روزنامه ایران: حکایت روزهای اخیر سیستان و مردمی که هفته گذشته خانه هایشان گاه تا بیش از 70 درصد در زیر خروارها شن روان مدفون شد، حکایت عجیب و غریبی نیست.
سیستان است و بادهای 120 روزه معروفش که حالا 180 روزه شده و بلای جان و مال نداشته ساکنانش! اما همین بادهای موسمی که زمانی پیوندی دیرینه با آب هامون داشت و ارمغانش برای سیستان لطافت هوا، کاهش گرما و رونق کشاورزی منطقه بود حالا در نبود آب در بستر دریاچه، به جدال با خاک برخاسته است. جدالی که اگرچه ریشه در هزاران سال تاریخ تکامل طبیعی این سرزمین دارد اما اکنون نزدیک به دو دهه است که نبرد مردم این دیار با باد و خاک، به جدال سخت و نابرابر بین مرگ و زندگی تبدیل شده است. پنجشنبه و جمعه گذشته و همزمان با برگزاری آزمون سراسری دانشگاهها در کشور، اندک دانشآموزان سیستانی که شانس بهرهمندی از آموزش و پرورش را پیدا کرده بودند در هوایی که مملو از خاک (نه غبار!) بود با نفسهای به شماره افتاده آخرین شانسشان را برای ورود به دانشگاهها، در شرایطی نابرابر با دیگر دانشآموزان کشور امتحان کردند.
اینجا سیستان است، سرزمینی که خاستگاه یکی از قدیمیترین تمدنهای بشری و انبار غله ایران بوده، همان «سرزمین نیکی» که در اوستا از آن یاد شده و به تعبیر رهبر معظم انقلاب نیز تنگه احد ایران لقب گرفته است. اما حالا بعد از اینکه نزدیک به 700 هزار نفر از ساکنانش را در مدت کمتر از دو دهه از دست داده میرود تا همین اندک مردمی هم که از روی ناچاری و درماندگی یا عرق به سرزمین پدریشان باقی ماندهاند از دست بدهد. واقعیت این است که مشکل این روزهای سیستان بیش از آنکه مشکل «بی آبی» باشد مشکل «کم آبی» و سوءمدیریت در توزیع و مصرف آب است. چیزی که این روزها از مدیران وطنی وزارت دفاع گرفته تا سازمان محیطزیست و متخصصان دانشگاهی و حتی نهادهای بینالمللی همچون «سازمان دیده بان طوفان خاورمیانه و شمال آفریقا» به آن اذعان دارند. اینجا در سیستان هنوز آب هست اما نه در هامون بلکه در چاه نیمه ها! تا اهداف کشت و زرع تأمین شود. کشت و زرعی که اتفاقاً محصولات شدیداً آب بر همچون برنج و هندوانه هم در بینشان دیده میشود! درست است که افغانستانی ها آبی به هامون نمیدهند و همه مذاکرات و نشستهای سالهای اخیر بینتیجه بوده اما همین اندک آبی هم
که در هیرمند جاری میشود یا پشت دیوار مرزی محبوس میشود یا اگر اجازه ورود به این سوی مرز را پیدا کند مستقیماً به چاه نیمهها میرود و اینچنین است که گرد و غبار در سیستان با شدت بیشتری ادامه مییابد.
چرا زابل نخستین شهر آلوده جهان است؟
به فاصله کمتر از دو ماه از اعلام سازمان بهداشت جهانی مبنی بر معرفی شهر زابل به عنوان آلودهترین شهر جهان از نظر غلظت ذرات معلق هوا، طوفان خاک سراسر سیستان را در نوردید. شدت طوفان به قدری بود که میدان دید در برخی از نقاط این منطقه به کمتر از 4 متر رسید و میزان آلایندگی هوا تا بیش از 20 برابر حد مجاز اعلام شد. نزدیک به 3000 شهرنشین در شهرهای زابل و زهک و هامون و هیرمند و نیمروز به دلیل مشکلات تنفسی راهی بیمارستانها شدند اما روستاییان در بیش از 400 روستا با خانههایی که گاه تا نیمه و حتی بیشتر در زیر شن مدفون شده بودند بدون دسترسی به امکانات درمانی و بیمارستانی باقی ماندند. راههای مواصلاتی در برخی شهرها بسته شد و جمعیت هلال احمر و مأموران راهداری وارد میدان شدند با این حال رئیس جمعیت هلال احمر ایران که روز جمعه از سیستان بازدید کرده بود گفت: اطراف بسیاری از منازل مسکونی با شن احاطه شده ولی اینکه روستاها و اهالی آن در شن مدفون شده باشند صحت ندارد. چرخساز در شرایطی که احمد علی کیخا، نماینده مردم سیستان در مجلس شورای اسلامی شرایط سیستان را بحرانی توصیف کرده و خواستار تشکیل ستاد واکنش سریع و امدادرسانی به
مردم شده میگوید: نیاز به تیمهای واکنش سریع نبوده ولی بیش از 54 تیم جهت امدادرسانی به آسیبدیدگان به شهرستانهای آسیبدیده اعزام شده است. در همین حال معصومه ابتکار رئیس سازمان حفاظت محیط زیست دو روز بعد از طوفان خاک اخیر سیستان از رهاسازی ۲۰ میلیون مترمکعب از حقابه تالاب هامون با هدف کنترل ریزگردهای محلی خبر داد.
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در آخرین پست تلگرامی خود نوشت: «دولت یازدهم از آغاز به کار خود موضوع احیای تالاب هامون را که مهمترین مسأله محیط زیستی استان محسوب شده و آثار خشکی یا پرآبی آن بر جمعیت قابل توجهی تأثیر دارد، مد نظر قرار داده است. علاوه بر اقداماتی که قبلاً گزارش شده مانند رفع موانع فیزیکی و دایکها برای ورود آب، لایروبی و گشایش مسیر آب، اقدامات بینالمللی از مذاکره با رئیس جمهوری افغانستان تا وزیران مربوطه تا اخذ جایگاه تالاب بینالمللی هامون به عنوان ذخیرهگاه زیستکره برای کسب حمایتهای جهانی و در ماههای اخیر نیز تشکیل کارگروه استانی احیای تالاب و بر همین اساس دیروز طبق مصوبه این کارگروه استانی نسبت به رهاسازی آب به میزان ۲۰ میلیون مترمکعب از حقابه تالاب از محل چاه نیمهها با هدف کنترل ریزگردهای محلی در نقاط رهاسازی آب و حفظ فرآیندهای پایه اکولوژیک اقدام شد.» ابتکار تأکید کرد: «بسیاری از بخشهای تالاب نسبت به سالهای گذشته دارای آب است و همین مسأله نشان میدهد که اگر تلاشهای چند سال گذشته نبود وضعیت بسیار بدتر از این میبود.» اما تصاویر ماهوارهای و اظهارات مدیران سازمان جنگل ها و مراتع و
نماینده مردم زابل چیز دیگری را نشان میدهد. رضا بیانی مدیرکل دفتر مهندسی سازمان جنگل ها و مراتع کشور که مسئولیت پایش و رصد منابع طبیعی کشور با استفاده از فناوری سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی را بر عهده دارد به «ایران» میگوید: آبی که در هامون است خیلی کم است و بسیاری از بخشهای تالاب کاملاً خشک است. این مقام مسئول خاطرنشان میکند: به گواه تصاویر موجود از ماهواره موریس که روزانه دراین دفتر ثبت و ارزیابی میشود ازابتدای سال 95 تاکنون تنها آبی که وارد هامون شده آب سیلابها بوده که از نیمه دوم اردیبهشت ماه پشت دیوار مرزی ایران و افغانستان جمع شده و ظاهراً با بازگشایی موانع، آب وارد هامون و چاه نیمهها شده است. تصاویر ماهوارهای نشان میدهد تا ابتدای خرداد ماه آب در بخش محدودی از هامون جریان داشته و بتدریج، با روشن شدن نقاط سرمهای و تیره رنگ آب بتدریج کم شده است. بیانی میافزاید: از روز 25 خرداد نیز آب تقریباً کم و کمتر شده و نهایتاً روز 29 ژوئن یعنی حدود 23 روز پیش مقداری آب دوباره وارد هامون شده است. او در پاسخ به اینکه منشأ آب ورودی به هامون در 23 روز قبل چاه نیمهها بوده یا از پشت مرز تأمین شده
میگوید: آنچه تصاویر نشان میدهد ظاهراً آب از پشت مانع که همان دیوار مرزی است وارد کشور شده که هم به چاه نیمهها رفته و هم دریاچه.
14 درصد دریاچه هامون مرطوب است
مدیرکل دفتر مهندسی سازمان جنگل ها و مراتع، آب موجود در هامون را ناچیز توصیف میکند و میگوید: اگر آب زیاد میبود و عمق میداشت باید در تصاویر ماهوارهای به رنگ سرمه ای تیره باشد اما اکنون در هامون یک لکه کوچک آبی رنگ که هر روز روشنتر از قبل میشود دیده میشود. این یعنی اینکه آب موجود در همین مساحت اندک زیاد نیست که با گذشت زمان هم تبخیر شده و همین باعث شده تا بیشتر از آن به عنوان «رطوبت» یاد کنیم تا آب. او میافزاید: مساحت دریاچه هامون در سال 2002 بر اساس تصاویر ماهوارهای موجود 189 هزار و 435 هکتار بوده اما در روز سهشنبه 29 تیر ماه تنها یک لکه بسیار روشن به وسعت 28 هزار و 75 هکتار در تصویر دیده میشود که نشان میدهد از وسعت این تالاب در 14 سال گذشته حدود 86 درصد کاسته شده و امروز تنها 14 درصد آن باقی مانده است. بیانی درباره منشأ طوفان خاک سیستان میگوید: طبق تصاویر موجود در روزهای 23 و 24 تیر ماه طوفان از بخشهای جنوبی ولایت نیمروز در افغانستان که منطقهای خشک است آغاز شده و بعد از ورود به ایران با بادهای 120 روزه سیستان در هم آمیخته و چون بستر دریاچه نیز در بیشتر قسمتها کاملاً خشک است حجم زیادی از
خاک و شن را به هوا بلند کرده است.
احمد علی کیخا، نماینده مردم زابل که پیش از این معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست نیز بوده به «ایران» میگوید: «تنها آبی که امسال وارد هامون شد آب سیلاب هیرمند در بهار بود و هیچ حقابهای نه از سوی افغانستان و نه از سوی ایران برای هامون تاکنون داده نشده است. «عدم تخصیص حقابه هامون در حالی صورت میگیرد که پیش ازاین دولت وزارت نیرو را مکلف کرده بود که حقابه تالابها را بعد از آب شرب در اولویت دوم خود قرار دهد. اگرچه حقابه تالابها به گفته کارشناسان میبایست حداقل به اندازه نیمی از آب حوضه باشد اما طبق مصوبه کارگروه استانی تالاب هامون، در سال گذشته مقرر شد تا 60 میلیون مترمکعب از آب ذخیره شده در چاه نیمهها به هامون اختصاص یابد. به گفته مسئولان استانی در زمستان گذشته «ذخیره آب سه چاه نیمه سیستان در زمستان حدود 650 میلیون مترمکعب بوده است» که حتی اگر 60 میلیون مترمکعب از آن به هامون تخصیص مییافت یعنی در عمل کمتر از 8 درصد آب این سه چاه نیمه وارد هامون میشد که باز هم کفاف دریاچهای به این وسعت را نمیدهد. اما واقعیت این است که همین 8 درصد ناچیز هم در عمل داده نشد!
با این حال احمد علی کیخا به «ایران»میگوید: سه چاه نیمه زابل مجموعاً 660 میلیون متر مکعب ظرفیت دارند و چاه نیمه چهارم نیز حدود 800 میلیون مترمکعب ظرفیت ذخیرهسازی آب دارد که تقریباً همه این چهار تا آب دارند. اما آبی به هامون تخصیص نیافته است.
