سرکوب بیش از حد باعث بنیادگرایی میشود
همه جنبش های بزرگ مسلحانه مانند القاعده، داعش (IS)، طالبان، الشباب و دیگران گروه ها با استناد به تفاسیر افراطی خود از آموزه های دینی استفاده از خشونت در شرایط خاص را توجیه می کنند. بسیاری از آنها در پی دردست گرفتن قدرت سیاسی در برخی از کشورها هستند.
دیپلماسی ایرانی: حملات تروریستی در ترکیه، بنگلادش، عراق و عربستان سعودی در طول هفته های گذشته وجهه فرا ملی این تهدید را آشکار کرده است. این موضوع بدان معنا نیست که دستور اقدام حرکت های تروریستی یادشده به طور سازماندهی شده و از مرکز فرماندهی واحدی صادر می شود. واقعیت این است که هر چند مشخصه فراملی تروریسم مبتنی بر کشورهاست، اما اداره آن توسط گروه های محلی خودمختاری است که از نارضایتی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی به صورت محلی و منطقه ای سواستفاده می کنند. نقطه مشترک این گروه های افراطی و تندرو در سراسر مرزهای یک کشور، داشتن یک ایدئولوژی و برنامه بر اساس تفسیر افراطی و خشونت آمیز از عقاید (دکترین) مذهبی خاص است. جنبه فراملی دیگر، تبعیت از رهبری و هدفی است که برای آن خدمت می کنند. این گروه ها در بستری محلی، با چارچوب ایدئولوژیک جهانی،احساس وفاداری به یک رهبر و با سوء استفاده از بیزاری گسترده جوانان و میانسالان کشورها نسبت به ترتیبات سیاسی و اقتصادی موجود، عمل می کنند. بنابراین، شرایط محلی، همچون تفسیری افراطی از یک ایدئولوژی، در سوق دادن مردم به افراط گرایی و رویه های خشونت آمیز نقش ایفا می کنند. در همین راستا فناوری های مدرن اطلاعاتی، ترکیب این مجموعه عوامل، تبادل پیام و مشارکت در گرایش های ایدئولوژیک را آسان می کند. حملات تروریستی در ترکیه، بنگلادش و عراق توسط گروهی موسوم به دولت اسلامی IS انجام شده و به دلیل موفقیت اولیه اش در عراق و سوریه، توجه زیادی را در سطح جهانی به خود جلب کرده است. این گروه در ماه ژوئن سال 2016، در عراق و سوریه دچار شکست های نظامی شده است. شهر فلوجه عراق، توسط نیروهای عراقی بازپس گرفته شد. به طور مشابه، برخی از دستاوردهای IS (داعش) در سوریه از بین رفت. به نظر می رسد یکی از دلایل مهم حملات - به ویژه دو حمله ی اخیر در عراق - برای اثبات و نمایش قدرت داعش بوده است. این حملات به طور گسترده ای در کشورهای اسلامی توسط محافل رسمی و غیررسمی محکوم شدند. اتفاق آرا در جهان اسلام در محکوم کردن این حملات زمانی تضعیف شد که قرار بر شناسایی مقصرین این حملات بود. بسیاری از افراد با جهت گیری های مذهبی قوی، دشمنان اسلام و به ویژه ایالات متحده و غرب را به عنوان حامیان مالی واقعی حملات در کشورهای مسلمان، به ویژه در عربستان سعودی می شناسند. دیگران بر این عقیده اند که تنها غیر مسلمانان می توانند حمله ای را در عربستان سعودی راه اندازی کنند. اگر منشا حملات به غرب و دشمنان اسلام نسبت داده شود (بیرونی سازی شود)، شانس کمی برای بررسی دقیق تر این حوادث وجود خواهد داشت. برای دولت های هدف به منظور اتخاذ اقدامت تنبیهی علیه برخی کشورهای غربی و دشمنان ناشناخته اسلام، چه گزینه هایی وجود دارند؟ همه جنبش های بزرگ مسلحانه مانند القاعده، داعش (IS)، طالبان، الشباب و دیگران گروه ها با استناد به تفاسیر افراطی خود از آموزه های دینی استفاده از خشونت در شرایط خاص را توجیه می کنند. بسیاری از آنها در پی دردست گرفتن قدرت سیاسی در برخی از کشورها هستند. داعش از دولت اسلامی فراملی تحت خلافت واحد صحبت به میان می آورد. علل عمده افزایش سازمان های ستیزه جو و حوادث تروریستی به جریانات درونی هر کشور بازمی گردد. شرایط محلی و منطقه ای است که باعث بوجود آمدن چنین جنبش هایی شده و این کشورها را در معرض نفوذ و تاثیر خارجی قرار داده است. بازیکنان خارجی مثل دولت ها و جنبش ها از وضعیت آشفته یک کشور در جهت نفع سیاسی خود سواستفاده می کنند. این جنبش های مسلحانه به شرطی که بازیکنان خارجی آن متقاعد شوند ظرفیت تاثیرگذاری بر اوضاع داخلی کشورهارا دارا هستند، می توانند حمایت مادی و مالی خارجی را جذب کنند. نقش این جنبش ها با شرایط داخلی یک کشور، اختلافات داخلی و درگیری ها، اختلافات مذهبی، فرقه ای و ناتوانی حکومت در دفاع از کشور ارتباط تنگاتنگی دارد. اگر سیاست های دولت بسیار سرکوبگرانه یا به شدت حزبی باشد، جنبش های مبتنی بر ایدئولوژی مذهبی یا غیرمذهبی می توانند برای به چالش کشیدن سیستم دولتی به وجود آیند. تجربه بسیاری از کشورهای اسلامی نشان می دهد در صورتی که سیستم دولتی بیش از حد سرکوبگرانه باشد، تفسیر افراطی از دین تبدیل به زبان اپوزیسیون (گروه مخالــــف) می شود. در موارد خاص، کشورهای اسلامی به تشویق و حمایت ارتدوکسی مذهبی و ستیزه جویی پرداخته اند که با گذشت زمان برخی از این جنبش ها از کنترل خارج شدند. چنین جنبش هایی در کشورهایی که از هرج و مرج داخلی و دولتی ضعیف رنج می برند، یا در کشورهایی که اقتدار دولت در مدیریت سیاسی به شدت حزبی است وضعیت بهتری دارند. عراق یک مثال خوب از این است که چگونه هرج و مرج داخلی و نبود حاکمیت، چنین جنبش ها و گروه هایی را قادر به رشد و فعالیت ساخته است. مشکلات داخلی عراق موجب تاخت و تاز القاعده و برخی گروه های افراطی دیگر شده است. پس از آن، داعش عملا جای همه آنها را گرفت. این گروه از درگیری های داخلی در سوریه نیز بهره برده است. همچنین مشکلات داخلی در یمن، سومالی و لیبی پناهگاه های امنی برای گروه های افراطی و تروریستی بوجود آورده است. عربستان سعودی در گذشته شاهد تروریسم بوده و در حال حاضر با موج جدیدی از حوادث تروریستی مواجه شده است. بررسی منشا داخلی تروریسم، صادرات ایدئولوژی مذهبی بنیادگرا به کشورهای دیگر، دخالت در درگیری های منطقه ای به ویژه در یمن و سوریه را ضروری می کند. رویکرد مبهم ترکیه در مقابل نقش داعش در سوریه، با در نظر گرفتن برخورد این کشور با جنبش کُرد، باعث شده گروه شبه نظامی راه تهاجم به کشور را در پیش بگیرد. این کشور نیازمند بازبینی رویکرد منطقه ای خویش است. در بنگلادش، استراتژی ناسالم نخست وزیر شیخ حسینه در حذف مخالفان سیاسی خود، مانند کسانی که در داخل حزب ملی بنگلادش و جماعت اسلامی هستند، فضای اجتماعی را هر چه بیشتر در دسترس گروه های شبه نظامی تندرو قرار داده است. او نیز باید با اتخاذ وضعیتی اصلاحی در جهت عمل در چارچوب قانون اساسی برآید تا حرکت به سمت افراط گرایی را متوقف کند. بالاتر از همه، شکاف سیاسی در خاورمیانه بین عربستان سعودی و ایران منجر به افزایـــــش درگیری های درون منظقه ای و آسیب پذیری در مقابل مداخلات نظامی خارجی شده است. این دو کشور نیازمند تعدیل برنامه های سیاسی رقابتی خود و کاهش دخالت شان در امور کشورهای همسایه هستند. آشفتگی داخلی در سوریه و یمن پناهگاه های امنی برای گروه های افراطی و تروریستی ایجاد کرده است. مسلمانان هر چه زودتر متوجه شوند راه حل کلیدی برای مشکلات افراط گرایی و تروریسم در دستان خود آنهاست، بهتر خواهد بود