راهبرد جدید آمریکا در آسیای مرکزی
کشورهای آسیای مرکزی که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به کمکهای اقتصادی و نظامی روسیه وابسته بودند و با دنیای خارج ارتباطی نداشتند در شرایط حاضر گرایش به سوی بازیگران فرا منطقه ای به خصوص امریکا را دارند و سعی میکنند وابستگی خود به روسیه را کاهش دهند.
باشگاه مخاطبان فردا؛ عارف بیژن*: در ادامه نشستهای وزاری امور خارجه ایالات متحده آمریکا و کشورهای آسیای مرکزی موسوم به c5+1 ، نشست اخیر در تاریخ 3 آگوست (13 مرداد) 2016 این بار در واشنگتن برگزار میشود. با توجه به نشستهای قبلی و سفر جان کری به 5 کشور آسیای مرکزی روشن میسازد ارائه این مدل از جانب امریکا برای چارچوب گفتگوهای کشورهای آسیای مرکزی بسیار جدی است و نشان از برنامه ریزی دقیق و عمیق امریکاییها برای آینده مهم استراتژیک این منطقه است. کشورهای آسیای مرکزی که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به کمکهای اقتصادی و نظامی روسیه وابسته بودند و با دنیای خارج ارتباطی نداشتند در شرایط حاضر گرایش به سوی بازیگران فرا منطقه ای به خصوص امریکا را دارند و سعی میکنند وابستگی خود به روسیه را کاهش دهند. در این راستا امریکا هم سعی کرده با تنوع در بازار اقتصادی و حمایتهای نظامی راهبرد جدید خود در آسیای مرکزی را از محورهای انسان دوستانه و حقوق بشری به سمت سرمایه گذاریهای اقتصادی و نظامی- امنیتی تغیر بدهد.
در راستای این راهبرد جدید امریکا خود روسیه هم خوب میداند که دیگر نمیتواند تنها قدرت تاثیر گذار در این منطقه باشد و جلوی ارتباط این کشورها با جهان بیرون به خصوص امریکا را بگیرد. اقتصاد شکننده و وابسته به روسیه و ارتش ضعیف کشورهای آسیای مرکزی باعث نزدیکی و حضور مستقیم ایالات متحده امریکا در این منطقه شده است. امریکا هم از این شرایط نه چندان مناسب اقتصادی و امنیتی جهوریهای آسیای مرکزی استفاده کرده است و با ارائه بستههای مالی و کمکهای مختلف امنیتی و اقتصادی حضور خود در منطقه را مشروعیت بخشیده است.
این نکته را باید مورد توجه قرار داد که حضور امریکا در آسیای مرکزی مختص الان نیست و امریکا برای گسترش نفوذ خود در کشورهای آسیای مرکزی بعد از سال 2001 برنامه منسجمی را ترتیب داده است و برای تثبیت جایگاه، توسعه نفوذ خود در برابر روسیه و چین، موضوع افغانستان و مقابله با ایران در منطقه تلاش کرده است. طرح ایده همکاری شش جانبه را میتوان در راستای جبران عقب ماندگی و توسعه نفوذ امریکا بعد از خروج نیروهایش از پایگاه خانآباد در ازبکستان و پایگاه ماناس قرقیزستان سال 2013 بوده است. همانطور که کشورهای آسیای مرکزی بعد از استقلال دچار سردگمی بودند و نتوانستند روند دولت - ملت سازی را به خوبی طی کنند و دوره گذار اقتصادی خود بدون وابستگی به روسیه را پشت سر بگذارند به همین دلیل به دنبال بازار متنوع و تازه و یک سیستم سیاسی و اقتصادی متناسب با منافع ملی خود بودند و همین باعث گرایش به سوی امریکا و غرب شد.
در راستای برنامههای اقتصادی امریکا همانطوری که دانیل روزنبلوم معاون وزیر امور خارجه امریکا در بعد اقتصادی بیان داشت که امریکا بایستی نسبت به میزان سال گذشته، در سال 2017 برای قرقیزستان 39%، تاجیکستان 44%، ازبکستان 9%، قزاقستان 5% و ترکمنستان 43% بودجه کمکهای مالی را افزایش دهد. در این راستا قزاقستان به دنبال سرمایه گذاریهای پروژه نفت و گاز و جذب تکنولوژی و سرمایه امریکا است، ترکمنستان هم با منابع گاز فراوان به دنبال حمایت امریکا برای انتقال گاز خود از مسیری امن به سمت اروپا است.ازبکستان هم به دنبال صنایع سبک و سنگین و سرمایه گذاریها در بخش گاز خود از امریکا کمک میگیرد. در بین این کشورها سهم بیشتر به تاجیکستان(حدود 41 میلیون دلار) نشان از این دارد که امریکا قصد دارد با سرمایه گذاری بیشتر در این کشور فعالیتهای ایران در این کشور را که چشمگیر است خنثی کند. برای امریکا نفوذ در تاجیکستان توجه به حضور لشگر 201 موتوری روسیه در تاجیکستان و پایگاه مهم روسیه در نزدیکی شهر دوشنبه که بزرگترین پایگاه نظامی روسیه در آسیای مرکزی است و هم چنین عضویت آن در سازمان شانگهای قابل تامل است.
موضوع مهم دیگر که 5کشور آسیای مرکزی هم تاثیر مستقیمی میپذیرند کشور افغانستان است. کشوری که به دلیل معادن با ارزشی که جدیدا کشف شده و مواد مخدر آن مورد توجه تمامی کشورها قرار گرفته، صحنه درگیری کشورهای منطقه ای و فرا منطقه ای به خصوص امریکا و روسیه است. خروج نیروهای ناتو و کاهش حضور امریکا در افغانستان مساله پر کردن خلع جدید امنیتی در افغانستان و نیز تبعات آن برای کشورهای آسیای مرکزی مهم است. هر چند پیمان امنیتی جدید امریکا و افغانستان و حضور نیروهای امریکایی به بهانه آموزش تا 2018 تمدید شده است، ولی اطمینان دادن به 5 کشور آسیای مرکزی در حوزه کمک با تامین امنیت منطقه ای از دغدغههای این کشورهاست.
موضوع دیگر که در راهبرد جدید امریکا در آسیای مرکزی میتواند موثر باشد مبارزه با افراط گرایی و گروهها تروریستی است. دره فرغانه که محل درگیریهای گروههای اسلامگراست و صحنه پرورش افراط گرایی است این 5 کشور را شامل میشود و بدون شک محلی برای رویارویی امریکا با روسیه و چین خواهد بود. همینطور به دلیل شکننده و ضعیف بودن ارتش در کشورهای آسیای مرکزی در برابر گروههای افراطی به خصوص داعش که با شکستهای اخیر در سوریه و عراق از غرب به سمت شرق به خصوص آسیای مرکزی و افغانستان شده اند نیاز به یک متحد قدرتمند احساس میشود. امریکا در واقع برای جلوگیری از نفوذ روسیه و چین و حتی ایران در منطقه از کارت بازی داعش برای این امر استفاده میکند. این نکته را باید ذکر کرد با توجه به حضور شهروندان این کشورها در گروههای تروریستی داعش در عراق و سوریه بسیاری از آنان به کشورهای خود باز میگردند و این حضور خطر بالقوه را برای چین در استان سین کیانگ و هم برای روسیه در این کشورها که به عنوان حیات خلوت آن کشور به حساب میآید ایجاد میکند و این باعث میشود امریکا به بهانه ی مبارزه با افراط گرایی به تقابل با روسیه و چین بپردازد.
با توجه به این موارد میتوان نتیجه گرفت که دولت بعدی امریکا سیاست خارجی خود را در آسیای مرکزی، ایران و روسیه تقویت میکند. زیرا به گفته کلینتون امریکا در شرق 3 دشمن روسیه، چین و ایران دارد. در راستای این راهبرد امریکا قصد دارد کشورهای آسیای مرکزی را به چند بخش تقسیم کند و به عنوان مثال ازبکستان را به 3 دولت مستقل تبدیل کند که از این طریق روسیه و هم پیمانان این کشور را به دشمن تبدیل کند. در این طرح واشنگتن قبل از همه، کشورهای آسیای مرکزی قرار دارد. اما نباید این طرح را در کوتاه مدت عملی دانست زیرا امریکا برای رسیدن به خواستههای خود با مانع نظامی _ امنیتی روسیه که به شدت مراقب این کشورها است واجازه ورود کشوری به منطقه تحت نفوذ خود را نمیدهد و مانع اقتصادی چین که سرمایه گذاریها و کمکها یمالی خوبی در اختیار این کشورها قرار داده، مواجه است. این راهبرد در طولانی مدت تاثیر دارد و امریکا راه سختی را در پیش دارد تا کشورهای آسیای مرکزی را با خود هم سو کند.
با توجه به حضور و نفوذ امریکا از طریق کمکهای اقتصادی و امنیتی به این کشورها و مبارزه با حضور گروه تروریستی داعش در کشورهای آسیای مرکزی و افغانستان که بهانه ای برای مقابله با نفوذ روسیه و تضعیف اقتصاد چین است، کشورهای روسیه، ایران و چین که به عنوان همسایگان این کشورها هستند و تحرکات این چنینی تاثیر مستقیم بر منافع ملی آنان دارد، بایستی در سیاست خارجی خود نسبت به کشورهای آسیای مرکزی تجدید نظر کرده و سیاستهای خود را بر اساس واقعیت بچینند. این سه کشور تا جایی که میتوانند مشکلات اقتصادی و امنیتی این 5 کشور را حل کنند تا بهانه ی لازم و کافی را برای گرایش آنها به سمت امریکا ندهند. جمهوری اسلامی ایران به عنوان همسایه ی آنها بایستی بتواند از طریق پتانسیلهای فرهنگی و اقتصادی توجه این کشورها را به سوی خود جلب کند و قبل از آنکه اقدامات تروریستی به مرزهای شرقی ایران برسد ، امنیت این منطقه را حفظ کند.
*-پژوهشگر آسیای مرکزی و قفقاز