کاهش تجاهر به اعتیاد با مصرف موادمخدر ناخالص

احتمالاً افسانه «تریاک سناتوری» را شنیده‌اید! «جنسی» عاری از «ناخالصی» که البته مصرف‌کنندگان افیون مرغوب نیز دیر یا زود به این ماده مخدر وابسته و دچار عوارض جسمی، روانی و اجتماعی ناشی از آن می‌شوند و بدین واسطه افراد پیرامون خود را نیز گرفتار رفتارهای اعتیادی‌شان می‌سازند

کد خبر : 554465
روزنامه ایران: احتمالاً افسانه «تریاک سناتوری» را شنیده‌اید! «جنسی» عاری از «ناخالصی» که البته مصرف‌کنندگان افیون مرغوب نیز دیر یا زود به این ماده مخدر وابسته و دچار عوارض جسمی، روانی و اجتماعی ناشی از آن می‌شوند و بدین واسطه افراد پیرامون خود را نیز گرفتار رفتارهای اعتیادی‌شان می‌سازند، اما واقعیت دیگری هم وجود دارد. اینکه افراد وابسته به آن در مقایسه با مصرف‌کنندگانی که مواد ناخالص را بویژه با الگوهای مصرف خطرناک‌تری مانند تزریق استفاده می‌کنند، با سرعت و احتمال کمتری دچار عوارض ناشی از ناخالصی مواد می‌شوند. عوارضی نظیر جنون حاد، انواع عفونت‌ها (از جمله سرایت ویروس‌های هپاتیت و اچ‌آی‌وی) یا آنچه این روزها بر سر زبان‌هاست، مسمومیت ناشی از سرب آمیخته شده با مواد.
از سوی دیگر مواد مخدر خالص تر بسیار گران تر از مواد ناخالص و مواد پرخطری مانند هرویین و شیشه هستند، بنابراین این افراد که عمدتاً توان مالی خوبی دارند زمانی که تصمیم به درمان اعتیاد بگیرند، می‌توانند به کلینیک‌های درمان اعتیاد -که بخش اعظم‌شان خصوصی هستند - مراجعه کنند و از درمان مناسب شامل انواع درمان طبی، روانشناختی، مددکاری و توان‌بخشی و حتی بستری برخوردار شوند و عودهای مکرر که صفت ذاتی اختلال مصرف مواد هست نیز موجب نمی‌شود که از عهده هزینه‌های درمان بلندمدت بیماری‌شان برنیایند و صدالبته حمایت اجتماعی نیز ماندگاری این دسته از بیماران در درمان را افزایش و پیامدهای رفتار اعتیادی و موادجویانه آنان را کاهش می‌دهد. بنابراین چنین مصرف‌کنندگانی - حتی وقتی که اعتیاد سرانجام موجب معلولیت جسمی و روانی آنها می‌شود - کمتر به ورطه «تجاهر به اعتیاد» می‌افتند و طبیعتاً با کسوت «معتاد خیابانی» در تور طرح‌های جمع‌آوری پلیس گرفتار نمی‌آیند و به «مراکز نگهداری اجباری ماده 16» برده نمی‌شوند.
معتادان متجاهر چه کسانی هستند؟
احوال این سر طیف مصرف‌کنندگان مواد از آن روی ذکر شد که وضعیت آن سوی طیف بهتر تقریب به ذهن شود. همان شهروندانی که به فراخور حال معتاد متجاهر، معتاد پرخطر، معتاد خیابانی، آلوده‌کننده چهره شهر و... خوانده می‌شوند. این افراد کسانی هستند که شدت اعتیادشان در وخیم‌ترین مرحله «بیماری اختلال مصرف مواد» قرار دارد.
موادی که مصرف می‌کنند بسیار ناخالص و لذا پرعارضه است و برای کاهش هزینه مواد مجبورند آن را به شیوه‌های پرخطری مانند تزریق (آن‌هم با وسایل ناایمن) مصرف کنند که آنها را در معرض خطراتی نظیر ابتلا به ایدز و هپاتیت قرار می‌دهد. اکثر آنها به دلیل اعتیاد شغل خود را از دست داده‌اند و برای تأمین هزینه مواد مرتکب انواع بزه نظیر خرده‌فروشی مواد، تکدی، اقسام مختلف سرقت، تن‌فروشی خود و خانواده، فروش فرزند و... می‌شوند و اختلالات روانی اولیه یا ثانویه به اعتیاد نیز عاملی برای بروز رفتارهای ناهنجار و حتی بسیار خشن در آنها می‌شود.
این گروه از مصرف‌کنندگان مواد بجز ظاهر ژولیده و هیبتی که ترس و ترحم را همزمان در بیننده بر‌می‌انگیزد، واجد یک صفت مشترک دیگر نیز هستند: «محرومیت عمیق و چندبعدی از منابع حمایتی» و یک روایت مشابه از روند زندگی‌شان دارند: شروع مصرف مواد به دلایل گوناگون - وابستگی به مواد - ابتلا به عوارض جسمی و روانی ناشی از مصرف مواد (عمدتاً پرخطر و ناخالص) و بروز پیامدهای اجتماعی رفتارهای موادجویانه و اعتیادی. آن عوارض و پیامدها بویژه زمانی که فرد خود نیز از نظر اقتصادی - اجتماعی آسیب‌پذیر است، بسرعت او را از حمایت خانواده، همکاران در محیط کار، دوستان و اقوام و حتی نهادهای رسمی محروم و در نهایت از جامعه طرد می‌کنند.سرانجامِ این افراد، «تجاهر به اعتیاد» است که به صورت رسمی «سوءرفتار ناشی از اعتیاد» تعریف شده و احراز آن منوط به نظریه تخصصی پزشک و تأیید مقام قضایی است. اما عملاً متجاهر به اعتیاد آن دسته از معتادانی تلقی می‌شوند که بواسطه محرومیت از حداقل منابع حمایتی «زندگی خیابانی» پیدا کرده‌اند و تظاهرات آسیب‌هایشان در ملأعام برای ناظران آزاردهنده است. این افراد با استناد به ماده 16 قانون مبارزه با مواد مخدر با شعار «پاک‌سازی چهره شهر» از خیابان‌ها جمع‌آوری و برای حداکثر سه ماه در کمپ نگهداری می‌شوند.
پس از طی این مدت که خواسته یا ناخواسته به «ترک مصرف» مواد منجر می‌شود، مجدداً به همان خیابانی که از آنجا آورده شده بودند بازگردانده می‌شوند؛ در حالی که معلولیت‌های عمیق جسمی و روانی‌شان بهبود نیافته، برای آسیب‌هایی که همراه با اعتیاد داشتند اقدام درخوری صورت نگرفته، منابع حمایتی مورد نیازشان تأمین نشده یا حتی حداقلی از امکانات معیشتی برایشان فراهم نشده است.
چند پرسش از مسئولان

