دلایل حمایت آمریکا از پژاک

یکی از دلایل حمایت آمریکا و نظام سلطه از پژاک و سایر گروه‌های مسلح و تجزیه طلب، تلاش برای مقابله با قدرت رو به تزایدِ ایران در منطقه خاورمیانه است. روندی که پس از آغاز آشکار طرح خاورمیانه بزرگ از سوی قدرتهای بزرگ بیش از پیش قابل درک است.

کد خبر : 544213

خبرگزاری تسنیم: پس از انقلاب اسلامی، کشورهای غربی و بویژه آمریکا همواره در تلاش بوده‌اند تا از طریق فرقه‌ها و گروهک‌های معاند و ضد انقلاب به بحث اقوام در ایران نفوذ کرده و کشور را با بحران مواجه سازند. در همین راستا نظام سلطه با بکارگیری گروه‌های مسلح و تجزیه طلب، اهدافی همچون ایجاد شکاف قومیتی، واگرایی اقوام از مرکز، ایجاد شائبه نقض حقوق اقوام، ناامن کردنِ مناطق مرزی و در دست داشتن ابزاری برای پیشبرد برنامه‌های خود علیه نظام جمهوری اسلامی را دنبال کرده است. در 4 آوریل سال 2004 گروهی جدید با عنوان حزب حیات آزاد کُردستان (پژاک) به عنوان شاخه پ.ک.ک در ایران تأسیس شد. اگر چه این گروه مسلح و تجزیه طلب از همان ابتدا سعی کرد خود را مستقل و دارای اراده معرفی کند، اما گذشتِ 12 سال از فعالیت تروریستی و مسلحانه گروه پژاک، اثبات کرده که گروه مذکور تماماً عامل اجرای سیاست‌های حزب مادر (پ.ک.ک) است. تأسیس پژاک را باید خوش خدمتی پ.ک.ک به نظام سلطه و در رأس آن آمریکا دانست. پ.ک.ک با تقسیمِ نیروهای خود به شاخه‌های کوچکتر و تأسیس گروه‌هایی همچون پژاک در ایران، حزب اتحاد دمکراتیک PYD در سوریه و حزب راه حل دمکراتیک (پارتی چاره سه ری) در عراق چند هدف را دنبال می‌کرد. پس از حملات 11 سپتامبر و حضور آمریکا در منطقه، رسانه‌های پ.ک.ک اینگونه اطلاع رسانی می‌کردند که بزودی آمریکا علیه ایران وارد جنگ خواهد شد از همین رو این فرصت برای پ.ک.ک فراهم شده بود تا هم خود را به عنوان یک نیروی موثر که می‌تواند در خدمتِ اهداف آمریکا باشد، به واشنگتن معرفی کند و هم بر بحران‌های داخلی خود فائق آید. تأسیسِ پژاک ارسال این پیام به آمریکا بود که چنانچه برای فشار بر جمهوری اسلامی ایران به اهرمی نیاز باشد، آن اهرم، پژاک خواهد بود. زریان روژهلاتی (کُرد ایرانی) عضو سابق پ.ک.ک و یکی از بنیانگذاران پژاک که بعداً از این گروه جدا شد، در گفت‌وگو با تلویزیون بی بی سی فارسی می‌گوید: پس از دستگیری رهبر پ.ک.ک و تغییر استراتژی و دست کشیدن این حزب از تشکیل کردستان بزرگ، اعضای پ.ک.ک که از بخش‌های کُردنشین غیر ترکیه بودند، دچار بحران ایدئولوژیک شدند و ناراضی بودند. برای رفع این نارضایتی پ.ک.ک برای هر بخش از کُردستان یک حزب تأسیس کرد و برای کُردستان ایران هم پژاک تأسیس شد. سران پ.ک.ک بر این باور بودند که پس از حمله آمریکا به عراق، نوبت ایران می‌رسد در اینصورت از طریق پژاک می‌توانند در ایران نقش بازی کنند و از طرق دیگر به آمریکا نزدیک شوند. فکر تأسیس پژاک نیز بر همین اسا س بود. سیمور هرش، روزنامه‌نگار شناخته شده آمریکایی، در مقاله‌ای که 27 نوامبر 2006 در روزنامه نیویورکر با عنوان «اقدام بعدی» منتشر کرد، پرده از روابط آمریکا و اسرائیل با پژاک برداشت. وی نوشت: «در 6 ماه گذشته، اسرائیل و آمریکا در حمایت از یک گروه کرد به نام حزب زندگی آزاد در کردستان (پژاک) با یکدیگر همکاری کرده‌اند. یک مقام مشاور که به پنتاگون نزدیک است به من گفت که این گروه «به عنوان بخشی از تلاش برای یافتن ابزار‌های مختلف به منظور فشار به ایران» حملات پنهانی در داخل مرزهای این کشور انجام می‌دهد.» در 18 آوریل 2006، دنیس کاسینیچ (Denis Kucinich)، نماینده کنگره آمریکا، در نامه‌ای به جرج دبیلو بوش، رئیس‌جمهور آمریکا، به حمایت آمریکا از پژاک اذعان می‌کند. وی نوشت: گزارش‌هایی وجود دارد مبنی بر اینکه آمریکا در حال ایجاد اپوزیسیون و حمایت از عملیات‌های نظامی در ایران است که توسط گروه‌های شورشی و گروه‌های اقلیت‌های قومی که برخی‌شان در داخل عراق فعالیت‌ می‌کنند، است. حزب زندگی آزاد در کردستان (پژاک) یکی از این گروه‌ها است. از سوی دیگر و همزمان با سفر عبدالرحمان حاجی احمدی سرکرده گروه پژاک به آمریکا، روزنامه واشنگتن‌پست در 4 آگوست 2007 نوشت: «رئیس بزرگترین گروه مخالف کُرد ایران خواهان دریافت حمایت سیاسی و نظامی آمریکا برای سرنگون کردن رژیم اسلامی ایران و ایجاد یک حکومت دموکراتیک و فدرال در تهران است.» حاجی‌احمدی گفت: پژاک ارتباط محدودی با دولت آمریکا دارد، اما وی از واشنگتن می‌خواهد که در زمینه حقوق بشر فشار بیشتری به ایران وارد کند. وی همچنین اعلام کرد که گروهش از کمک‌های نظامی و مالی آمریکا برای پیشبرد جنگ با ایران استقبال می‌کند. «ما یقیناً با تسلیحات و مهماتی که اکنون در اختیار داریم، نمی‌توانیم حکومت ایران را سرنگون کنیم. هر گونه کمک مالی و نظامی که مسیر دستیابی ایران به یک دموکراسی واقعی را تسهیل کند،‌ بالاخص از جانب آمریکا،‌ مورد استقبال بسیار ما واقع خواهد شد.» مروری بر کتاب های عبدالله اوجالان موئسس پ.ک.ک و نیز مصاحبه وی با یالچین کوچوک و تبلیغات رسانه‌ای گروه پ.ک.ک بیانگر این است که ادعای ضدیت با امپریالیسم و آمریکا از پایه‌های فکری عبدالله اوجالان و گروهش بوده و گروه مارکسیستی چون پ.ک.ک قاعدتاً باید در نقطه مقابلِ کاپیتالیسم باشد، اما رفتار فعلی این گروه و نیز همکاری‌های پنهان و آشکار بین آمریکا و پ.ک.ک خلافِ این ادعا را اثبات می‌کند و نمونه‌های فراوانی وجود دارد که بیانگر چرخش پ.ک.ک به سمت آمریکا است. واشنگتن نیز از یکسو در اقدامی فریبکارانه پ.ک.ک را در لیست سازمان‌های تروریستی قرار داده، اما از سوی دیگر بصورت پنهان و آشکار از این گروه حمایت می‌کند. سران پ.ک.ک نیز هیچ ابایی از آشکار ساختن وجود رابطه بین آمریکا و این گروه را ندارند. جمیل بائیک از سران گروه پ.ک.ک مرداد ماه 1394 در مصاحبه با روزنامه تلگراف انگلیس ضمن پرده برداشتن از گفت‌وگوهای مخفی میان پ.ک.ک و دولت آمریکا خواستار میانجیگری ایالات متحده برای برقراری آتش بس میان پ.ک.ک و دولت ترکیه شد. جمیل بایک در همین مصاحبه درباره مذاکرت پ.ک.ک با آمریکا گفت: رد و بدل پیامها، نامه و نشست‌هایی وجود دارد و ممکن است آن را بیشتر کنند. اوج کمک‌های آمریکا به پ.ک.ک را می‌توان در حمایت تسلیحاتی آمریکا از شاخه پ.ک.ک در سوریه موسوم به حزب اتحاد دمکراتیک PYD تحت پوشش مبارزه با گروهک تروریستی داعش، مشاهده کرد که حتی مقامات ارشد دولت آمریکا و پ.ک.ک نیز آن را تائید کرده‌اند. یکی از دلایل حمایت آمریکا و نظام سلطه از پژاک و سایر گروه‌های مسلح و تجزیه طلب، تلاش برای مقابله با قدرت رو به تزایدِ ایران در منطقه خاورمیانه است. روندی که پس از آغاز آشکار طرح خاورمیانه بزرگ از سوی قدرتهای بزرگ بیش از پیش قابل درک است. زیرا در طرح خاورمیانه بزرگ مؤلفه اقوام به عنوان یک ابزار در مسیر اهداف طرح در نظر گرفته شده و بسیاری از تنازعات منطقه‌ای بر مبنای مؤلفه قومیت و مدیریتِ منفعت گرایانه منازعات قومی بنا گذارده شده است. در این پروژه گروه‌هایی مانند پژاک نقش پیاده نظامی را بازی می‌کنند که چندان به حدود و ثغور جنگی که درگیر آن هستند واقف نبوده و اگر سران آنها به سبب ارتباط مستقیم با کارگزارانِ نظام سلطه از برخی راهبردها مطلع بوده باشند و لیکن سربازانِ خط مقدم که همان اعضای و کادرهای عادی و فریب خورده این گروه‌ها هستند هیچگاه متوجه نخواهند شد که در چه زمینی بازی می‌کنند و شاید اولین قربانیان این پروژه را بتوان سربازان گروه‌های شبه نظامی و تجزیه طلبی عنوان کرد که مبتنی بر ساختار تروریسم قرن 21 حرکت می‌کنند. نکته آخر اینکه با نگاهی به سیر پیدایش انواع گروه‌های شبه نظامی قومی و مذهبی بر ما عیان می‌شود که هر یک از این گروه‌ها پس از مدتی کاربردِ ویژه خود را از دست داده و از دایره نگاه و توجه قدرتهای بزرگ خارج می‌شوند، از این رو به مزدوری برای برخی بازیگران منطقه و از جمله ارتجاع روی می‌آورند.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: