داستان یک بسته مهم اطلاعاتی/ پرده‌برداری اکشن هالیوود از کارتل‌های اسرائیل در آمریکا

آخرین شاهکار این زیرژانر سیکاریو دنیس وینلوو بود که در اُسکار چندا مورد توجه قرار نگرفت. اما نکته‌ای که سه تا نه را از سایر نمونه‌های این زیرژانر متمایز می‌کند، مضمون آن است. ارتباط رژیم صهیونیستی با کارتل‌های فساد و نفوذ آن‌ها در میان پلیس‌های آمریکا مضمونی است که بسیار کم به آن پرداخته شده است...

کد خبر : 546396

سرویس فرهنگی فردا؛ مازیار وکیلی: سه تا نه در وهله اول تریلری بسیار معمولی به نظر می‌رسد درباره کارتل‌های فساد. تریلرهایی نمونه‌ای و در چهارچوب ژانر که نمونه‌های بسیار درخشان‌تری از سه تا نه در میانشان پیدا می‌شود. آخرین شاهکار این زیرژانر سیکاریو دنیس وینلوو بود که در اُسکار چندا مورد توجه قرار نگرفت. اما نکته‌ای که سه تا نه را از سایر نمونه‌های این زیرژانر متمایز می‌کند، مضمون آن است. ارتباط رژیم صهیونیستی با کارتل‌های فساد و نفوذ آن‌ها در میان پلیس‌های آمریکا مضمونی است که بسیار کم به آن پرداخته شده است.

ارتباط رژیم صهیونیستی با آمریکا، فراتر از یک رابطه استراتژیک سیاسی است. نفوذ رژیم صهیونیستی بر سیاست‌های آمریکا یک امرژیم صهیونیستیر انکارناپذیر است. تامین امنیت این کشور از سوی روسای جمهور آمریکا یک وظیفه ملی تلقی می‌شود. مهم نیست رئیس جمهور دموکرات باشد یا جمهوری خواه، برای هر دو جناح رژیم صهیونیستی یک خط قرمز است. کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا اگر می‌خواهند در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا رای بیاورند، ناگزیر از لابی‌کردن با بزرگترین لابی یهودی آمریکا آیپک هستند. پس ضریب نفوذ رژیم صهیونیستی در آمریکا فراتر از یک ارتباط استراتژیک است. سه تا نه دقیقاً دست روی همین ارتباط فراسیاسی گذاشته است. ارتباطی که در تمام سطوح و اجزا میان آمریکا و رژیم صهیونیستی برقرار است.

فیلم، داستان یک بسته مهم اطلاعاتی است که قرار است توسط چهار پلیس فاسد اداره پلیس آمریکا دزدیده شود تا یک یهودی روس بتواند به وسیله آن به کشور اسرائیل برود. این بسته مهم قرار است تحویل ایرینا ولاسلوف همسر واسلی(همان یهودی روس) شود. مایکل آتوود یکی از آن چهار پلیس فاسد سابق بر این همسر خواهر ایرینا بوده است و از خواهر او فرزندی دارد که نزد مادر و خاله‌اش زندگی می‌کند. این چهار نفر موفق می‌شوند آن بسته را بدزدند و به ایرینا تحویل دهند. اما ایرینا به مایکل می‌گوید بدون اطلاعاتی که مکمل این بسته است، این بسته هیچ ارزشی ندارد. پس مایکل و همکارانش مجبور هستند آن بسته مکمل اطلاعاتی را هم بدزدند. از آن سو جفری آلن یک پلیس کهنه کار مسئول رسیدگی به پرونده سرقت اولیه از بانک می‌شود. او به همراه یکی از اقوام نزدیکش کریس ماجرا را پیگیری می‌کنند.

فیلم دقیقاً بر روی الگوهای امتحان پس داده شده این ژانر حرکت می‌کند. سعی می‌کند تعلیق و هیجان را با استفاده از صحنه‌های اکشن بالا ببرد و با استفاده از روابط پدر/فرزندی و مخمصه‌ای که مایکل در آن گرفتار آمده است، رنگ و بویی عاطفی به آن ببخشد. فیلم سعی می‌کند تا از این کلیشه‌ها در بالاترین سطح ممکن استفاده کند.

جان هلیکات که مشهورترین آثارش قبل از این تریلر جاده و بی‌قانون بوده است، توانسته صحنه‌های اکشن را قابل قبول از کار در بیاورد و روابط میان آدم‌های فیلم را هم به درستی پیش ببرد. اما مشکل هلیکات و کل فیلم نه در کارگردانی که در فیلمنامه به شدت معمولی آن است که روی یک خط ممتد حرکت می‌کند و بدون هیچ خلاقیت فرمی و روایی پیش می‌رود.

از تمام تیپ‌های موجود در سینمای آمریکا نمونه‌هایی در این فیلم وجود دارد. کارآگاه خشن اما خوش قلب، پلیس فاسد درگیر مسائل خانوادگی، زنان فاسد، محله‌های پست، پلیس جوان آسیب‌پذیر و در معرض خطر، محله‌های بدنام و ... فیلم تمام این الگوهای مصرف شده را به کار گرفته و سعی کرده محصول استانداردی تحویل مخاطب بدهد. محصولی که در نظرگاه اول شاید خوش ساخت به نظر برسد، اما چیزی فراتر از این خوش‌ساختی به مخاطب عرضه نمی‌کند.

فیلم‌ساز سعی کرده است با استفاده از یک گروه بازیگری قدرتمند این ساختار معمولی فیلم‌نامه را پنهان کند. ایده‌ای که تا حد زیادی جواب داده است و بازی بازیگران به خوبی معمولی بودن فیلم‌نامه را خنثی کرده است. شخصیت‌های فیلم فاقد پیچیدگی آثاری همچون سیکاریو و مخمصه هستند و تمامی روی مرز کلیشه‌ها حرکت می‌کنند اما بازیگران تمام توانشان را گذاشته‌اند تا در چهارچوب همین فیلم‌نامه بازی درخوری ارائه دهند.

فیلم سه بازی خوب دارد که اگر این بازی‌ها نبودند فیلم از سطح متوسط فعلی هم پایین‌تر می‌آمد. وودی هارلسون که خشونت ذاتی‌اش خوراک چنین نقش‌هایی است، کارآگاهی است خشن و کلبی‌مسلک که در استفاده از تمسخر و الفاظ بی‌ادبانه ابایی ندارد. کارآگاهی که در عین خشونت خوش‌قلب هم هست و اوست که در نهایت با فداکاری گره فیلم را باز می‌کند و اجازه نمی‌دهد آن گروه فاسد پلیس به مقصودشان برسند. قطب دیگر ماجرا مایکل آتوود است. پلیسی فاسد است که مشکلات خانوادگی فراوانی دارد و تمام سعیش بر این است که با انجام ماموریت خواهر زنش ایرینا پسرش را نجات دهد. اجیوفور موفق شده با استفاده از همان چشمان خسته و نگران که باعث کاندیداتوری‌اش برای دوازده سال بردگی شد کمی به تنهایی مایکل رنگ واقعیت بزند و کیت وینسلت در نقش ایرینا که قطب شر ماجرا است و علی‌رغم حضور کم‌رنگش در ذهن تماشاگر می‌ماند. ایرینا مادرخوانده‌ای است خشک و خشن و بی‌رحم که هیچ چیز جز انجام ماموریت آزادی شوهرش برایش مهم نیست. وینسلت با استفاده از صورت بی‌احساسی که بازتاب هیچ حسی نیست و لحنی سرد و گزنده این بی‌رحمی را عالی از کار درآورده و البته توانسته چرایی علاقه خواهرزاده‌اش را هم به خود منتقل کند.

سه تا نه دست روی نقطه حساسی گذاشته است. امکان این که رژیم صهیونیستی ارتباط سیستماتیکی با کارتل‌های فساد و پایگاه‌های قدرت در آمریکا داشته باشد قطعی است. اما این رژیم پیش از این فیلم غائب بزرگ این روابط بوده است. سه تا نه اولین فیلمی است که سعی می‌کند این ارتباط را واکاوی کند. هر چند درنهایت بدل به تجربه‌ای خام‌دستانه می‌شود و از طرح موضوع فراتر نمی‌رود. اما می‌توان آن را گام‌های اولیه برای نگاه دقیق‌تر به یک پدیده دانست. پدیده‌ای که ظرفیت بسیار بالاتری برای پرداخت دارد. اما برای نگاه دقیق‌تر به این روابط پیچیده احتیاج به داستانی قدرتمندتر و عاری از کلیشه‌های ژانری داریم. داستانی که بتواند پرده از رابطه‌ای تکان‌دهنده بردارد و ماهیتش را توضیح دهد. کاری که سه تا نه نتوانسته به درستی انجام دهد.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: