روزنامه ایران: برخلاف نظر اکثر افراد جامعه مبنی بر نازیبا بودن لباس کاروان المپیک کشور بنده فکر میکنم ملاک طراحان این لباس فقط زیبایی نبوده و آثار فرهنگی این طراحی بیشتر مد نظر بوده است. از آنجایی که معضل درصد بالایی از جامعه ما لباس است، این طراحی لباس المپیکیها که با الگوبرداری از موجود افسانهای و اساطیری شترگاوپلنگ پایهریزی شده کمک زیادی در زندگی روزمره به ما میدهد. یکی از گروههایی که در این ماجرا ذینفع هستند مردان هستند.
آقایان که همیشه از طرف خانمها با این سؤال خطیر و حیاتی مواجه بودهاند که «چی بپوشم؟» و وقتی پاسخ میدادند که فلان چیز را بپوش پاسخ دریافت میکردند که اون رو تو عقد دختر جمیله خانم پوشیدم یا نوه عمه دخترعموی حمیده خانم اینا تو جشن شمسی اینا منو با این لباس دیده و از قضا ایشون هم در این مراسم حضور دارند، پس دیگه نمی شه اینو پوشید از این به بعد میتوانند در نخستین جواب چی بپوشم بگویند لباس کاروان المپیک ایران را بپوش. خانم محترم که این را بشنود در مرحله اول دچار شوک مغزی شده و در مرحله آخر پس از 10 دقیقه خیرگی به نقطهای خیالی روی دیوار با چشمانی اشکبار به مرد میگوید: اصغر! تو نگاه من رو نسبت به زندگی عوض کردی. من تا الآن قدر داشته هام رو نمیدونستم. میرم همون لباسی که تو جشن شمسی اینا پوشیده بودم رو میپوشم. یا مثلاً در مواقعی که همسر مرد پیله میکند که این چیه پوشیدی؟ لباس بهتر نداشتی؟ مرد میتواند بگوید از لباس کاروان تیمهای المپیک که بهتره! و زن میگوید: راست میگی مرد خوش تیپ من!
اتفاقاً نفع این لباسها تنها منحصر به این موضوع نیست و در مواقع حساس به داد ورزشکاران ما هم میرسد. برای مثال مثل روز روشن است که فردای روز مسابقات المپیک وقتی ورزشکاران حریف مقابل ورزشکاران ما قرار بگیرند از پیش بازندهاند. مربی الکساندر زاخارف کشتی گیر روس میگوید الکساندر زاخارف! چرا نمیری با حریف ایرانیت مسابقه بدی؟ زاخارف در حالی که آثار ترس و جبن بر چهرهاش هویداست، میگوید: من نمیتونم مربی! این همونیه که تو رژه المپیک اون لباسا رو تنش کرده بود. اون دیگه چیزی برای از دست دادن نداره، میزنه ما رو شتک و پتک میکنه! به این ترتیب ورزشکاران ما هم مدالهای طلا را یکی بعد از دیگری درو میکنند و به موفقیت میرسند. حالا باز بگین لباس المپیکیها شبیه پاک کن پلیکانه!