روزنامه ایران: اگر نگاهی اجمالی به افرادی که به طرح خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا (Brexit) و «دونالد ترامپ» نامزد انتخابات ریاست جمهوری امریکا رأی دادهاند، بیندازیم متوجه خواهیم شد آنان، صنعت جهانی فناوری را دچار نگرانیهای فراوان کردهاند ولی به نظر شما وجه مشترک این دو گروه از رأیدهندگان چیست و چگونه این افراد میتوانند در عرصه فناوری تأثیرگذار باشند؟
بازی سیاسی
حدود یک دهه قبل که در دوره دبیرستان تحصیل میکردم هر کلاس برای خود یک تیم کوچک برای شرکت در مسابقه فوتبال تشکیل داده بود و همین اتفاق ساده یک رقابت کاملاً جدی را بین دانشآموزان ایجاد کرد، اگرچه در ابتدا قرار بود که یک مسابقه ورزشی ساده برگزار شود، ولی طولی نکشید که همین مسأله به یک بازی سیاسی کاملاً جدی تبدیل شد، زیرا ستارگان این دوره از مسابقات فوتبال میتوانستند خود را به همه دانشآموزان مدرسه معرفی کنند و در اداره امور مربوط به کلاس اثرگذاری بیشتری داشته باشند. اگرچه آن روزها فکر نمیکردم این مسأله چندان جدی باشد، ولی هماکنون به وضوح میتوان دید ماجرای مشابه در عرصه سیاست جهانی هم به همین شکل دنبال میشود.
آن روزها رقابت بین کلاسهای مختلف در یک مدرسه صورت میگرفت و این روزها رقابت بین کشورهای مختلف جهان انجام میشود و در نهایت پیروز میدان کسی است که بتواند با سرعت بیشتر به خط پایان برسد. صنعت جهانی فناوری هماکنون خود را در چنین رقابتی میبیند. مهم نیست شما اهل چه کشوری باشید، برای تحصیل به چه کشوری سفر کرده باشید یا میانگین درآمد ماهانه شما چقدر باشد. اگر بتوانید یک دستگاه الکترونیکی نوآورانه، سایت اینترنتی کارآمد یا نرمافزار کاربردی ارائه دهید میتوانید با سرعت بیشتر در عرصه فناوری پیش بروید و پیروز میدان باشید. این همان فرآیندی است که در شرکتهای بزرگ فناوری هم دنبال میشود و در این زمینه مثالهای بی شماری وجود دارد که نشان میدهد هر یک از این شرکتها چگونه سعی میکنند پیروز میدان باشند و البته برای پیشی گرفتن از رقبا تا چه اندازه از ابزارهای سیاسی بهره میبرند. از «اندی گرُو» در شرکت اینتل گرفته تا «کاتِرینا فِیک» در شرکت فیلکر و «سرگئی برین» شرکت گوگل و مدیران دیگر شرکتهای بزرگ چون موتورولا و سیسکو، هر کدام به نحوی از عرصه سیاست جهانی بهره میبرند تا بتوانند اهداف خود را محقق سازند.
صنعت فناوری در حالت طبیعی بیشتر از آنچه که فکر میکنید به یک بازی سیاسی تبدیل شده است و به عقیده بسیاری از کارشناسان هرگز نمیتوان این دو بخش را از یکدیگر متمایز کرد. اگر شما به عنوان یک شرکت بزرگ فناوری ترجیح دهید بر رقبای خود فایق آیید، باید مشتریان سیاسی را جذب کنید. همین مسأله باعث شد چند روز قبل بیش از 100 نفر از مدیران بزرگترین شرکتهای فناوری جهان نامه مشترکی را به امضا برسانند و آن را برای «دونالد ترامپ» ارسال کنند. این نامه یک روز پیش از برگزاری کنوانسیون ملی جمهوریخواهان امریکا ارسال شد و مدیران فناوری در آن اعلام کردند که اگر ترامپ به همین شکل پیش برود و رئیس جمهوری شود، صنعت فناوری را با مشکلات عدیده مواجه میکند.
فناوری سیاستزده
در نامه سرگشاده این مدیران فناوری گفته شد: «ترامپ برای نوآوری در عرصه فناوری یک فاجعه است. چشمانداز او با آنچه که در عرصه فناوری رخ میدهد کاملاً متفاوت است و جلو فعالیتهای آزادانه افراد را میگیرد. نگاه او به محیط پیرامون تأثیرات منفی بر اقتصاد و سیاست برجا میگذارد و جلو رشد و نوآوری هرچه بیشتر در صنعت فناوری را میگیرد.»
این نامه 419 کلمه ای به طور کلی سیاستهای ترامپ را زیر سؤال برد و اعلام کرد بخش اعظم صنعت جهانی فناوری با نگاه او به روند پیشرو مخالف است. البته در این نامه سیاستهای «هیلاری کلینتون» نیز تا اندازهای مورد انتقاد قرارمی گیرد. در ادامه این نامه گفته شد: «ما با تمام توان در مقابل سیاستهای ترامپ میایستیم و نمیگذاریم صنعت فناوری امریکا با چشمانداز او تغییر وضعیت دهد. آزادی و نوآوری دو رکن اصلی در صنعت فناوری محسوب میشود که ترامپ به آنها توجه ندارد.»
اگرچه نگاه این مدیران ارشد فناوری بسیار ایدهآلی بود، ولی آنها با صراحت اعلام کردند «دونالد ترامپ» و Brexit جدیترین تهدیدهای جهانی برای صنعت فناوری محسوب میشوند. در ادامه این نامه گفته شد که اگر بخواهیم برای سال 2016 میلادی دو تهدید بزرگ برای صنعت جهانی فناوری پیدا کنیم، باید به این دو مسأله اشاره کرد. ترامپ و Brexit مشخصههای بیگانهستیزی دارند و برای زمانی مناسب بودهاند که فناوری تا این اندازه پیشرفت نکرده بود. این مسأله هماکنون باعث محدود شدن هرچه بیشتر صنعت فناوری میشود.
سیاست محدودکننده فناوری
درخواست ترامپ و طرح Brexit برای کاهش حضور مهاجران، ساختن دیوار دور صنعت فناوری و تبدیل شدن به بخش منزوی دور از ارتباط با دیگر صنایع و کشورها میتواند بزرگترین آفت محسوب شود. مشکل اصلی این است که «دونالد ترامپ» و Brexit هر دو به یک شکل باعث کاهش اشتغالزایی در عرصه فناوری میشوند و سیاست در نظر گرفته شده برای هر دو آنها هزینه دسترسی به خدمات فناوری را بیشتر میکند. در هر دو مورد روشهای سادهتر برای گسترش هرچه بیشتر صنعت فناوری وجود دارد ولی متأسفانه هیچ یک از این دو بخش نمیخواهند عرصه گستردهتر پیشرو را مشاهده کنند.
طبق آخرین آمار منتشر شده در 25سال گذشته میزان استخدام کارمندان جدید در کشور امریکا 26درصد افزایش یافته است و در مقابل جمعیت امریکا رشد 29 درصدی را تجربه کرده است تا از رقم 249 میلیون به 320 میلیون نفر برسد. با همین روند ساده میتوان مشاهده کرد که فناوری از این عرصه عقب مانده است و سیاست هم هیچ کمکی به آن نمیکند. فناوری همواره از این مسأله بسیار خرسند بوده که همه مشکلات پیشرو را حل کرده و موفق شده است به تمام نیازهای مردم پاسخ دهد ولی باید اعتراف کرد که صنعت جهانی فناوری در مقابل فعالیتهای سیاسی بسیار ناتوان بوده و همواره از آن تأثیر گرفته است. خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا هماکنون مشکلات بزرگتری را در این منطقه ایجاد کرده است و اگر با همین روند «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری امریکا شود، تأثیرات منفی جدید در این زمینه نمایان میشود.