کیخا که خود عضو هیأت علمی دانشگاه زابل بوده و درسال های گذشته نیز تلاش زیادی برای احیای تالاب هامون در سطح ملی و بینالمللی داشته است، میگوید: مدیریت کشور و استان و مردم باید تصمیم بگیرند که آیا می خواهند گرد و غبار کاهش پیدا کند یا نه؟ اگر پاسخ مثبت است باید بین آب در چاه نیمهها و رهاسازی آن به سمت هامون، گزینه دوم را انتخاب کنند. او میافزاید: شما نمیتوانید چاه نیمه چهارم را هم پر از آب داشته باشید و بعد بگویید چرا گرد و غبار میآید؟ او میگوید: همه جای دنیا عرف است که مردم خود باید برای حقوق عرفیشان تصمیم بگیرند. آب در سیستان جزو حقوق عرفی مردم بوده و کشاورزان و ریش سفیدان بسته به شرایط خودشان همیشه تصمیم میگرفتند که چه میزان کشت کنند و چقدر آب به هامون بدهند بنابراین نمیتوان جدای از مردم و بدون دریافت نظرات مردم محلی برای آنها تصمیمگیری کرد و آب هامون را در چاه نیمهها مدیریت کرد. او میگوید: نباید در این مورد با مردم و کشاورزان دستوری برخورد شود و باید حتماً از ابزارهای مشارکتی و با بهرهگیری از تکنولوژی دنیای مدرن به گونهای آب را مدیریت کرد که هم خواسته مردم تأمین شود و هم اهداف دیگر. من در
دو دوره گذشته که نماینده زابل بودم خیلی پیگیر این موضوع با افراد سیاسی در سطح ملی و استانی بودم و تا جایی که امکان داشت رایزنی کردم که تصمیمگیری در این مورد با مشارکت و دخالت مردم باشد اما اخیراً در سه چهار سال گذشته مردم کاملاً کنار گذاشته شدهاند و در مرکز استان چند مدیرکل مینشینند تصمیمی اتخاذ میکنند که گاه مورد اعتراض خبرگان محلی است.
طرحهای بیابان زدایی در سیستان کند پیش میرود
کیخا درباره طرحهای بیابان زدایی در منطقه سیستان برای کاهش اثرات مخرب طوفانهای شن در منطقه گفت: متأسفانه در نوع نگاه برنامهریزان کشور به توسعه مشکل داریم. در همین حوزه بیابان زدایی تقریباً کار چشمگیری در منطقه صورت نگرفته است و روند بسیار کند است. او میافزاید: در سال های پیش از انقلاب دفتر تثبیت شن سازمان جنگلها، در زابل شکل گرفت، همانجا مستقر شد نه در تهران و همانجا تعیین ساختار کرد و نیرو گرفت و برنامهریزی کردند و بودجه هم از دولت وقت گرفتند و نتیجهاش این شد که امروز اگر 12 هزار هکتار جنگل بیابانی در نیاتک داریم حاصل همان زمان است.
معاون پیشین سازمان حفاظت محیط زیست به «ایران» میگوید: تا زمانی که به مسأله سیستان جدی نگاه نشود نمیتوان انتظار داشت که بحرانها کاهش یابد. من در گفتوگو با آقای لاریجانی هم تأکید کردم که نمیشود وقتی در قانون اساسی حقوق ملت دیده شده مجلس و نمایندگان مجلس این حقوق را نبینند بنابراین مجلس هم وظیفه دارد این موضوع را پیگیری کند چون امروز شرایط مردم سیستان واقعاً تأسف آور است. ادامه این روند یعنی تخلیه سیستان از ساکناناش و هجرت مردم و اگر منطقه خالی از سکنه شود یعنی سیستان از روی نقشه جغرافیایی عملاً پاک شده و امنیت از بین رفته است. به اعتقاد من مجلس باید با همکاری همه قوا و وزیران مربوطه ابتدا یک گزارش صادقانه از وضعیت موجود تهیه و ارائه کند تا برای حل این مشکلات بتوان برنامهریزی درستی ارائه داد.
به گفته کیخا مشکل سیستان، یک معضل ملی است. او میافزاید: معضل سیستان مثل سایر مسائل نیست که بتوان در سطح منطقه و شهرستان ها آن را با تدبیر مدیریتی حل کرد. باید ابعاد آن را ملی دید. حل این معضل هم اراده میخواهد هم برنامه و هم جدیت و هر دستگاهی با جدیت باید وظیفهاش را انجام داده تا نقشه راهی برای این مهم تهیه و اجرایی شود.
کیخا خاطرنشان کرد: از رسانهها میخواهم نسبت به بحران موجود در سیستان بیتفاوت نباشند. او میافزاید: گناه این مردم این بوده که در سیستان متولد شدند اما اینجا زمانی مهد تمدن ایران بوده، این مردم کشاورزی و صیادی و صنایع دستی و زندگی داشتند، آب و خاک داشتند و حالا به هر دلیلی اگر این شرایط حاکم شده زیبنده نیست که نسبت به سرنوشتشان در حالی که زیر شن فرو رفتهاند بیتفاوت باشیم.