سرویس اجتماعی فردا: «من ملکه هستم» این جملهای است که روی مانتوهای مد تابستان با حروف انگلیسی نقش بسته است، جملهای که خیلی از استفاده کنندگان از این مانتوها از ماهیت آن خبر ندارند. همانگونه که برخی جملات و عبارات با معناهای زشت و گاهی خجالتآور و تصاویر و نمادهایی از برخی فرقه های ضاله بر روی لباس بسیاری از دختران و پسران جوانی که در کوچه و خیابان راه میروند نقش بسته است آن هم در شرایطی که اکثر آنها روحشان هم از معانی این حروف و نمادهایی که در کنار یکدیگر قرار گرفته اند خبر ندارد اما بی توجهی نهادهای متصدی فرهنگسازی و مدسازی و باز گذاشتن مرزهای کشور به
روی کالای قاچاق و از همه مهمتر عرضه این کالاها در کوچه و خیابان و حتی در فروشگاههای رسمی موجب شده تا این نمایش از پوشش نامتناسب با شان جوان ایرانی در سطح جامعه شکل بگیرد.
ماجرای ساماندهی مد و لباس به 10 سال قبل باز میگردد. زمانی که مجلس شورای اسلامی با مصوبهای وارد حوزه ساماندهی مد و لباس شد اما با سپری شدن زمان نه فقط این قانون اجرایی نشد بلکه هر روز شاهد فاصله گرفتن از پوشش متناسب با ارزشهای جامعه هستیم؛ موضوعی که عوامل متعددی داخلی و خارجی بر آن تاثیر گذارند در نهایت اما آنچه که میتوان در سطح جامعه مشاهده کرد یک ولنگاری فرهنگی در حوزه پوشش است. معضلی که پیامدهای ناخوشایندی را در جامعه در پی داشته است.
ریشههای این ولنگاری
مانتوهای شیشهای و مانتوهای جلوباز کم بود که حالا انواع عجیبتری از مانتوها وارد بازار و جامعه شده است. مانتوهایی با نوشتههای انگلیسی که خیلیهایشان ترجمههایی غیر متعارف دارند اما فراوانی عرضه و قیمت پایین این نوع از مانتو موجب شده تا به رغم فقدان زیبایی و معانی عجیب نوشتههای روی این مانتوها، عدهای از زنان و دختران جوان مشتری این نوع از پوششها باشند. قصه این مانتوها یا انواع و اقسام دیگری از پوششهای نامتعارف یا متضاد با ارزشهای اجتماعی و شرعی اما ریشههایی از جنس فرهنگ دارد و تا زمانی که برای این ریشهها فکری نشود یک روز مانتوی شیشهای بر تن
زنان ایرانی مینشیند و یک روز مانتوهایی با نوشتهها و نمادهای نامتعارف.
پا گذاشتن روی خط قرمزها
چند روزی بیشتر از جشن حافظ نمیگذرد؛ مراسمی که در عمل نمایشی از لباسهای نامتعارف بر تن چهرههای بازیگر بود. با مقایسهای ساده میان پوشش بازیگران ایرانی در جشن حافظ با مراسمهای رسمی نظیر جشنواره کن، فرش قرمز هالیوود یا دیگر مراسمهای رسمی که در سطوح بین المللی و با حضور بازیگرام و چهرههای معروف برگزار میشود میتوان اعتراف کرد پوشش بازیگران ایرانی در مراسمهای مانند فرش قرمز جشنواره فیلم فجر یا همین جشن حافظ در عمل پا گذاشتن روی ارزشها و هنجارهای اجتماعی و فرهنگی جامعه است آن هم در شرایطی که درست یا نادرست بسیاری از اقشار جامعه و به خصوص
نوجوانان و جوانان از این گروهها و چهرههای مشهور حوزه فرهنگ و هنر الگو برداری میکنند.
عرصه جولان این چهرهها اما به مراسمهای رسمی این چنینی محدود نمیشود و با امکاناتی که شبکههای اجتماعی در اختیار قرار داده و هر فردی میتواند با حضور در فضای مجازی خودش برای خود چندین رسانه داشته باشند، در موارد متعددی شاهد به اشتراک گذاری تصاویری هستیم که به هیچ وجه با هنجاریهای جامعه ما همخوانی ندارد. اما به نوعی خطشکنی برای عبور از هنجارهای اجتماعی به شمار میآید.
وقتی نیاز تنوع طلبی و زیبایی دوستی بی پاسخ میماند
تنوع طلبی و زیبائی دوستی صفاتی غیر قابل انکار در همه انسانها و به خصوص نسل جوان است.برای ساماندهی مد ولباس باید الگوهایی مناسب ودست یافتنی از لباس و مدهای مناسب ارائه شود و شاید یک گام مهم در این مسیر تتغییر نگاه و پوشش افرادی است که جامعه از آنها و الگو برداری میکند اما تفاوت فاحش پوشش و رفتار آنها در برابر دوربین و پشت دوربین موجب ایجاد تصاد و دوگانگی در جامعه خواهد شد؛موموضوعی که در کنار مسایل دیگری نظیر تاثیرپذیری از ماهواره ،اینترنت و ارائه نشدن مدهای زیبا و مناسب در تشدید ولنگاری فرهنگی در حوزه مد و لباس خودنمایی میکند.