مرهم موقت تاکشو در نبود تولیدات نمایشی جذاب/ در‌س‌هایی که علی‌عسگری باید از رفتن سرافراز بگیرد

اگر سیاست سرافراز در کوچک سازی سازمان و کاهش هزینه ادامه یابد و اعتبارات به جای چهره های ممنوع التصویر کهنه و برنامه های به تکرار افتاده گفتگو محور، برای ساخت سریال‌های با کیفیت هزینه شود، می توان به بازگشت نگاه ها به سوی رسانه ی ملی امیدوار بود.

کد خبر : 550933

سرویس فرهنگی فردا؛ وحید پناهلو: وقتی در آبان سال 93 محمد سرافراز با حکم رهبر معظم انقلاب رئیس صدا و سیما شد، کمتر کسی تصورش را میکرد که این مدیر کارکشته و قدیمی در کمتر از دو سال با انبوهی از حواشی و اختلافات از سازمان کنار برود. او که از مدیران قدیمی سازمان به حساب می آید در سال‌های مدیریت ضرغامی نقش مهمی در راه‌اندازی و مدیریت شبکه‌های برون مرزی این سازمان داشته است. با آمدن دکتر سرافراز و تشریح برخی از سیاست های خود بر کوچک و چابک سازی سازمان و استفاده از مدیران تازه نفس و برون سپاری تولیدات نقطه ی امیدی در دل اهالی فرهنگ و رسانه ایجاد شد که بالاخره قرار است این سازمان عریض و طویل چند هزار نفره که بیش از 95 درصد از بودجه ی سالیانه اش را برای نیروی انسانی هزینه میکند به سمت اصلاح سیستم و ساختار قدم بردارد.

دوره ای کوتاه اما پر از عبرت

اما آنچه که اتفاق افتاد علی رغم توفیقات نسبی در کاهش بدهی ها و استفاده از نیروی های تازه نفس نتوانست تلویزیون را از وضعیت اسفباری که در تامین اعتبارات و جذب مخاطب دچارش بود نجات دهد. با تاملی مختصر بر این دوره ی کوتاه می توان به نکاتی رسید که برای موفقیت مدیران فعلی سازمان الزامی و مهم به نظر می رسد.

عدم مدیریت صحیح منابع مالی و انسانی یکی از مهمترین معضلاتی بوده که در همه ی این سال ها گریبانگیر سازمان بوده است. اما در سال های اخیر با کاهش اعتبارات دولتی نمو بیشتری داشته است. بعد از رشد چشمگیر تعداد شبکه های سیما در سالهای پایانی مدیریت ضرغامی و افزایش هزینه های اجرایی و بدهی سازمان، سرافراز در بدو ورود خود خبر از کاهش بدهی های سازمان بوسیله تعدیل نیرو و تعطیلی شبکه های که در جذب مخاطب ناموفق بودند داد.

طولی نکشید که شبکه های بازار و تماشا با تصمیم سرافراز تعطیل شدند تا بخشی از بار سنگین مالی سازمان در روزهای کمبود بودجه جبران شود. اتفاقاتی که نوید سرازیر شدن اعتبارات به سمت تولیدات نمایشی باکیفیت و پرمخاطب را میداد. آ اما در روزهای پایانی مدیریت سرافراز اگر در شبکه های سیما چرخی می زدید، هیچ اتفاق ویژه ای جز باز نمایش چندباره ی سریال ها و فیلم های قدیمی و انبوهی از برنامه های گفت و گو محور خسته کننده مشاهده نمی کردید.

مرهم موقتی به نام تاک­شو

سرافراز که وارث تولیدات بی کیفیت اما پرخرجی همچون «معمای شاه» و «سرزمین کهن» از دوران مدیریتی ضرغامی شده بود، با استفاده از برنامه های تاک­شو سعی کرد مجدد مخاطب تلویزیون را برگرداند. برنامه هایی عجولانه که با اجرای ممنوع التصویری ها به روی آنتن رفت و میخواست جای خالی تولیدات نمایشی و مسابقه ها را بگیرند. این مرهم موقت سرافراز در جذب مخاطب در کوتاه مدت، نه تنها باعث درمان وضعیت تلویزیون نشد، بلکه با قرار گرفتن در نقطه ثقل کنداکتور شبکه های سیما اندک تولیدات نمایشی را هم به حاشیه راند. برنامه هایی که هرچند در روزهای ابتدایی در اوج بودند و جای خالی روایت های شبانه را پر میکردند اما این روزها به تکرار دچار شده و با حلقه ای بسته ای از مهمانان و ایده پردازی های ناقص و ضعیف پا به پای سریال های تکراری و بی برنامگی مدیران روی اعصاب مخاطب می روند.

جای خالی سریال های جذاب

اگر بخواهیم نگاهی منطقی داشته باشیم برنامه های گفت و گو محور در شبکه های تلویزیونی حکم چاشنی یک غذای روزانه دارد. مخاطب دوست دارد قصه و داستان های نمایشی با کیفیت را در قاب تلویزیون ببیند. می پسندد روایتی را بصورت شبانه دنبال کند. نمیتوان مخاطب را تنها با کمی چاشنی پای تلویزیون نگه داشت و او را با سریال های تکراری و قدیمی سرگرم کرد. تلویزیون که در دوره های نه چندان دور با رو کردن محصولات نمایشی با کیفیت در مناسبت های مختلف گوی سبقت را از رقیبان می ربود، در مناسبت های اخیر شکست های تمام عیاری را می خورد.

مدیران سرافراز که در عید امسال تمام داشته ­شان را در حوزه سریال سازی رو کردند به توفیق قابل توجه ای در جذب مخاطب نرسیدند. در دوره جدید هم برنامه های نمایشی سیما که ارث رسیده از دوره ی قبل بودند، در ماه مبارک رمضان در جذب نگاه مخاطبان سخت پسند سیما موفقیتی کسب نکردند.

کوچک سازی سازمان و تولید سریال های فاخر راه جذب نگاه مخاطب

از این روایت پر از گلایه و اشکال که عبور کنیم راه های انتخابی و پیش روی علی عسگری و یارانش با تمامی چاله های مالی و ساختاری واضح به نظر می رسد. اگر سیاست درست سرافراز در کوچک سازی سازمان و کاهش هزینه های اجرایی ادامه یابد و اعتبارات حاصل شده به جای هزینه به پای چهره های ممنوع التصویری کهنه شده و برنامه های به تکرار افتاده گفت و محور برای ساخت سریال های با کیفیت و فاخر هزینه شود میتوان به بازگشت نگاه ها به سوی رسانه ی ملی امیدوار بود. سریال هایی مثل «سلمان فارسی» که با توجیه کمبود اعتبارات مالی به تولید نرسیده و روی زمین مانده اند.

تاک شو بدون اتاق فکر به جایی نمی رسد

در کنار تولید و نمایش این سریال ها با برنامه ریزی درست و استفاده از اتاق فکر می توان جای مناسب و به اندازه ای را هم برای برنامه های گفت و گو محور باز کرد. تجربه ای موفق که در مورد برنامه های همچون «خندوانه» و «پارک ملت» اتفاق افتاده است. چرا که وضعیت کنونی برنامه های این چنینی موید این نکته است که یک شبه و بدون اتاق فکر نمی توان برنامه ی جذاب و چالشی ساخت و رفتار خارج از عرف با میهمان و حواله ی زرشک به او و روایت شایعات غلط شبکه های اجتماعی راه درستی برای جلب نظر مخاطبان به نظر نمی رسد.

البته با توجه به بازگشت تک به تک مدیران قدیمی و در سن بازنشستگی به سازمان این نگرانی بوجود آمده است که قرار است اندک تغییرات مثبت و رو به جلوی دوران سرافراز در اصلاح ساختار پر از گیر و گور سازمان به عقب برگردد. نگرانی هایی که کم کم با شنیدن خبرهایی در مورد بازگشت شبکه های تعطیل شده و بی مخاطب سیما به واقعیت نزدیک می شود.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: