درباره ساخت سریال شهید باقری اشتباه کردم

کارگردان «ایستاده در غبار» گفت: نوع مواجهه خانواده شهید باقری با من با خانواده متوسلیان متفاوت بود. روحیه خانواده‌ها با هم متفاوت بود و تعامل ما متفاوت شد.در طول ساخت فیلم اصلا به مخاطب خارجی توجه نکردم، من به مخاطب جوان ایرانی فکر می‌کردم.

کد خبر : 553476
خبرگزاری فارس: «ایستاده در غبار» دومین ساخته بلند سینمایی محمد حسین مهدویان است او از نظر خلاقیت، نوع روایت و کارگردانی نمره خوبی گرفت و جایزه بهترین فیلم جشنواره را از آن خود کرد. همه اجزای فیلم در خدمت رسیدن به اثری قابل تامل است. انتخاب نوع روایت فیلم یکی از نقاط قوت آن محسوب می شود. ماجرایی که آخر فیلم از زبان محسن رضایی نقل می شود مخاطب را به تامل و تفکر وا می دارد و برای مخاطب سوال ایجاد می کند که در کوران جنگ چه احتیاجی به کمک به برادران لبنانی بود؟ عده ای معتقدند مهدویان با بی پاسخ گذاشتن سوالات شانه خالی کرده است اما در خلال مصاحبه والی نژاد (تهیه کننده) معتقدند راهی را باز کردند تا دیگران به سراغ این شخصیت بیایند. «ایستاده در غبار» منتقدانی دارد عده ای به این مهم منتقد هستند که چرا احمد را این قدر عصبی و پرخاشگر نشان می دهد و عده ای دیگر به نحوه تحول احمد و این که تحت تاثیر چه نوع تفکراتی علاقمند بوده انتقاد می کنند اما مهدویان (کارگردان) معتقد است حاضر است با منتقدانش به گفت و گو بنشیند و زمان ساخت فیلم تنها به جوانی فکر می کرده که قرار است به این شخصیت علاقمند شود. تهیه کننده، کارگردان و بازیگر نقش حاج احمد به سوالات خبرگزاری فارس پاسخ گفتند که در پی متن مصاحبه آمده است. کار در حوزه شخصیت‌های مشهور دفاع مقدس دشواری‌هایی دارد. چطور چلش‌های چنین کاری را مدیریت کردید؟ والی نژاد: در «ایستاده در غبار» سه سال آقای مهدویان تحقیق کرد و بعد از تحقیقات که کار به مرحله اجرا رسید دیگر همه نکات درفیلمنامه رعایت شده بود و از وجهه های مختلف به شخصیت ایشان توجه شد از جمله همرزمان که جنبه های بیرونی حاج احمد متوسلیان را دیدند و خانواده که درباره شخصیت او در خانه شناخت دارد اما کسی که فیلمی را می نویسد و آن را خلق می کند همه ابعاد شخصیت را می بیند و باید شخصیت به صورت کامل دیده شود و همه او را با عنوان های مختلف از جمله خانواده، دوست و همرزم می شناختند اما وقتی قرار است فیلمی درباره شخصیت بسازیم باید او را به صورت کامل ببینم و برای مخاطب تعریف کنیم تا باورپذیر باشد. هیچ کدام از نهادهای حمایتی هیچ یک بازدارنده نیستند. فقط دقت می کنند که کار درست انجام بشود و شخصیت ملی درست بازتعریف شود. زیرا حمایت کننده اعتماد می کند. کار در حوزه جنگ و دفاع مقدس سنگین است و ارگان های نظامی باید کمک بدهند تا کار به سرانجام برسد. اگر کار ضعیف در این حوزه (دفاع مقدس) ساخته شده به دلیل عملکرد بد تهیه کننده و کارگردان بوده است و ربطی به ارگان حمایت کننده ندارد زیرا ارگان حمایت کننده به فیلمساز اعتماد می کند. سیستم حمایت از سوی ارگان ها و نهادها برای تولید کارهای دفاع مقدس نیاز به بازنگری دارد. تعداد فیلم های ضعیفی که با موضوع شخصیت‌های برجسته دفاع مقدس ساخته شده کم نیستند. معمولا در این پروژه ها ناظری وجود ندارد که فیلمنامه و نحوه روایت را درست نظارت کند. والی نژاد: بله درست است. انشاءالله این اتفاق بیافتد. نظارت برکار از اهمیت خاصی برخوردار است. با حضور ناظر نقش کسانی که حمایت می کنند و دیده نمی شوند و همیشه مورد سوال هستند ، به درستی دیده می شود. نقش پشتیبانی از حمایت مالی بیشتر است. در مقابل رشادت متوسلیان بسیاری از مسایل را نگفتیم ایستاده در غبار چقدر موفق به نشان دادن درست متوسلیان شده است؟ والی نژاد: حس شخصی من این است که در مقابل رشادت های این عزیزان از جمله متوسلیان ما کاری نکردیم . ما وابستگی به کار داریم و آن هم از جنس خود جنگ و شخصیت متوسلیان است اینقدر غرق شخصیت ایشان هستیم که به نظرم خیلی از کارها را انجام ندادیم یا بسیاری از مسایل را نگفتیم . ساخت سریال به شناخت متوسلیان کمک بیشتری نمی‌کرد؟ مهدویان: ما زمانی که کار را شروع کردیم سریالی در جریان ساخت بود که آقای محمد داوودی آن را پیگیری می کردند با نام «وقتی کوه گم شد» اما نمی دانم چقدر کار دوستان پیشرفت و در جریان کار قرار ندارم. ساخت سریال توسط گروه دیگری درباره متوسلیان، باعث شد از ساخت سریال منصرف شوید؟ مهدویان: من بعد از «آخرین روزهای زمستان» به این حس رسیدم که باید یک اثری تولید شود که در یک بار دیدن، آن چه قصد دارم به مخاطب انتقال دهم، منتقل شود و به نظرم فیلم سینمایی برای این مهم که در کمترین زمان بیشترین تاثیر رخ دهد، بسیار مناسب است. سینما مکانیزم اثرگذاری اش بر روی مخاطب متفاوت است تلویزیون و سینما دو مدیوم مختلف با دو اثرگذاری است. لزوما سریال به دلیل زمان طولانی اش اثرگذاری بیشتری نسبت به یک اثر سینمایی یا فیلم کوتاه ندارد. وظیفه هنرمند اثرگذاری برروی ناخودآگاه مخاطب است. ما قصد نداشتیم یک متن پژوهشی تولید کنیم بلکه می خواستیم یک تاثیردرستی برروی مخاطب بگذاریم در اصل کار هنر همین است. به همین دلیل مصر بودم یک فیلم سینمایی درباره متوسلیان بسازم. درباره ساخت سریال شهید باقری اشتباه کردم/تاثیرامام بر متوسلیان را کدگذاری کردیم چرا درباره شهید حسن باقری به ساخت سریال روی آوردید؟ مهدویان: اشتباه کردم. اگر کار حسن باقری سینمایی بود به مراتب اثرگذاری اش بر مخاطب بیشتر می شد. چند فیلم باید ساخته شود تا شخصیت کامل متوسلیان به نمایش دربیاید؟ والی نژاد: من بارها گفتم «ایستاده در غبار» تنها یک شروع است . من دوست داشتم با شروع ساخت و دیده شدن فیلم، دوست دیگری بیایند فیلم بسازند و بیشتر از ناگفته های ایشان صحبت کنند . ما هنوز چیزی از شخصیت متوسلیان نگفتیم. بسیاری می گویند شما خیلی از مسایل را نگفتید . یک فیلم همیشه کامل نمی تواند یک شخصیت را معرفی کند یک بخش هایی از شخصیت بزرگ می شود که مخاطب علاقمند شود و آن شخصیت را بیشتر بشناسد . احمد متوسلیان را شناختن یعنی شخصیت‌های آن دوره را شناختن. تاثیری که امام بر این بچه ها داشته را نتوانستیم به صورت کامل بگوییم تنها به یک دیالوگ بسنده کردیم و یک کدهایی را به مخاطب می دهیم تا برود و درباره این شخصیت مطالعه کند وخاطراتش را از زبان همرزمانش بشنود . این که چه چیزی باعث شد انقلابی شود و تاثیرش در جنگ دیده شود. یکی از مسایل مهم که در فیلم تنها کدگذاری شده است تاثیر امام بر رزمندگان و متوسلیان است . دو سه جا فقط به نقل از امام صحبت می کند. در زمان فتح خرمشهر که بچه ها را جمع می کند و برای رفتن به لبنان از امام نقل قول می کند و خود را سرباز امام می داند. حال سرباز امام بودن یعنی چه؟ یک جوان به سن حاج احمد بار مسئولیت قبول می کند و به لبنان می رود. جنگ شوخی نیست. این ها فرازهای زیبایی از زندگی حاج احمد است که گفته نشده و باید گفت. چرا به این نتیجه نرسیدید که سریال بسازید؟ والی نژاد: مدیوم سینما بهتر دیده می شود. در حوزه سینما علاقه داشتیم کار درست و خوب انجام دهیم. این یک شروع است و باید دیگران هم در این عرصه بیایند فیلم بسازند، سریال بسازند یا سمینار برگزار کنند که خدا را شکر بعد از نمایش فیلم سمینارها راه افتاده است. بیم این می رود که مخاطب دهه هشتاد با دیدن فیلم متوسلیان با این تصویر که به صورت محدود به شخصیت او اشاره کرده و کدگذاری شده بسنده کند و به سراغ کشف ابعاد دیگر این شخصیت نرود والی نژاد: نه اینگونه نیست . بازخوردی که از مخاطب گرفتیم این گونه نبود. فیلم پتانسیلی ایجاد کرده است که هر روز درباره این شخصیت صحبت شود و مورد بحث قرار می گیرد. این یکی از اتفاقات بسیار مهم است. سخنرانی ها و مجالس مختلف درباره ایشان در شهرهای مختلف شکل گرفته است. این نوع فراگیر شدن در سطح کشور گواه این مطلب است که فیلم در محافل مختلف حتی مکان هایی که سالن سینما ندارد به نمایش گذاشته می شود وتاثیرات خودرا خواهد داشت. فیلم تاریخ مصرف ندارد بعد از اتمام زمان اکران فیلم در سالن های سینماها ، دانشگاه‌ها اکران خواهد داشت، زیرا دانشگاه ها از ما مطالبه فراوان دارند، مراکز مختلف فرهنگی، مساجد، محلات و... همه خواستار نمایش فیلم هستند. این فیلم فیلمی مردمی است و ساخته شده تا مردم ببینند. به این معتقد نیستید ابعاد مختلف زندگی متوسلیان را باید به نمایش می گذاشتید؟ مهدویان : نه. من به دنبال این مهم بودم که وقتی تماشاگر اثر مرا می بیند نسبت به کاراکتری که راجع به آن فیلم ساخته شده علاقمند شود و شیفتگی پیدا کند. الان این بازخورد را دارید؟ مهدویان: بله. در سریال باقری با مخاطب بیشتر و گسترده تری روبرو بودید. مهدویان: به عقیده من مخاطب بیشتر در زمان معنی پیدا می کند. در حال حاضر «چاپلین» یا «همشهری کین» چقدر مخاطب دارد قطعا در زمان نمایش خودشان فیلم های پرفروش تری وجود داشته اما فیلم «همشهری کین» به یک کلاسیک تبدیل شده است . اثری که مانایی پیدا کرد و ارزش بارها دیده شدن را دارد از سوی دیگر قابل رجوع و موثر است. نکته مهم دیگر این که باید به عمق اثر توجه شود، گاهی اوقات پروپاگاند ، تاثیر آنی و زودگذر دارد اما وقتی نخبه ای را برای مدت زمان طولانی تحت تاثیر قرار می دهید اثرگذاری باواسطه اش بیشتر است. عمق تاثیرگذاری برایم اهمیت داشت اینکه روی سه نفر تاثیر عمیق بگذارم تا روی 30 نفر تاثیر کاملا سطحی. نکته دیگر که به آن فکر کردم باید اثر قابل رجوع باشد متاسفانه «آخرین روزهای زمستان» قابل رجوع نیست در نهایت یک نسخه 90 دقیقه ای از آن را می توان دید اما وقتی یک فیلم سینمایی می سازیم قابل استفاده در دفعات مختلف و قابل رجوع است. قصد ندارم بگویم سریال بی اثر یا کم اثر است اما نوع عرضه سریال با فیلم متفاوت است و تاثیرگذاری آن مقطعی و کم حجم است. بعد از نمایش سریال «آخرین روزهای زمستان» وقتی از مخاطب می پرسیدم چند قسمت از سریال را دیدید می گفتند چند قسمت محدود. به این نتیجه می رسیدم که قضاوت آن ها درباره سریال قضاوت کاملی نیست. خاصیت تلویزیون این است مفاهیم را در سطح پایین تری عرضه می کند . به نفع مخاطب گسترده تر و به اثرگذاری کمتری دست می یابد اما من قصد داشتم به نفع اثرگذاری به هر تعداد مخاطبی که امکان داشته باشد، برسم. فیلم «ایستاده در غبار» تاریخ مصرف ندارد چقدر همرزمان حاج احمد با فیلم «ایستاده در غبار» موافق بودند؟ والی نژاد: هر فردی دوست دارد از نگاه خود به شخصیت حاج احمد نزدیک شود. بعد از دیدن فیلم بسیاری از همرزمان ایشان که نظرات خاصی داشتند به من اعلام کردند ما اشتباه کردیم. وقتی فیلم را همراه مردم دیدند خودشان اذعان داشتند که اشتباه کردند. همرزمان ایشان معتقد هستند که بعد از دیدن فیلم مخاطب بیشتر و بهتر به حرف ها و خاطرات ما از حاج احمد گوش می دهد و سراپا گوش می شود. این عکس العمل مخاطب برایشان جذاب است. این فیلم تاریخ مصرف زمانی ندارد و به همین دلیل با دقت ساخته شد تا بتواند موثر باشد. این فیلم می تواند به عنوان مرجع درباره متوسلیان باشد. فیلم ساخته شد تا به نسل جوان این مهم را یاد آور شویم که احمد متوسلیان ها وجود دارند ومی توان احمد متوسلیان شد. آدم ها می توانند بهتر از متوسلیان و همت باشند. الان باید هر فرد در خودش ابعاد شخصیتی از این بزرگواران را جست و جو کند چقدر در وجودش متوسلیان هست. مردم کلیت فیلم را دیدند و با متوسلیان زندگی کردند. ما در سینما فلسطین برنامه ای داشتیم کسی که متصدی سالن سینما بود، به ما گفت من سالهاست که در این سینما کار می کنم نگاه به تعداد حضور مردم در سالن نکنید «ایستاده در غبار» تنها فیلمی است که وقتی مردم از سالن خارج می شوند دست پر می روند و یک حس عجیبی دارند. قصد داشتید در مدیوم سینما با انتخاب روایت متفاوت جریان ساز شوید و به نوعی «ایستاده در غبار» الگویی برای ساخت اثر در حوزه دفاع مقدس باشد؟ مهدویان: کار در مدیوم سینما توسط نخبگان بیشتر مورد توجه قرار می گیرد. ممکن است این اتفاق هم برایش رخ دهد و به شیوه های مختلف تاثیراتش را ببینیم. یکی از مسایلی که درباره «ایستاده در غبار» مطرح است این است که بسیاری متوسلیان را با آثار منتشر شده درباره این شخصیت شناختند این گروه از منتقدان اصلی فیلم به شمار می آیند و معتقدند فیلم به گونه‌ای متوسلیان را نمایش داده که به دلیل نداشتن پدر، به دنبال پر کردن خلاءهای درونی خود جنگ را که در آن موقعیت بستری مناسب برای دیده شدن بود انتخاب می کند. مهدویان: من راجع به تحلیل افراد از فیلم نظری نمی دهم و تحلیل ها را به مخاطب می سپارم. بیشتر سعی کردم از آنچه که بعد از تحقیقات گسترده به آن رسیدم به شکل روایت برای مخاطب تعریف کنم اما حاضرم با منتقدینی از