در این میان چند سؤال اساسی قابل طرح است. چه ساختار و فرآیندی باید منابع حمایتی مورد نیاز آسیب‌دیدگان اجتماعی و مصرف‌کنندگان مواد در معرض آسیب را فراهم کند؟ چه نهادی مسئول بازسازی شبکه اجتماعی معیوب این افراد است؟ در نبود حمایت‌های حیاتی خانواده و طرد فرد از جامعه، کدام دستگاه‌ها موظف به تأمین نیازهای معیشتی حداقلی و منابع حمایتی مورد نیاز این افراد از پای افتاده برای بازتوانی و بهبودی از آسیب‌های اجتماعی آنها از جمله اعتیاد هستند؟ چه مرجعی برای حمایت از اعضای خانواده این افراد که خود بشدت در معرض اعتیاد و انواع آسیب هستند، قانوناً مکلف شده است؟ چه نقصانی در نهادهای اجتماعی و دستگاه‌های مسئول تأمین این حمایت‌ها وجود دارد که بنابر مصاحبه‌ها و گزارش‌های منتشر شده در رسانه‌ها، امروزه ده‌ها هزار نفر آسیب‌دیده اجتماعی در کشور به دلیل محرومیت از این حمایت‌ها به مرحله تجاهر به اعتیاد رسیده‌اند؟ آیا دستگاه‌های متولی این حوزه به وظایف قانونی خود برای تأمین این خدمات برای «معتادان بی‌بضاعت» عمل کرده‌اند؟ آیا حوزه درمان و بازتوانی اعتیاد کشور که در دستگاه‌های متعدد نیز پراکنده است مأموریت قانونی و اصولاً ظرفیتی برای مهار سیل روزافزون آسیب‌دیدگان اجتماعی محروم از خدمات حمایتی تنها به دلیل آنکه بیشترشان مصرف کننده مواد هم هستند دارد؟ اگر تجاهر به اعتیاد مرحله‌ای از سیر آسیب و بیماری اعتیاد در آسیب‌دیدگان محروم از حمایت اجتماعی باشد، دستگاه‌هایی که بیشترین «مسئولیت» را در قبال وضعیت معتادان متجاهر و ساماندهی آنان به استناد ماده 16 قانون مبارزه با مواد مخدر یا هر ماده قانونی دیگری دارند، کدامند؟

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: