ارشادِ بدونِ گشت/ نگاهی به فرآیند و مدل اجرایی گشت‌های ارشاد/ جایی که جامعه از وظیفه قانونی خود جا می‌ماند

مسئله حجاب و عفاف دارای ابعاد قانونی، تربیتی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی است. این ابعاد ضمن داشتن ارتباط انکارناپذیر با یکدیگر، دارای مرزهای ظریف و دقیقی نیز هستند. اگر متولی بعد تربیتی و فرهنگی حجاب را متولیان فرهنگی و حوزه‌های علمیه، رسانه‌ها، آموزش و پرورش و خانواده‌ها بدانیم بعد قانونی آن ضمن حفظ شئون انسانی و نرم بر عهده پلیس و ضابط قانون است.

کد خبر : 543515
سرویس اجتماعی فردا؛ حمیده هدایتخواه*: پیوند مسئله حجاب و عفاف با گشت ارشاد و راه‌اندازی گشت‌های نامحسوس در ماه‌های اخیر، فرصتی است برای بررسی دوباره اصطلاح گشت ارشاد و نسبت آن با وظیفه ای که برای این ساختار تعریف شده است.
نمی‌توان نسبت عمیقی که میان عناوین و ساختارهایی که برایشان تعریف شده اند وجود دارد را انکار کرد. هر نامی می‌تواند معرف ساختار، نهاد، موسسه و سیستمی باشد که بر آن قرار گرفته است و وضعیت درونی آن را تا حدودی آشکار کند.
«گشت ارشاد» عنوانی است برای ساختاری که ماهیتش را در نسبت با پدیده حجاب و عفاف و بدحجابی و در بعدی کلان در نسبت با امنیت اجتماعی تعریف کرده اند. این عنوان از دو واژه «گشت» و «ارشاد» به وجود آمده است و از طریق ساختار خود در پی بهبود وضعیت پوشش در جامعه است.
گشت در افکار عمومی واژه ای است که در نسبت با پلیس و وظیفه‌اش که حفظ امنیت جامعه است تعریف می‌شود. پلیس برای شناسایی موارد خلاف، پیشگیری از وقوع جرم و برخورد با مجرمین حین و پس از تخلف به وظیفه گشت زنی مشغول می‌شود. پس این عنوان به ساختاری سخت که مبتنی بر وظایف پلیس ایجاد شده است، اطلاق می‌شود.
ارشاد از ماده رشد گرفته شده است و به معنای هدایت و راه حق را نشان دادن است و در مقابل آن غی قرار دارد که به معنای هدایت به بی راهه است. ارشاد مفهومی دینی است که هدف آن هدایت انسان به نیکی و راه حق است و از این روی می‌توان آن را فرایندی نرم دانست که با جوه پیچیده انسانی سر و کار دارد.
حال از پس این سطور باید پرسید دو واژه گشت و ارشاد چه نسبتی با هم دارند؟ گشت که واژه ای پلیسی است و در نسبت با وظایف سخت پلیس تعریف شده است جهت کنترل‌های به تعبیری «پروژه ای» و حتی ضربتی با ارشاد که واژه ای است نرم برای «پروسه» هدایتِ (که خود مقوله ای است نرم و قابل تامل که در این مقال فرصت بررسی آن نیست) انسانی که دارای ویژگی‌های متکثر، پیچیده و ناشناخته ای است چگونه می‌توانند جمع شوند؟ آیا جمع این دو واژه جمع نقیضین نیست؟
از همین عنوان می‌توان سردرگمی موجود در ساختار گشت ارشاد را فهم کرد. گشت ارشاد در ساختار پلیس تعریف شده است. گشت ارشادی‌ها با ون‌های پلیس، لباس‌های مشخص و در مکان‌های پرتردد می‌ایستند تا با چه کسانی برخورد کنند؟ آنها با «متخلف» و «قانون شکن» طرفند و یا با کسی که راه هدایت را نیافته است و باید هدایت شود؟ مخاطب آنها چه کسی است؟ هر کدام از این مخاطب‌ها به نوع برخورد خاص خود نیاز دارد.
شاید گفته شود پلیس در نظام جمهوری اسلامی وظیفه ارشاد هم دارد که نکته درستی است. اما آیا ساز و کار ارشاد حتی به وسیله پلیس باید بدین شکل باشد؟ آیا ساختار تعریف شده برای این کار مناسب است؟ باز هم می‌توان در پاسخ به گشت ارشاد نامحسوس پرداخت و آن را گامی مهم در جهت اصلاح برخی ظواهر ناصحیح دانست. اما باز هم سوال به قوت خود باقی است و می‌توان خلط به وجود آمده در وظیفه قانونی و تربیتی ارگان‌های مهم مربوط به مقوله حجاب و عفاف را دریافت.
مسئله حجاب و عفاف دارای ابعاد قانونی، تربیتی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی است. این ابعاد ضمن داشتن ارتباط انکارناپذیر با یکدیگر، دارای مرزهای ظریف و دقیقی نیز هستند. اگر متولی بعد تربیتی و فرهنگی حجاب را متولیان فرهنگی و حوزه‌های علمیه، رسانه‌ها، آموزش و پرورش و خانواده‌ها بدانیم بعد قانونی آن ضمن حفظ شئون انسانی و نرم بر عهده پلیس و ضابط قانون است. اما در حال حاضر همه ارگان‌ها وظیفه خود را در این خصوص فراموش کرده و یا به کناری نهاده‌اند و پلیس با خلط دو مقوله تربیت و فرهنگ که ذیل مفهوم ارشاد معنا می‌یابد و گشت سعی دارد جای خالی همه کسانی که شانه خالی کرده اند را با ساختاری متناقض پر کند.
در چنین شرایطی حتی بعد قانونی حجاب و عفاف نیز به حاشیه رفته و جامعه التزامی برای رعایت قانونی که عمل به آن واجب است نمی‌بیند و پلیس از وظیفه اساسی خود نیز جا می‌ماند.
پژوهشگر و دانشجوی دکتری مطالعات زنان
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: