعنا به همین دلیل عماد را رها می کند.»
اغراق نیست اگر آخرین ساخته اصغر فرهادی را یکی از بی سابقه ترین توصیه های جریان روشنفکری به جامعه ایرانی بدانیم؛ توصیه ای آنقدر شوکه کننده که شاید برخی حتی بکوشند با تاویل و تفسیرهای دور از آن فرار کنند اما راهی از آن نمی یابند. حرف سینماگر جشنواره ای ایرانی مشخص است: «حتی اگر به ناموست تجاوز شد باز هم خشونت را در پیش نگیر ولو به اندازه یک سیلی!»
فرهادی برای آن که شربت تلخ یا به زعم خودش نسخه شفابخشش را به خورد مخاطب بدهد حتی به متجاوز رنگ ترحم می زند؛ مردی محترم و میانسال و خانواده دار که محور گرمای یک خانواده است و همه او را دوست دارند؛ مردی که حتی مخاطب با دیدنش احساس تنفر نمی کند و بیشتر دلش برایش می سوزد؛ مردی که فقط "وسوسه" شده و یک "اشتباه" کرده و تاوان اشتباه و وسوسه هم هر چه هست خشونت (چه برسد به مرگ) نیست بلکه با یک عذرخواهی و "ببخشید" می توان ماجرا را تمام شده فرض کرد.
فروشنده اصغر فرهادی
«فروشنده»، حتی تصویری جسورانه تر از چیزی است که مسیحیت پولسی به آن دعوت می کند: «نیز شنیدهاید که گفته شده، "چشم به عوض چشم و دندان به عوض دندان." امّا من به شما میگویم، در برابر شخص شرور نایستید. اگر کسی به گونۀ راست تو سیلی زند، گونۀ دیگر را نیز بهسوی او بگردان.» در انجیل مصور روشنفکری ایرانی توصیه می شود که نه تنها اگر به تو ستم شد بلکه حتی اگر به ناموست تجاوز شد ببخش و "فراموش" کن؛ زیرا نتیجه خشونت "فاجعه" بار است.
جامعه ایده آل فرهادی علیرغم ظاهر نرم و ملایم و عاری از خشونتش، در باطن خود جامعه ای ترسناک است. جنگلی که در آن گرگ ها به خاطر «وسوسه» هایشان گوسفندها را می درند اما هیچ کس نه تنها حق اعتراض بلکه حتی حق یک سیلی زدن را هم ندارد که اگر چنین کند فردی «وحشی»، «عقب مانده» و «غیر روشنفکر» است.
تعمیم ایدئولوژی جشنواره ساز ایرانی نیز کار سختی نیست، اگر در مقیاس شخصی به مقدس ترین و باحرمت ترین داشته های انسانی یعنی نوامیس در بدترین شکل (یعنی در حمام و کاملا عریان) تعرض شد ولی عدم خشونت و مدارا و عفو توصیه شد چرا در عرصه اجتماعی چنین کاری نشود و چرا در برابر تعرض به دین، مذهب و کشور خشونت به خرج داده شود؟ آن هم وقتی راه های مسالمت آمیزی مانند «ایجاد کمپین در شبکه های مجازی» و «نامه نوشتن دبیرکل سازمان ملل» وجود دارد!
یکی از محل های مهم نزاع جریان روشنفکری با بدنه مردم در سالیان گذشته آن چه است که در هشت سال جنگ ایران و عراق شکل گذشت. روشنفکران بارها و بارها و در انحاء مختلف گفتند و نوشتند و نشان داند که «متجاوز»ین به خاک ایران، انسان های بی گناهی نظیر ما بودند، کسانی که خانواده و همسر و فرزند داشتند، اهل شوخی و مهربانی بودند و نهایتا بر اثر یک «وسوسه» و «سوتفاهم» بر روی ما اسلحه کشیدند فلذا نباید می جنگیدیم و باید با دوری از خشونت به فکر دوستی می بودیم. «فروشنده»، پیاده سازی همین حرف قدیمی روشنفکران است این بار در مقیاس شخصی و خانوادگی، فقط آن چه که این حرف فرهادی را بی
سابقه کرده، دست گذاشتن روی یک تابوی قدیمی بشری یعنی ناموس است.
بر طبق اخبار «فروشنده» علیرغم توصیه های صریحش، موفق به کسب مجوز از «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی ایران» شده است باید منتظر ماند و دید چه کسانی با اکران یا حمایت از این اثر، جدیدترین نسخه روشنفکری را به جامعه و در درجه اول خودشان تجویز می کنند.
* بخشی از سخنان اصغر فرهادی در نشست خبری فیلم سینمایی «فروشنده»