آژیر قرمز در سینما!
صحنه هنر کشور با دوگانگی غریبی روبهروست: از یکسو شاهد رونق گیشههاست و بهموازاتش گلایههای دامنهدار هنرمندان از وضعیت صنفی و معیشتی در رسانهها تیتر میشود.
سینما هم خوب میفروشد، اینجا بهطور مشخص بازیگران رونق گیشهاند که مؤلفهای جهانی است، محال است برای فیلمی عصر روز تعطیل به پردیسهای سینمایی بروی و بلیت بیابی.
سه- هردو این تصاویر واقعیاند، هم رونق گیشهها و هم درد بیکاری و تنگناهای گذران زندگی هنرمندان مابهازای بیرونی دارد. روشن است که نبود توسعه در زیرساختها و تلنبارشدن مشکلات، زمینهساز چنین صحنهآرایی است. اقبال مردمی به آثار هنری بیش از همیشه است اما پیداست به خودیخود نمیتواند موجبات شکوفایی اقتصاد هنر شود و تأثیر معناداری بر معیشت اکثریت جامعه هنری بگذارد. چهار دهه تمرکز دولتها بر روبنای هنری و غفلت از زیربناها، علت اصلی این دوگانگی شده است. نکته حائزاهمیت این است که به مرز هشدار رسیدهایم، ظرفیتهای انسانی هنر ایران فراتر از منطقه خاورمیانه است اما امکانات سختافزاریمان پاسخگوی این میل فزاینده نیست. در کنار انبوه کاستیهای بودجهای و نبود سالنهای تخصصی، اکنون ضعفهای ساختاری خودنمایی میکنند. هنوز در فضای فرهنگی و هنری قوانین و مصوباتی معیار امورند که مربوط به دهههای ٥٠ و ٦٠ خورشیدیاند و بههیچرو مطالبات ایران ١٤٠٠ را درک نمیکنند. تا ضرورتهای این خلأهای بزرگ قانونی و تطابقنداشتن زیرساختها با خواستهای عموم جامعه مرتفع نشود، دوگانگیای که در ابتدای این متن تصویر شد، عمیقتر و شرایط اضطرار جدیتر خواهد بود. شاید که شورایعالی انقلاب فرهنگی و وزارت فرهنگ با دعوت از تئوریسینها و نخبگان هنری باید گردهم آیند و ریلگذاری مجددی برای سیاستهای کلان فرهنگی و هنری ایران امروز طراحی کنند.