این دست که این تعبیر را از فیلم دارند بنشینم و با ایشان صحبت کنم. زمانی که فیلم را می ساختم این نوع تعابیر از فیلم برایم قابل پیش بینی بود و به استقبال آن رفتم، زیرا احساس کردم احمد متوسلیان تا امروز قهرمان همین عده معدود بوده است ولی من به دنبال این بودم که این را گسترش دهم تا قهرمان عده بیشتری باشد . تا وقتی قهرمان ملی قهرمان یک تعداد معدود افراد باشد نمی توان به او عنوان قهرمان ملی اطلاق کرد . بسیاری از مخاطبان فیلم من احمد متوسلیان را نمی شناختند. حجم زیادی از پیغام ها و واکنش هایی را دارم که ابراز بی اطلاعی از وجود ایشان در جنگ کردند و می گویند: «نمی دانستیم احمد متوسلیان چه کسی بوده و یا تنها اسمی از ایشان در مناسبت های مختلف شنیده بودیم .» قهرمان ملی لفظ قشنگی است اما باید این قهرمان در دل های همه مردم رخنه کرده باشد و مردم نسبت به آن محبت داشته باشند. احساس می کنید در فیلم «ایستاده در غبار» این اتفاق افتاده و مردم وقتی فیلم را دیدند به متوسلیان علاقمند شدند؟ مهدویان: به نظرم اینطور است. من با بسیاری از تماشاگران فیلم را دیدم و به نظرم تاثیر عمیقی روی مخاطب می گذارد از این جهت که به احمد متوسلیان دلبستگی پیدا می کنند و سرنوشتش برایشان مهم می شود. «ایستاده در غبار» مرز میان مستد و داستانی را کمرنگ کرده است نوع روایتی که برای این فیلم در نظر گرفتید از ابتدا به شاکله اش فکر کردید؟ مهدویان: این یک شیوه متفاوتی برای تعریف کردن زندگی یک شخصیت است. فیلمساز در روند شکل گیری فیلم به مخاطبش فکر می کند اما این که در نهایت توانسته تاثیرگذاری فیلم روی مخاطب را داشته باشد و اینکه توانسته روایت دلنشینی را برای مخاطب فراهم کند، امری دیگری است. این نوع آثار از سوی مخاطب سخت انتخاب می شود هم به لحاظ ذائقه و هم باورهای اجتماعی و سابقه فیلم های جنگی، انتخاب فیلم در این حوزه کمی سخت می شود اما اگر مخاطب فیلم «ایستاده در غبار» را برای دیدن انتخاب کند به احتمال بالای 95 درصد از فیلم راضی بیرون می آید. این همان هدفی است که من دنبال کردم، رضایت مخاطب از دیدن فیلم. «ایستاده در غبار» توانسته در کنش و واکنش با مخاطب در دل مخاطب جای بگیرد. این که این فیلم مستند است یا داستانی زیاد مهم نیست مهم این است که فیلم تاثیرش را بر مخاطب خود می گذارد و ما جایزه بهترین فیلم جشنواره فجر را دریافت کردیم مثل اینکه یک فوتبالیست بلند شده و با یک حرکت زیبا گل را به دوازه حریف زده است گل اعلام شده ولی عده ای به سراغ تعریف گل در فوتبال می روند و... اما باید به این مهم توجه کرد که حرکت زیبای یک بازیکن در این میان دیده شود. کیارستمی هم اگر امروز «کلوزآپ» می ساخت با این چالش مواجه بود/وقتی فیلم را می ساختم به همرزمان متوسلیان فکر نکردم سال 68 آقای کیارستمی فیلمی به نام «کلوزآپ» را در جشنواره داشت آن فیلم هم برای نمایش چالش جدی داشت زیرا روایت مستند برای فیلم انتخاب شده بود اما کمتر دراین باره صحبت شد زیرا فیلم پروانه ساخت 35 میلی متری داشت و با نگاتیو ساخته شده بود و فیلم سینمایی به حساب می آمد اما در شرایط فعلی صنعت دیجیتال امکان فیلمسازی را راحت تر کرده است و این بحث بین فیلم مستند و داستانی درباره فیلم ما جدی تر شده است اگر کیارستمی امروز «کلوزآپ »را می ساخت با همین چالش روبرو می شد. کما اینکه در تقسیم بندی های سینمای دنیا فیلم «کلوزآپ» در زمره 50 فیلم مستند دنیا است. مرزهای بین مستند و داستانی بسیار کمرنگ شده است این هم یکی از آن فیلم ها است و حرکت روی مرز فیلم های مستند و داستانی است. هنگام ساخت فیلم چقدر به مخاطب خارجی فکر کردید؟ مهدویان: اصلا به مخاطب خارجی فکر نکردم اما اگر مخاطب خارجی پیدا کنیم بسیار خوشحال کننده است. من به مخاطب جوان ایرانی فکر می کردم . یکی از دلایلی که منتقدین اصلی فیلم در میان افرادی هستند که جنگ را تجربه کردند یا از نزدیکان متوسلیان بودند این است که وقتی فیلم را می ساختم به آن ها فکر نکردم، فقط به مخاطب جوان ایرانی فکر می کردم. بنظر شما مواجهه مخاطب خارجی با ایستاده در غبار چگونه خواهد بود؟ مهدویان: موضوع فیلم بسیار بومی است اما به لحاظ فرم ویژگی هایی دارد که می تواند برای مخاطب خارجی جذاب باشد. به خصوص مخاطبان اروپایی که منتظر هستند شیوه های تازه ای در روایتگری ببیند، برایشان ممکن است جذاب باشد. ما متاسفانه برای عرضه فیلم به جشنواره ها ضعیف عمل می کنیم . یکسری فیلم های خاصی برای حضور در جشنواره های خارجی جا افتادند و فستیوال ها هم به این نوع فیلم ها عادت کردندحتی کارگزارهای ایرانی که فیلم ها را به خارج از کشور عرضه می کنند به این دست فیلم ها (ایستاده درغبار) روی خوش نشان نمی دهند . سلیقه آن ها محدود است و آسیبی که فیلم های ایرانی در این حوزه می بینند بسیار بزرگ است. حال که با کارگزاران به نتیجه نرسیدیم خودمان باید وارد عمل شویم ما تجربه خوبی در حوزه مخاطب ایرانی داریم خیلی مطمئن نیستم کار به خوبی پیش برود اما تلاش خودمان را درحوزه خارج از کشور خواهیم کرد. چقدر به بازیگران متوسلیان را شناساندید و پیشنهاداتی دادید تا به شخصیت نزدیک شوند؟ مهدویان: من فقط یک فیلمنامه نوشتم و هیچ چیز بیشتری از سه سال کار تحقیقاتی ام به بازیگران ارایه ندادم. همه تحقیقاتم را در فیلمنامه جمع کردم و وقتی فیلمنامه آماده شد تصمیم گرفتم فیلمنامه را بسازم. حلقه اتصال من با همه دوستان اعم از صحنه و پشت صحنه تنها فیلمنامه بود..من تنها روی رفتار افراد بسیار حساس بودم اگر تمرین هایی کردند یا عکس ها و فیلم ها را دیدند خودشان انجام دادند کار من نبود، کار تخصصی بازیگران بود . تنها چیزی که سر صحنه ممکن بود تذکر بدهم نوع رفتار بود که باید شبیه کاراکتر انجام می شد، که اصلاح می کردم . صحنه های جنگی که ابتدا فیلمبرداری کردیم درباره مدل راه رفتن و سلام کردن و رفتار روزمره متوسلیان صحبت می کردم. 10 جلسه اول طول می کشد تا بازیگرو کارگردان به یک تصویر مشترک از نقش برسند بعد با دست یافتن به تصویر مشترک کار راحت ادامه می یابد. به طور مثال اواخر کار صحنه مربوط به اولین پلان حضور متوسلیان با شمایل یک سپاهی را فیلمبرداری کردیم، تعمدا این روند معکوس را کار کردم زیرا اولین مواجهه مخاطب با کاراکتر بسیار مهم بود. وقتی هادی وارد کوچه شد گفتم چقدر مدل راه رفتن و حرکاتش خوب شده، حالا محبت این شخصیت در دل مخاطب جای می گیرد. هادی حجازی فر: یکی از سکانس هایی که خودم دوست دارم پلان داخل کوچه است. به جشنواره فکر نکردم آقای حجازی فر تلاش شما برای دیده نشدن در اثر بسیار مهم است در شرایطی که برای هر بازیگری ایفای این نقش ممکن است وسوسه انگیز باشد تا امضای خود را در پای آن ثبت کند اما شما پرهیز کردید و متاسفانه زحمات شما در جشنواره فجر دیده نشد حجازی فر: من اصلا به جشنواره فکر نمی کردم. من در کارها کمتر از خودم راضی هستم اما باور کنید از شکل گیری و انتخاب من و اتفاقات بعد فیلم و... به نظرم خیلی زمینی نیست. برای من انتخاب شدن در این کار معجزه بود. مهدویان: اگرجایزه می گرفت بسیار خوب بود اما وقتی سیمرغ می گرفت همه می گفتند چرا به این بازیگر جایزه داده شد اما وقتی جایزه داه نشد تعدادی از داوران جشنواره هم دچار تردید شدند که این حس به نظرم بهتر است حس دریافت سیمرغ برای هادی است. هادی را به لحاظ تصویری کسی نمی شناخت به همین دلیل فکر می کردند ممکن است انتخاب خوبی بوده باشد اما در معنای واقعی کلمه هادی نقش را بازی کرد و شخصیت را به وجود آورد. این موج همراهی که ایجاد شد از جایزه فجر بسیار شیرین تر است. شادی ام از انتخاب در نقش متوسلیان را پنهان کردم حجازی فر: در ابتدا که انتخاب شدم اصلا شادی‌ام را از انتخاب شدن برای نقش حاج احمد بروز ندادم اما اتفاق خوبی که افتاد این بود که کارگردان می دانست چه چیزی را می خواهد و فیلمنامه بسیار خوب بود. شاید بسیاری از اکت هایی که در من وجود دارد در فیلمنامه آورده شده بود و به حساب کار من نوشته شد. من تنها از موقعیت پیش آمده استفاده کردم. این که تلاش کردید در کار دیده نشوید کار بسیار سختی است. حجازی فر: همیشه می گفتم ای کاش نقشی به من پیشنهاد شود که با نابازیگر همراه باشد و احساس می کردم خیلی خوب می توانم نقش نابازیگر را بازی کنم . اینجا هم تلاش کردم که دیده نشوم. این دیده نشدن بازی است . صحنه ای که خبر شهادت شهید وزوایی را به متوسلیان می دهند و باید تلاش کنی که آن ناراحتی را نشان ندهی در حالی که آن ناراحتی را در وجودت خلق کردی بسیار سخت بود اما نباید بروز و ظهور می یافت. دورخوانی فیلمنامه هم داشتید حجازی فر: با ابراهیم امینی و مهدی زمین پرداز 10 روز قبل از آغاز فیلمبرداری برای آماده شدن شرایط برای گریم صورتم، تمرین کردیم. اما این که بخواهم بگویم همه چیز کنترل شده بود، اغراق است. صحنه هایی را با هادی بهروز صحبت می کردم وقتی می دانستم قرار است slow گرفته شود می پرسیدم اگر من پلک زدنم را خودم هم آرام انجام دهم چه اتفاقی می افتد او گفت شرایط بهتری پیش می آید و من این کار را انجام دادم بدون این که به کارگردان بگوییم . همه رفتارهای شخصیت را طراحی نکرده بودم فضا به گونه ای آماده شده بود که وقتی وارد صحنه می شدم همه چیز برای بازی در آن نقش آماده بود. برای آماده سازی من سر کار احمد صدایم می کردند که اوایل متوجه نمی شدم . همان کاری که من تلاش کردم در بازی انجام ندهم کارگردان هم انجام می داد این در همه بخش ها بود در کار هادی بهروز هم بود همه تلاش می کردند در خدمت فیلمنامه و کاگردان باشند . برای رسیدن به متوسلیان بخشی فیلمنامه است اما یک بخش دیگر خود بازیگر است چگونه به این شخصیت نزدیک شدید حجازی فر: من تخیلم را خیلی درگیر کردم. چقدر به سراغ مستندات موجود رفتید؟ حجازی فر: من تنها فیلمنامه را خواندم و کتابی راجع به احمد متوسلیان نخواندم زیرا احساس کردم ممکن است علاقمند به شخصیت شوم و اشتباهاتی که او داشت را به درستی در نیاورم . باید در لحظه از نوع رفتارش تصویر می گرفتم. اما برای نزدیک شدن به ژست ها و فیگورهایش را از عکس های منتشر شده اش استفاده کردم به خصوص در زمان مجروح شدن و چگونگی قرار گرفتن روی تخت با ابراهیم کار کردیم اما خارج از متن فیلمنامه هیچ چیزی نبود. من در این کار بیشتر شبیه به عموها و پدرم شدم . آن دوره آدم ها همه شکل هم بودند و تفاوت چندانی نداشتند. در مصلای خوی 6 عمو و پدرم همه باهم به جبهه اعزام شدند و کل مصلی شبیه به یکدیگر بودند این رفتارها، سلام دادن ها، پایین نگاه کردن ها را پیش از این دیده بودم. به یاددارم وقتی صحنه بیمارستان را می گرفتیم و مردم گل می ریزند، من خیلی سرم پایین بود. هادی بهروز گفت یک کم سرت را بالا بگیر اما مهدویان گفت نه اصلا . من به عنوان بازیگر می دانستم در این کار نقش بازیگران دیگر متاسفانه خیلی دیده نشد. بچه ها خیلی خوب بودند. من تلاش می کردم خودم را نشان ندهم آنها تلاش می کردند من بیشتر دیده شوم. تیم بازیگری بسیار خوب بودند. من واقعا همه امکانات را داشتم اما فشار کار زیاد بود. اعتماد به نفسی که مهدویان درباره گریم به من باپایین گرفتن سرم چیزی از میمیمک صورتم دیده نمی‌شود اما باز این کار را می کردم چون همه در خدمت فیلم بودیم . اینکه بگویم همه آگاهانه بود نه. اینقدر فشار کار سنگین بود که من تنها در موقعیت، اکت ها را درمی آوردم . به حسین مهدویان به شدت اعتماد داشتم. ابتدا از ایشان خواستم چون من خودم را هیچ گاه به صورت تصویری ندیدم اجازه بدهید خودم را ببینم که این اجازه را دادند . در یک صحنه ای من معتقد بودم خوب نبود اما حسین اعتقاد داشت خوب است من راش ها را دیدم و دیدم پلانی که حسین می گوید بسیار خوب بود دیگر راش ها را ندیدم و به یک تفاهم درستی رسیدیم. داد چون من هنوز هم معتقدم خیلی شبیه به متوسلیان نیستم. *مواجهه خانواده شهید باقری با متوسلیان متفاوت بود/ در فیلم مدام در معرض تحکم بودم خانواده چقدر برایتان مهم بود؟ والی نژاد : خانواده برای من و حسین مهدویان مهم بود. مهدویان: نوع مواجهه خانواده شهید باقری با من با خانواده متوسلیان متفاوت بود. روحیه خانواده ها با هم متفاوت بود و تعامل ما متفاوت شد. در این فیلم مدام در معرض تحکم قرار گرفتم چه از جانب خانواده و چه از جانب همرزمان ایشان اما خدا را شکر با آماده شدن فیلم تقریبا همه راضی شدند. در حوزه تولید فراهم آوردن امکانات و تجهیزات برای ساخت فیلم بسیار سخت است. والی نژاد: کار تولید دراین دست آثار بسیار سخت است و به عقیده من تولید هم اندازه کارگردانی کار شرایط سختی را تحمل می کند. فراهم آوردن تجهیزات جنگی و کار با ادوات جنگی و امنیت آن کار بسیار دشواری است.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: