مقایسه بازگشت پذیری تعهدات فنی ایران و 1+5/ بازخوانی‌ هشدارهای کارشناسان در خصوص موارد فنی توافق هسته‌ای

بازگشت پذیری در تعهدات ایران غیر ممکن نیست، زیرا آنچه موجود است ساخته دست ایرانی است و لذا مجددا هم قابل بازسازی است. اما نکته ای که باید مورد توجه قرار گیرد، امکان بازگشت نیست بلکه زمان و هزینه بازگشت است که باید با امکان بازگشت تعهدات غرب (لغو تحریم ها) متوازن باشد.

کد خبر : 543499

این یادداشت سال گذشته در روزهای منتهی به توافق هسته ای نوشته شده و در آن به بررسی متن توافق از منظر فنی پرداخته شده است پس از یکسال از اجرای برجام بازخوانی داده‌هامان در مقابل وعده‌هایی که به ما داده شد خالی از لطف نیست. این در حالی است که کماکان سایه تحریم‌ها و بدعهدی و نقض برجام از سوی طرف آمریکایی ادامه دارد.

سرویس سیاسی فردا؛ حسین طالبی طادی: آقای دکتر عراقچي در گفتگوی ویژه خبری سال ۹۴گفت: «بازگشت پذيري يک امر طبيعي و متقابل است. اگر طرف مقابل در لغو تحريم ها هم نقضي صورت دهد ما هم به شرايط قبل از توافق باز مي گرديم. وقتي ساختار تحريم شکسته شود تصويب و اجراي آن زمان بر است بنابراين هم براي‌ آنها و هم براي ما بازگشت زمان بر است اما مثلا در فردو غني سازي سريعا فعال مي شود . .. براي ساختار تحريم ها 10 سال تلاش کردند، کوهن معاون خزانه داري سابق آمريکا، کشور به کشور، شرکت به شرکت رفته، تهديد کرده، باج داده، جريمه کردند و کلي کار کردند تا توانستند ساختار پيچيده تحريم ها را عليه ما برقرار کنند.هم براي آن ها و هم براي ما ممکن است کمي طول بکشد اما در برخي بخش ها بازگشت پذيري خيلي سريع است، در فردو، نطنز و IR8 برگشت پذيري سريع است اما در اراک کمي طول مي کشد» . [1]

بررسی بازگشت پذیری تعهدات فنی ایران:

1. ظرفیت غنی سازی

تعهدات ایران:

1. محدود شدن ظرفیت غنی سازی به 5060 دستگاه از نسل اول و جمع آوری حدود 13000 دستگاه سانتریفیوژ به همراه زیرساختهایشان از نطنز و فردو

بازگشت پذیری:

سانتریفیوژها بایستی در زمان کار به سرعت حدود 60000 هزار دور در دقیقه برسند. در فرآیند روشن کردن سانتریفیوژها و رسیدن به این سرعت به دلیل عبور از چند نقطه تشدیدی، معمولا بین 25 تا 30 درصد از آنها آسیب جدی دیده در حدی که غالباً باید جایگزین شوند. در فرآیند خاموش کردن نیز تقریباً همین تعداد از آنها از بین می روند. لذا در فرآیند خاموش کردن این 13000 سانتریفیوژهای اضافی و روشن کردن مجدد آنها (زمان بازگشت به توان فعلی غنی سازی بازگشت پذیری)، برآورد می شود در حدود 7000 عدد از آنها از بین برود. همچنین به دلیل تلفاتی که در حین فرآیند نقل و انتقال رخ می دهد، آمار سانتریفیوژهایی که در فرآیند بازگشت به نقطه امروز از دست خواهد رفت بالغ بر 8000 عدد می باشد. با توان فعلی ساخت و جبران این تعداد سانتریفیوژ حدود 2 تا 3 سال طول خواهد کشید. البته به دلیل آنکه شرکتهای قطعه سازی که با سازمان همکاری میکنند در اثر وقفه ناشی از عدم تولید سانتریفیوژ، بعضا برخی از خطوط تولید خود را تغییر خواهند داد و نیز در خصوص باقی ماندن کارشناسانی که فعلا در این زمینه مشغول هستند، خوشبینی وجود ندارد، لذا زنجیره تامین بسته به مدت توقف کار، آسیب دیده و توان تولید 3000 سانتریفیوژی فعلی که در محاسبه فوق لحاظ شده است، قطعاً کاهش خواهد یافت و متعاقب آن زمان پیش بینی شده فوق نیز افزایش می یابد.

همچنین به این علت که آنچه قرار است جمع شود فقط سانتریفیوژها نبوده بلکه کلیه زیرساخت ها، اتصالات فوقانی و تجهیزات الکترونیکی و کنترلی مربوطه را نیز شامل میگردد که نصب مجدد این تجهیزات، به معنی برپا کردن یک سایت غنی سازی به استثنای ساختمان آن است.

2. ذخیره اورانیوم

تعهدات ایران:

1. میزان ذخیره اورانیوم غنی شده به 300 کیلوگرم محدود می شود و مازاد بر آن یا فروخته می شود یا به اورانیوم طبیعی رقیق می گردد.

بازگشت پذیری:

ذخیره اورانیوم غنی شده کشور قبل از توافق ژنو حدود 10 تن بود که در راستای اجرای توافق ژنو، به حدود 8 تن کاهش یافته است. از طرفی توان بالفعل غنی سازی کشور ما با حدود 9000 سانتریفیوژ مشغول به کار در نطنز حدود 2.5 تن در سال می باشد. (لازم به ذکر است که 8000 سانتریفیوژ دیگر تا قبل از ژنو در نطنز ساخته و نصب شده بود که در راستای تعهدات ژنو به آنها گاز تزریق نشده است و لذا توان بالقوه غنی سازی فعلی، دوبرابر مقدار یاد شده است.) حال در صورت اجرای توافق وین و کاهش تعداد سانتریفیوژهای مخصوص غنی سازی به حدود 5000 عدد، توان غنی سازی ما به 1.5 تن در سال کاهش خواهد یافت. لذا در صورت نیاز به بازگشت به شرایط فعلی، با فرض اینکه با تمام توان به ساخت و نصب سانتریفیوژ پرداخته و همزمان غنی سازی ادامه یابد، در بهترین حالت حدود 3 تا 4 سال بازگشت به سطح 10 تن قبل از توافقات، زمان خواهد برد. (همچنین هزینه انرژی مورد استفاده سانتریفیوژها در این زمان و میزان نفر ساعت کار نیروی متخصص نیز باید لحاظ گردد)

3. فردو

تعهدات ایران:

1. 2000 دستگاه از 3000 دستگاه سانتریفیوژ موجود در فردو به همراه زیرساختهایشان جمع و انبار می شوند.

2. زیر ساختهای 348 دستگاه از 1044 دستگاه باقیمانده نیز برای جداسازی ایزوتوپ های پایدار تغییر می کند.

3. حدود 700 دستگاه سانتریفیوژ به صورت قبلی باقی مانده ولی خاموش میشود.

بازگشت پذیری:

مانند آنچه قبلا گفته شد جمع کردن و راه اندازی مجدد سانتریفیوژها موجب از بین رفتن بیش از نیمی از آنها می گردد.

نکته ظریف در مورد فردو، جداسازی ایزوتوپهای دیگری غیر از اورانیوم با سانتریفیوژهای مشغول به کار در آن است. یکی از این ایزوتوپها که بسیار هم مورد نیاز داخل کشور می باشد، مولیبدنیوم 99 می باشد. متاسفانه در صورتی که این عنصر با سانتریفوژ جداسازی و تغلیظ گردد (کاری که قرار است انجام شود) به دلایل فنی آبشارها، ورودی و خروجی را آلوده می کند به صورتی که در آینده این سانتریفیوژها برای غنی سازی اورانیوم غیر قابل استفاده خواهد شد. لذا در فرآیند بازگشت پذیری فردو باید این حدود 350 سانتریفوژ را به مجموع سانتریفیوژهایی که در اثر خاموش شدن (و روشن شدن در آینده) از بین خواهد رفت ( 2000 سانتریفیوژ باید کلا از فردو خارج و 700 تای دیگر هم خاموش شود)، اضافه کنیم، برآورد تلفات در فردو در حدود 2000 عدد خواهد بود و ساخت مجدد آن در بهترین حالت یک سال طول می کشد.

4. تحقیق و توسعه

تعهدات ایران:

1. محدود شدن تحقیق و توسعه بر روی غنی سازی با سانتریفیوژ و ممنوعیت تحقیق و توسعه روی سایر روشها مثل غنی سازی لیزری، دیفیوژن گازی، الکترو مغناطیسی و ...

2. محدود شدن تحقیق و توسعه به چهار نسل IR-4 ، IR-5 ، IR-6 و IR-8 و ممنوعیت انجام تحقیق و توسعه بر روی نسل های بالاتر بجز مدل سازی کامپیوتری

3. محدود شدن تحقیق و توسعه IR_4 فقط به صورت تک دستگاهي و زنجيره ده تايي از آن.

4. محدود شدن تحقيق و توسعه بر روي IR_5 فقط به صورت تک.

5. پس از هشت و نيم سال ايران مي تواند تحقيق و توسعه بر روي IR_8 و IR_6 را حداکثر در زنجيره هاي 30 تايي آزمايش کند.

بازگشت پذیری:

از آنجایی که در محدودیت های تحقیق و توسعه، بر عکس سایر موارد، کمتر به تخریب یا از کارانداختن زیرساخت ها اشاره شده، لذا میتوان گفت که شروع تحقیق و توسعه تقریباً در هر زمانی میسر است و عمده ترین موضوعی، که در این فرآیند از دست خواهد رفت، اولاً مدت زمان رکود است که عملا نتایج تحقیق و توسعه را به تعویق می اندازد و ثانیا حدود نیمی از 164 سانتریفیوژ نسل 4 که فعلا ساخته و نصب شده است، به دلیل الزام به جمع آوری زیرساختها و کاهش تعدادشان تا 10 عدد، مشمول تخریب و نیاز به ساخت و نصب مجدد می گردد که این پروسه در طول 6 ماه انجام پذیر است.

5. راکتور آب سنگین اراک

تعهدات ایران:

1. بازسازی و بازطراحی راکتور آب سنگین که مستلزم عوض کردن قلب راکتور می باشد

2. پر کردن کانالهای کالندریای فعلی با بتن به گونه که دیگر قابل استفاده نباشد.

3. ممنوعیت ساخت راکتور آب سنگین جدید برای 15 سال

بازگشت پذیری:

قلب فعلی راکتور که بیش از 80 درصد تکمیل شده (و پس از ژنو، متوقف شده است) در صورت انجام تعهد ایران، بازگشتپذیر نخواهد بود و این موضوع طبق تصریح بند سوم ضمیمه اول، باید توسط آژانس تایید گردد. لازم به ذکر است که مهمترین نکات در طراحی قلب راکتور، تعیین هندسه (ابعاد و چیدمان) محفظه های سوخت (کالندریا) و آلیاژ به کار رفته در آن میباشد. که دقت به کار رفته در آن در حدود صدم میلیمتر بوده و لذا به دلیل حساسیت فوق العاده، پس از عملی مانند پرکردن با بتن، به هیچ عنوان قابل بازگشت نخواهد بود. (پیشنهاد یا الزام به پر کردن این محفظه ها، یک پیشنهاد محاسبه شدۀ متخصصین امریکایی است.)

بنابراین بازسازی قلب راکتور اراک تا رسیدن به نقطه امروزی، مستلزم ساخت مجدد آن می باشد که با صرف هزینه نسبتاً بالایی، بین 1 تا 2 سال به طول خواهد انجامید.

نتيجه

بازگشت پذیری در تعهدات ایران غیر ممکن نیست، زیرا آنچه موجود است ساخته دست ایرانی است و لذا مجددا هم قابل بازسازی است. اما نکته ای که باید مورد توجه قرار گیرد، امکان بازگشت نیست بلکه زمان و هزینه بازگشت است که باید با امکان بازگشت تعهدات غرب (لغو تحریم ها) متوازن باشد. بر طبق مفاد صریح توافق وین، تکمیل تعهدات ایران (به جز تحقیق و توسعه که به دلیل ماهیتش از این بند مستثناست) باید تا روز اجرای توافق (یعنی حدودا در دیماه 94) به طور کامل انجام و توسط آژانس تایید گشته که در آن روز نقطه شروع اجرای تعهدات طرف مقابل است.با توجه به نکات صدرالاشاره، از هر روز بعد از آن که به دلیل نقض عهد طرف مقابل، ایران اراده بازگشت داشته باشد، در خوشبینانه ترین سناریو بین 3 تا 4 سال برای رسیدن به آنچه قبل از توافق بوده، با صرف هزینه ای گزاف، زمان خواهد برد. (بر خلاف تصویری که القا میگردد که ایران 30 روزه می تواند برگردد. در واقع ایران ظرف 30 روز می تواند برگشت را آغاز کند ولی رسیدن به نقطه فعلی بین 3 تا 4 سال طول میکشد) این در حالی است که بر اساس بند 37 برجام و 12 قطعنامه اخیر شورای امنیت، بازگشت پذیری کلیه تحریمها حداکثر ظرف 65 روز، بدون وجود یک مانع جدی (مثل نیاز به توافق اعضای شورای امنیت و ...) و بدون بار مالی مشخصی، میسر خواهد بود. فرمایشات دکتر عراقچی در خصوص زمانبر بودن وضع مجدد تحریمها زمانی درست است که تحریمهای شورای امنیت لغو شده و در قطعنامه جدید، در صورت نقض عهد ایران، برای برقراری مجدد آن رای گیری شود نه آنچه که به تصویب رسیده که برای ادامه لغو آن رای گیری خواهد شد و واضح است که صرفا با رای مخالف یکی از اعضای دایم، کلیه تحریمها بدون هیچ فوت وقتی بازخواهد گشت.

در مورد این موضوع که بازگرداندن تحریمها بدون یک دلیل موجه، برای غرب به اندازه ای بار سیاسی دارد که حاضر به انجام آن نخواهد بود، توجه به برخی اقدامات غیر قانونی (قوانین بین الملل) امریکا و میزان بازدارندگی بار سیاسی آنها، عبرت آموز خواهد بود:

· ساقط نمودن هواپیمای مسافربری ایران و اهدا مدال به عامل آن

· عدم تمکین به تمام بندهای بیانیه الجزایر با وجود انجام کامل فوری تعهد ایران

· حمله به عراق بدون مجوز سازمان ملل

· وسیع ترین به کارگیری تسلیحات شیمیایی عراق علیه کشورمان و عدم محکومیت آن

· جنایات اسراییل در غزه (که حتی اروپاییان هم به ان اعتراف کردند) و حمایت امریکا

· حمله عربستان به یک کشور عضو سازمان ملل (بر خلاف منشور آن) و حمایت امریکا

· همچنین وتوی بیش از 36 قطعنامه شورای امنیت بر علیه اسراییل که برخی از آنها به شرح زیر است:

1972 ؛ قطعنامه‌ای که اسرائیل را به خاطر کشتار صدها نفر در جریان حملات هوایی به سوریه و لبنان محکوم می‌کند .

1973 ؛ قطعنامه‌ای که حقوق فلسطینی‌ها را مورد تصریح قرار می‌دهد و از اسرائیل می‌خواهد تا از اراضی اشغالی خارج شود .

1976 ؛ قطع نامه‌ای که اسرائیل را به خاطر حمله به شهروندان غیر نظامی لبنان تقبیح می‌کند .

1979 ؛ قطعنامه‌ای که از اسرائیل می‌خواهد تا به نقض حقوق بشر پایان دهد .

1980 ؛ قطعنامه‌ای که تعیین حقوق مردم فلسطین را به خودشان وا می‌گذارد .

1981 ؛ قطعنامه‌ای که رفتار اسرائیل با مردم فلسطین را تقبیح و بمباران عراق را محکوم می‌کند .

1982 ؛ قطعنامه‌ای که اقدام یک سرباز اسرائیلی را در تیراندازی به یازده مسلمان در مسجدی در بیت المقدس را محکوم می‌کند .

1982 ؛ قطعنامه‌ای که اسرائیل را به خاطر تهاجم و اشغال جنوب لبنان محکوم می‌کند .

1985 ؛ قطعنامه‌ای که اسرائیل را به خاطر استفاده از قدرت نظامی بیش از حد خود در مناطق اشغالی مورد سرزنش قرار می‌دهد .

1986 ؛ قطعنامه‌ای که از اسرائیل می‌خواهد تا به اماکن مذهبی مسلمانان احترام بگذارد .

1987 ؛ قطعنامه‌ای که از اسرائیل می‌خواهد تا مردم فلسطین را از منازل خود بیرون نکند .

1987 ؛ قطعنامه‌ای که از اسرائیل می‌خواهد نیروهای خود را از لبنان خارج کند .

1995 ؛ قطعنامه‌ای که تایید می‌کند اراضی شرق بیت المقدس که اسرائیل را به تصرف در آورده به این کشور تعلق ندارد و اشغالی است .

2014 : قطعنامه ای که پایان مسالمت آمیز اشغال سرزمین فلسطینی توسط اسرائیل را خواهان است و با 14 رای موافق از 15 عضو آن! فقط با مخالفت امریکا وتو میگردد.

به نظر نمی رسد که نقض عهد امریکا در توافق با ایران، برای امریکا بار سیاسی بیش از موارد فوق الذکر داشته باشد. لذا قویا عرض میکنم که عمده نگرانی کسانی که خارج از تعصبات، به نقد توافق میپردازند، چندان به دلیل حجم و گستردگی امتیازاتی که در وین داده ایم نیست، بلکه بیشتر نگرانی بابت خالی شدن دستمان در مقابل امریکاییهاست. در واقع ایران به دلیل تحریمها و نیز روی باز امریکاییها، پای میز مذاکره رفت و آنها هم به دلیل توان هسته ای حاصل شده و نیز سرعت پیشرفت آن و عدم تاثیر پذیری موثر آن صنعت، از تحریم ها، حاضر شدند مذاکره را به جای فشار بپذیرند. حال که در توافق وین، روز اجرای توافق مصادف با روز تکمیل تعهدات ایران و از دست رفتن قدرت چانه زنی ایران، که بازگرداندن این اهرم فشار حداقل به 3 تا 4 سال زمان و هزینه زیادی نیازمند است، چرا امریکاییها، نباید تا تغییر کل نظامی که ان را خطری برای جهان میدانند، از اهرم تحریمها که بر اساس همان توافق و تایید شورای امنیت، در هرزمانی برایشان قابل بازگشت است، استفاده نکنند.

لذا دلیل عمده انتقادات از توافق وین از سر نگرانی آثار روانی بازگشت تحریم ها (که یکبار تحمل شده و در حال هضم شدن در جامعه می‌باشد) و تکرار وقایع 90 تا 92 است. همچنین این انتقاد به هیچ عنوان نافی زحمات مذاکره کنندگان کشورمان، نمی‌باشد. مع‌هذا به طور مشخص پیشنهاد داده (بعد از لوزان به کررات در مجامع مختلف تکرار کردیم) و می دهم که ای کاش تیم مذاکره کننده به جای پذیرفتن تخریب زیرساختهای فنی، تعلیق آنها را در دستور کار خود قرار میداد. مثلا بسیار بهتر بود اگر

· فردو به جای این تغییر کاربری گسترده، به طور کامل تعلیق و تحت نظارت آژانس پلمپ می‌شد.

· قلب راکتور اراک به جای تخریب، در یک انبار تحت نظارت آژانس، پلمپ می‌شد.

· به جای تخلیه دو سوم سالنهای نطنز از سانتریفیوژها و زیرساختهایش، آن سالنها تحت نظارت آژانس پلمپ می‌شدند.

· و به جای فروش یا رقیق سازی ذخایر اورانیوم موجود، آنها نیز در انباری مسدود و تحت نظارت آژانس پلمپ می‌شد.

به این ترتیب حالا که بازگشت تحریمها برای غربی ها با یک وتو ممکن است، بازگشت به نقطه قبل هم برای ایران با یک شکستن پلمپ ممکن باشد تا این شرایط ضمانتی باشد برای پایبندی طرف مقابل به اجرای تعهداتش.

[1] . http://www.mfa.gov.ir/index.aspx?fkeyid=&siteid=1&pageid=2018&newsview=350040

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: