امیر تاجیک: امان از فضای مجازی که آدمی را از کتاب دور میکند/ کتابفروشیهای انقلاب همه مرا میشناسند!
خرد انسان نیاز به تغذیه دارد. برخی چیزها ظاهریاند و لذتش را هم میشود به ظاهر برد. اما یک سریها با روح و روان آدمی عجیناند مثل کتاب.
سرویس فرهنگی فردا؛ محسن غلامی قلعه سیدی: تا سرمان خلوت میشود البته اگر کاری احیانا داشته باشیم؛ اولین چیزی که سراغش میرویم موبایل است و قسعلی هذه. وقتی هم دست از سر این دستگاه بیچاره برمیداریم که یا بسته اینترنتش تمام شده یا شارژ گوشی مدام بوق میزند که لطف مرا بزن توی پریز برق!
حالا فکر کن با این همه جذابیتِ نت و تلویزیون و شبکههای آنچنانی و حتی موسیقی، کسی حال کند و بعد برود کتابی لااقل بردارد. خواندنش هم پیشکش. نهایت ماجرا خلاصه میشود توی روزنامه خواندن و شاید هم صفحات ورزشی. شعر و ادعیه هم که به قول برخیها برای پدربزرگ و مادربزرگهاست!
گفتیم از سر شانس چندتا سوال جمع وجور از همینهایی بپرسم که بازیگرند شاید هم خوانندهای چیزی. همینهایی که برای ما خوراک فرهنگی مثلا تولید میکنند. تولید میکنند برای ما ولی خودشان چه؟
از سر شانس و شاید اتفاق رفتیم سراغ امیر تاجیک با چند سوال کوتاه، مفید و مختصر.
میگویند که شما زیاد اهل کتاب هستی. راست است؟
بله؛ جوری که کتابفروشیهای راسته انقلاب مرا میشناسند.
شما هم از اینترنت بخر یا دانلود کن!
نه نمیشود. حالی که ورق زدن کتاب دارد را نمیشود با این چیزها قیاس کرد.
حالا اینجور اسیر کتاب هستید؟ مگر کتاب نخوانیم چیزی را از دست میدهیم.
خرد انسان نیاز به تغذیه دارد. برخی چیزها ظاهریاند و لذتش را هم میشود به ظاهر برد. اما یک سریها با روح و روان آدمی عجیناند مثل کتاب. باید کتابخوان باشی تا بفهمی چطور میشود با مطالعه و کتاب انس گرفت و پرورشت داد.
اگر بخواهیم به زور شما و کتاب و اینترنت را بهم بچسبانیم؛ چه ازش درمیآید؟
به نظر من در آشفتهبازار امروز و فضای مجازی، خواندن کتاب کم شده. اینترنت محاسنی دارد اما لااقل ابزار قشنگی برای کتاب خواندن نیست.
چرا؟
حتما دیدهاید که برخی چیزها را باید به چشم دید و لمس کرد تا بشود واقعا حسش کرد. کتاب هم باید ورق زده شود.
خب اگر بپرسم که اینترنت، کتاب را زده میکند یا برعکس. چطور؟
فضای مجازی و کتاب حکایت همان مثل معروف است " شنیدن کی بُود مانند دیدن". تا کتاب ورق نخورد و خوانده نشود احساسی به من یکی دست نمیدهد.
نگفتی!
به نظرم فضای مجازی ما را کتابزده میکند.
آقا از خیابان انقلاب و کتابفروشیهایش حرف میزدیم...
من سالیان سال است عادت به کتاب خواندن دارم. میروم و از کتابفروشی کتاب میخرم. گفتم که کتابفروشیهای سمت دانشگاه تهران همگی مرا میشناسند.
شده این وسط حرف دلشان را هم بشنوی؟
اتفاقا گلایه میکنند که کسی آنطور که باید کتاب نمیخرد و این حتی باعث تعطیلیشان میشوند.
خودت پیشنهاد بده.
اینقدر از اینترنت دنبال مطلب نگردید؛ بالاخره اصل که نیستند و شاید مطالب حتی تحریف شده باشند. بروند کتاب را از کتابفروشی و خود انتشارات بخرند که همه چیزش مشخص است. به کتاب و کتابخوانی نباید اینقدر ساده ضربه زد. من یک نکته بگویم؛ از مصداق عینی ماجرا.
خواهش میکنم؛ بفرما.
دلم میخواهد همزمان سری به موبایلفروشی و کتابفروشی بزنید. کدام شلوغتر است واقعا؟
معمولا موبایل و اینها. البته به زعم من اینطور است.
دقیقا. کتاببخر هست اما نه اینقدر. توی مغازه موبایلفروشی میرویم تا بخواهی مشتری ایستاده درحالیکه توی کتابفروشی دریغ از انسانی که نگاهی به کتاب بیندازد.
شما بگو توی این ماجرا، به نظرت کی یا کجا باید پایهگذار قضیه باشد. البته بعید میدانم صرفا یک جایی، بتواند این همه چالهچوله را پر کند.
ارشاد در زمینه نشر برنامه ساختار بنیانی را ایجاد کند که جوان ما از پایه، برود سراغ کتاب خواندن بطور درستش.
انگار الان داریم مصرفی بار میآییم. یعنی صرفا خوراکمان را از طریق اینترنت میگیریم که همیشه هم نمیتواند خوب باشد. قدیمتر ما با دست کانال تلویزیون را پیدا میکردیم، با دست در خانه را باز میکردیم اما الان همه چیز کنترلی و ریموتی شده.