کودتایی برای افزایش اقتدار اردوغان / گولن - اردوغان دوگانهای صوری برای حفظ حاکمیت
کودتا بهتری گزینه ای است که با ایجاد شرایط مظلوم نمایی و قدرت نمایی با یک تیر دو هدف را می توان نشانه رفت. خود ماهیت کودتا از اردوغان چهره ای مظلوم می سازد که حمایت مردم ترکیه و همچنین مخالفانش در قضیه سوریه را در پی دارد و پیروزی در کودتا نشان از قدرت شکست ناپذیر و مهمتر از آن قدرتی با پشتوانه مردم را تعریف می کند.
کد خبر :
544866
سرویس بین الملل فردا؛ توحید صدرمحمدی: نجم الدین اربکان می گفت اردوغان خوشه انگور پاکی بود که عاقبتش به مشروب نجس ختم شده...
کودتای 16جولای 2016 ترکیه حکایتی بود که تمام اذهان عمومی را به خود متوجه کرد. پدیده ای که ساز آمدنش کوک نشده، ساز رفتنش بصدا درآمد.
این جریان در شرایطی سپری شد که اردوغان رئیس دولت ترکیه منتسب به حزب اسلام گرای عدالت و توسعه (AKP) مدعی این شد که عامل کودتا فتح الله گولن شخصیت اسلامی سیاسی ترکیه که صاحب بزرگترین تشکل و شبکه دینی در ترکیه است، می باشد. درحالی که اردوغان به حمایت این شخص و مجموعه تحت امرش توانسته تخت ریاست دولت را به تصاحب خود در بیاورد. گذری کوتاه به جریانات گذشته بیانگر برخی از حقایق خواهد شد.
اردوغان سالهای جوانیش را، در عین حالی که یک حنفی متعصب بود، با جوانمردی و آزادگی سپری کرد.
اما هنگامی که وارد دوران سیاست زندگی خود شد، خصوصیات قبلیاش را کنار گذاشته و خودش را به صفات تابع و غیر مستقل تری متمایل کرد و با خواست خود، اراده آزادش را وابسته به کسانی کرد. در صدر این تابعیتها جاه طلبی، ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و صهیونیستها قرار می گیرند.
کسی که تا دیروز طرفدار قانون شریعت بود؛ به صورت مرتب و پی در پی، سفرهایی را به آمریکا و کشورهای اتحادیه اروپا ترتیب داد. همسرش امینه خانم، فرزندانش و اردوی بازرگانان او را در این سفرها همراهی میکردند. با خانم کلینتون و اوباما عکسهای دسته جمعی میگرفتند، دست می دادند و متقابلاً به هم التفاتِ فراوان میکردند.
در ایالات متحده آمریکا عناوین زیادی از طرف تشکل های صهیونیست ها به وی داده شد.
بعدها برای محافظت از منافع آمریکا و صهیونیستها از طرف آمریکا در پروژه بزرگِ خاورمیانه با عنوان رئیس همراه پروژه بزرگ خاورمیانه، به کار گمارده شد.
امپریالیستها برای عوض کردن سرنوشت غرب آسیا دوباره دست به کار شدند. واژه بهار عربی(!) که از طرف ایالات متحده آمریکا، کشورهای اتحادیه اروپا و صهیونیستها نام گذاری شده است، بعد از تونس، لیبی و مصر که با عنوان آزادی، دموکراسی و حقوق بشر انجام می شود؛ در حالی که امریکا از این حوادث به دنبال، آوردن پیمانکاران مطیع به جای طاغوتیانی مثل قزافیها و مبارک هاست و تا حدی موفق هم شدند، نوبت به سوریه رسید؛ به همین علت این وظیفه به طیب اردوغان محوّل شد. اما ذهنیت شکاک میپرسد که چرا برای پادشاه اردن و امیرنشینان عربستان سعودی، قطر و بحرین چنین اتفاقی نیفتاد؟ چون
آنها در ازای سلطنت، ثروت امّت را تقدیم امپریالیسم کردند.
فتح الله گولن خود را متاثر از آموزههای یک عالم اسلامی به نام سعید نورسی می داند و در طول عمر خود مشغول تدریس نسخهای پیشرفته از اسلام با عنوان «اسلام آناتولیایی» بر این اساس بوده است.
در تفکر گولن که عمیقاً معتقد به مدارا و تسامح است؛ هرگونه تروریسم شدیداً محکوم است و او معتقد به گفتگوی بین ادیان الهی و پیروان کتابهای آسمانی است و خود او برای چنین گفتمانهایی با واتیکان و برخی مراکز مذهبی یهودی بارها پیشقدم شده است. در عین حال نسبت به شیعیان نگاهی به شدت منفی دارد و موضع گیریهای سختگیرانهای درباره ایران از خود نشان میدهند.
گولن توانسته توسط همین افکار دینی و کتب سعید نورسی شبکه دینی عظیمی را در سطح دنیا شکل دهد.
این درحالی است که وی همواره در حمایت ایالات متحده آمریکا بوده و جهت پیشبرد اهداف خود پشتیبانی های فراوانی را جذب کرده است. اطلاعات موجود نشان می دهد که سازمان سیا کفالت حضور او در آمریکا را بر عهده گرفته است.
با کمی تامل به سادگی روشن است که این دو شخصیت از یک منشا اسلامی آمریکایی پیروی می کنند و تمامی برنامه هایشان در گرو حمایت مالی غرب است و تنها اتفاق رخ داده در حال حاضر سناریوی دوقطبی جهت حفظ حاکمیت است که معمولا از طرف سیاست مردان حکومت ها به اجرا در می آید.
اما چرا کودتا آن هم ناموفق؟
کودتا با خیانت طرف مهاجم و مظلومیت طرف هدف همراه است. بعد از مباحث داخلی و خارجی پیش آماده در ترکیه از جمله مسائل سیاسی، امنیتی و اقتصادی متعدد وجه قدرتی اردوغان به خطر افتاده بود، و در شرایط روانی کنونی منطقه که مخالفان اردوغان در حمله به سوریه مدعی حقوق بشر و حق رای مردم و دولت ها هستند، کودتا بهتری گزینه ای است که با ایجاد شرایط مظلوم نمایی و قدرت نمایی با یک تیر دو هدف را می توان نشانه رفت. خود ماهیت کودتا از اردوغان چهره ای مظلوم می سازد که حمایت مردم ترکیه و همچنین مخالفانش در قضیه سوریه را در پی دارد و پیروزی در کودتا نشان از قدرت شکست ناپذیر و مهمتر از
آن قدرتی با پشتوانه مردم را تعریف می کند. حکایتی که حکومت و ریاست اردوغان را تضمین و به جوامع سیاسی و اجتماعی دیگر تعمیم روانی می دهد.
اما آیا واقعا اردوغان از این محبوبیت خود در راستای اهدافی عالی بهره برداری خواهد کرد یا نتیجه ای جز افزایش دیکتاتوری او در بر نخواهد داشت؟
اگرچه طبق شناختی که از اردوغان است نباید بسیار امیدوار به آینده بود؛ اما گذر زمان وضعیت سیاسی پیچیده تری را برای ترکیه در بر خواهد داشت.