تجلی نظریه داروین بر «انیمیشن دایناسور خوب»

رودخانه‎ای که در طول روز آرام و زیبا است، به ناگاه خشمگین و گِل آلود می‎شود و آسمانی که پر از مناظر چشم‎نواز ابرها و نور خورشید است، تبدیل به صحنه‎ای ترسناک از ابرهای طوفانی و صاعقه‎های آخرالزمانی می‎گردد. پافشاری دانش غرب بر نظریه داروین در سراسر فیلم به چشم می خورد و مبدأ پیدایش انسان را تکامل گونه‎های جانوری می‎داند، نه خلقت الهی و دمیدن روح الهی!

کد خبر : 555640
سرویس فرهنگی فردا؛ حمیدرضا جلالی : معاونت عملیات گفتمانی مرکز گفتمان انقلاب اسلامی در راستای رسالت خطیر رسانه‎ای خویش، اقدام به نقد و تحلیل محتوایی برخی انیمیشن‎های مطرح ایرانی و خارجی نموده است. شایان ذکر است در پی این نقدهای دنباله‎دار، مخاطبین گرامی با مسائل فنی از قبیل بودجه و مراحل ساخت، مدت زمان پروژه، تیم سازنده و داستان، مسیر تولید یا به اصطلاح Pipeline ساخت اثر انیمیشن، نرم‎افزارهای مورد استفاده، نقد فنی و ابعاد تکنیکی اثر و همچنین نقد و تحلیل محتوایی آن آشنا خواهند شد.
درباره اثر: دوران ماقبل تاریخ سرشار از شگفتی و کنجکاوی برای انسان بوده است. دورانی که موجوداتی عجیب و عظیم در آن زندگی می‎کردند و کره زمین جولانگاه آنان بود. دایناسورها فرمانروای بلامنازع و قدرتمندترین جانداران آن زمان به شمار می‎روند. موجوداتی که اطلاعات امروز ما از آن‎ها تنها از راه سنگواره‎ها و کاوش‎ها و حفاری‎های علم زمین شناسی به دست آمده است و به صورت مستقیم هیچ اطلاعی از آن‎ها و نحوه زندگی‎شان نداریم. اکنون استودیو پیکسار با استفاده از هنر و صنعت انیمیشن اثر بلند پویانمایی خود به نام دایناسور خوب را تولید کرده و در سراسر جهان آن‌را اکران نموده است. فیلم بر اساس داستانی از تیم نویسندگان 5 نفره نگارش و ساخته شده است. گر چه ایده اولیه توسط باب پترسون خلق شده بود!
کارگردانی فیلم توسط پیتر سوون Peter Sohn 39 ساله و اهل نیویورک است که این اثر نخستین تجربه وی در مقام کارگردانی انیمیشن بلند است. سوون کارش را با گرافیک و استوری بورد در سال 2003 در استودیو پیکسار آغاز نمود. در طول زمان از طراحی استوری بورد به صدا پیشگی، متحرک سازی و نهایتا کارگردانی رسید. سوون را می توان یکی از محصولات استودیو پیکسار در پرورش نیرو دانست. بودجه ساخت این انیمیشن 93 دقیقه‎ای، 150 تا 200 میلیون دلار برآورد شده است. زمان ساخت این پروژه نیز حدود 4 سال می‎باشد. این فیلم توانست در سطح جهان خویش مبلغ 331 میلیون دلار فروش داشته باشد که رقم فروش نسبتاً ناچیزی در سطح خود به شمار می‎رود. (بر خلاف دیگر محصول پیکسار؛ انیمیشن درون/برون با رقم فروش 857 میلیون دلار) که نشان از عدم موفقیت و اقبال تماشاگران به فیلم می باشد. داستان فیلم: دایناسور خوب، داستان یک دایناسور نابالغ و نوجوان از تیره آپاتوزاروس می‎باشد. آپاتوسور یا برونتوزورس به معنای سوسمار رعدگونه (کنایه از بزرگی) می‎باشد که دایناسوری بزرگ و سنگین و گیاهخوار بوده که متعلق به 150 میلیون سال پیش می‎باشد. آرلو نام این دایناسور است. داستان فیلم بر پایه فرضیه عدم برخورد شهاب سنگی که منجر به نابودی دایناسورها و تغییر مسیر حیات در کره زمین شد، بنا نهاده شده است. بر همین اساس، در زمانی که دایناسورها به ادامه حیات در زمین مشغول هستند انسان اولیه پا به عرصه حیات گذاشته است. مطلبی که در فیلم اشاره‎ای به نحوه و چگونگی آن نشده است! آرلو، آخرین فرزند خانواده و ریز جثه‎ترین آن‎ها می باشد. پدر و مادرش زمین کشاورزی داشته و از این راه غذای خویش را تأمین می‎کنند. خانه آن‎ها کنار رودخانه‎ای خروشان قرار دارد و آن‎ها با آب رودخانه مزرعه را آبیاری می‎کنند. فیلم با شخم زدن مزرعه و کاشت دانه و آبیاری کردن آن‎ها توسط پدر و مادر آرلو آغاز می‎شود و بعد از جوانه زدن بذرها، برادر و خواهر و در انتها آرلو سر از تخم برآورده و پا به عرصه حیات می‎گذارند. آرلو بر خلاف خواهر و برادرش جثه‎ای کوچک داشته و بسیار ترسو است. این عوامل باعث تمسخر وی از سوی برادرش می‎شود تا جایی که او موفق به گذراندن یک مأموریت ساده و موفقیت در آن نمی‎شود.
برای جبران این امر و دلداری او، پدرش او را به گردشی شبانه در دل چمنزارها و حشره‎های شب‎تاب می‎برد و مناظر زیبا نورافشانی آن‎ها را به او نشان می‌دهد. با این وجود پدر آرلو متوجه می‎شود کسی به انبار غله آن‎ها دستبرد می‎زند و آرلو را مأمور نگهبانی از آن می‎کند. در این حین آرلو متوجه می‎شود که موجودی عجیب که همان انسان نمای داستان می‎باشد دزد انبار غله آنان است. آرلو از تعقیب و دستگیری او ناکام می‎ماند و پدرش که از این موضوع ناراحت است آرلو را همراه خویش به اجبار برای اتمام مأموریت به خارج از محیط مزرعه می‎برد. در طی مسیر تعقیب آب و هوا دگرگون شده و طوفان به پا می‎شود. در اثر طوفان و باران شدید نیز سیلی عظیم به راه می‎افتد که پدر آرلو جان او را نجات می‎دهد اما خودش موفق به فرار نشده و در سیل غرق می‎شود. در مزرعه آرلو دوباره با انسان‎نما مواجه می‎گردد و در صدد انتقام گرفتن از وی بر می‎آید و در این حین هر دو در رودخانه می‎افتند و همراه جریان آب از مزرعه دور می‎شوند. صبحگاهان آرلو خود را در کنار انسان‎نما می‎بیند و او را دنبال می‎کند و در نهایت این کار باعث ایجاد رابطه دوستی بین آن دو می‎شود و ارتباطی صمیمی میانشان شکل می‎گیرد. آرلو متوجه می‎شود انسان‎نما نیز خانواده‎اش را از دست داده است.
بر خلاف آرلو متمدّن و باوقار، انسان‎نما که آرلو برایش نام اسپات را برگزیده است فاقد عقل و شعور بوده، از حشرات و گوشت خام تغذیه می‎کند و رفتاری وحشی و به دور از تمدّن از خویش بروز می‌دهد. آما آرلو تصمیم می‎گیرد تا اسپات را به خانه‎اش ببرد. در طول این مسیر اتفاقات زیادی برای آن‎ها رخ می‎دهد، درنده خویی اسپات جان آرلو را نجات می‎دهد. آن‎ها گرفتار پرندگان شکارچی گوشتخوار ماقبل تاریخ می‎شوند که در نهایت آرلو با شجاعت از پس آن‎ها بر می‎آید.
در ادامه نیز با دسته تی رکس‎ها یا تیرانوزوروس بزرگترین دایناسور گوشتخوار تاریخ مواجه می‎شود که بر عکس ظاهرشان، موجوداتی آرام هستند که مشغول گله‌داری می‌باشند. لهجه آن‎ها مانند کاوبوی‎های تگزاس، لهجه جنوبی می باشد. آن‎ها در کنار تی رکس مدتی توقف می‎کنند و رابطه دوستان بین آن‎ها شکل می‎گیرد. در نهایت آرلو پس از سپری شدن رخدادهای زیاد و خشن به دایناسوری شجاع و مسئولیت‎پذیر تبدیل شده است که موفق می‎شود خانواده‎ای دیگر از انسان‎نماها را پیدا کرده و آن‎ها نیز اسپات را به عنوان عضوی از خانواده‎شان می‎پذیرند.
تحلیل محتوا: انیمیشن دایناسور خوب، تلاشی جدید از استودیو پیکسار در زمینه همراهی و همسو بودن کیفیت گرافیک و جلوه‎های بصری با محتوا و جهان‎بینی موردنظر سازنده است. اما به رغم زیبائی‌های موجود در این انیمیشن و مناظر طبیعی چشمگیر آن، مفاهیم موجود در آن نامتناسب و غیر عقلایی است. در واقع بدیهیاتی که منطق و اساس انیمیشن دایناسور خوب روی آن بنا شده است، ناموزون و غیر توحیدی است. مهم‎ترین این موارد آغاز روند محتوایی فیلم با حیوان بودن انسان و انسان بودن حیوان است، یعنی انسانی که مانند حیوان رفتار می‎کند و دایناسوری که مانند انسان است. بیننده در ابتدا خود را با این فرض همراه می‎بیند و مابقی اتفاقات در طول مسیر داستان رخ می‎دهد. ایده اصلی فیلم بیشتر شبیه کاریکاتوری ناشیانه از یک تخیل نویسنده‎گونه کودکانه است. انسانی که قدرت تکلّم ندارد، فاقد قدرت تعقل بوده و در طول فیلم اگر جای او را با یک حیوان خانگی عوض کنیم، هیچ نقصی در داستان رخ نخواهد داد. رفتار اسپات در تمام صحنه‎ها به صورت پینگ پنگی (رفت و برگشت) می‎باشد. بدین معنی که او به سرعت به هر محرک محیطی پاسخ می‎دهد، آن هم پاسخی غریزی. از منظر علم زیست شناسی بین اسپات و یک آفتاب‎پرست هیچ تفاوتی نیست، زیرا آفتاب‎پرست نیز به صورت غریزی در پاسخ به محرّک، خود را همرنگ محیط استتار می‎کند.
اسپات آن‎قدر در راه رسیدن به اهداف حیوانی خویش حرفه‎ای عمل می‎کند که تنها شباهت او با انسان، قامت و ظاهرش می‎باشد. او مانند یک گرگ زوزه می‎کشد، مانند درندگان چالاک و خشن است و رفتاری مانند آن‎ها در حالت‎های دوستی و صمیمیت از خود نشان می‎دهد.
اما در مقابل خانواده آرلو کشاورزی می‎کنند! کشاورزی همواره نماد تمدّن و شکوفایی یک اجتماعی به شمار می‎رود. آن‎ها خانه دارند و غلات خویش را مانند انسان‎های متمدن در انبار ذخیره می‎کنند. در خانواده آنان پدر شخصیتی عاقل و متفکر را دارد . در طول فیلم این آرلو است که زیبائی‎های جهان را به اسپات نشان می‎دهد و از او به خوبی مراقبت می‎کند. خانواده تی رکس‎ها نیز موضوع جالبی در این فیلم هستند، آن‎ها با لهجه به‎اصطلاح جنوبی صحبت می‎کنند و در بیابان‎ها گله‎داری بوفالو می‎کنند. در واقع تی رکس‎ها نماد کاوبوی‎های عصر وسترن که از دوران سنتی تاریخ آمریکا به شمار می‎آید، هستند. ظاهر خشن آن‎ها نیز نشان از قدرت زیادشان دارد اما با این وجود تا مجبور نشوند دست به خشونت نمی‎زنند، اتفاقی که برعکس آن هر روز در آمریکا رخ می‎دهد و شاهد کشتار روزانه شهروندان آمریکا با سلاح گرم هستیم.
جهان نمایش داده شده در فیلم علیرغم زیبائی‎های ظاهری، زشت و بی‎رحم است. 75 % کاراکترهای این فیلم، وحشی، دشمن و خطرناک هستند. این نسبت، مضمون فیلم‎های جنگی و جنایی را به یاد انسان می‎آورد! (موضوع خشن بودن ماهیت انیمیشن‎ها، در مقالات آتی پرداخته خواهد شد). حتی کاراکترهای بی‎جان مثل رود، سیل و رعد و برق نیز چهره‎ای خشن و بی‎رحم دارند تا جایی که سیلاب پدر آرلو را غرق می‎کند.
رودخانه‎ای که در طول روز آرام و زیبا است، به ناگاه خشمگین و گِل آلود می‎شود و آسمانی که پر از مناظر چشم‎نواز ابرها و نور خورشید است، تبدیل به صحنه‎ای ترسناک از ابرهای طوفانی و صاعقه‎های آخرالزمانی می‎گردد. پافشاری دانش غرب بر نظریه داروین در سراسر فیلم به چشم می خورد و مبدأ پیدایش انسان را تکامل گونه‎های جانوری می‎داند، نه خلقت الهی و دمیدن روح الهی!
گذشته از این موارد، نکته مهمی که ماهیتی کفرآلود به این انیمیشن بخشیده است، نفی ناملموس مقام نبوت است. مطابق تعالیم آسمانی و متون دینی خداوند تعداد زیادی نبی و پیامبر برای هدایت بشر مبعوث کرد که برخی دارای دین و شریعت بودند و برخی تنها رسالت و دین پیامبر قبلی را ادامه می‎دادند. اما در دایناسور خوب، مقام پیامبری وجود ندارد. معلمی که نقش هدایت انسان حیوان‎گونه را بر عهده دارد، یک دایناسور منقرض شده است! دایناسوری متمدن و کشاورز که توانایی تفکر و تصمیم‏گیری دارد. او می‎داند چگونه سرپناه بسازد و در شرایط خطر چه تصمیمی بگیرد.
این تصویری از جهانی تخیلی است که در آن اشرف مخلوقات کمتر از حیوان است و حیوان معلم و هدایتگر او می‎باشد. این موضوع در امتداد نظریه فروید مبنی بر اصالت غرائز حیوانی در انسان تفسیر می‎شود. پس از آن نیز طبق نظریه تکامل گونه‎ها و انتخاب طبیعی، این گونه‎های متکامل و قوی‎تر هستند که باقی می‎مانند. در جهان این‎چنینی که خداوند از ابتدا توسط نویسنده نفی شده است، عدالت نیز وجود ندارد و اگر کسی بی‎رحم و خشن نباشد، توسط قوی‎تر نابود می‎شود.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: