جنایت به خاطر عشق شیطانی

روزنامه ایران: مرد جوان که نیمه‌های شب و در جنایتی هولناک به زوج جوانی در حوالی محله پارک‌وی تیراندازی کرده و مرگ زن جوان را رقم زده بود، با حضور در دادسرای جنایی مدعی شد که پسرعمویش در جریان ماجرا بوده و ماه پیش اسلحه را تهیه کرده است.

ساعت یک بامداد سه‌شنبه 18 خرداد امسال زن و شوهر جوانی که سرایدار ساختمان یک شرکت بودند، بعد از میهمانی شبانه راهی محل زندگی‌شان شده بودند که ناگهان مقابل شرکت مرد ناشناسی که صورت خود را با نقاب پوشانده بود، آنها را هدف شلیک قرار داد و بعد هم متواری شد. به دنبال این تیراندازی، بازپرس سید‌سجاد منافی آذر و تیم بررسی صحنه جرم که راهی محل جنایت شده بودند، دریافتند زن جوان بر اثر شلیک 4 گلوله جان باخته اما شوهر 28 ساله‌اش که یک گلوله به پهلویش خورده بود، با انتقال به بیمارستان از مرگ نجات یافته است.

مرد مجروح در نخستین تحقیقات مدعی بود که ضارب را نمی‌شناسد اما در ادامه تحقیقات اطلاعاتی در اختیار تیم تحقیق قرار داد که سرنخ‌هایی را به کارآگاهان داد. او این‌بار مدعی شد که مرد تیرانداز قوی‌هیکل بوده و شباهت زیادی به مرد آشنایی دارد که سرایدار ساختمانی در پارک‌وی است. بدین‌ترتیب کارآگاهان به دستور بازپرس منافی آذر راهی ساختمان مورد‌نظر شدند اما در بررسی‌ها مشخص شد که مرد آشنا همزمان با جنایت از محل کارش متواری شده است.

با فرار مرد جوان، احتمال دست داشتن او در جنایت قوت گرفت و در ادامه تحقیقات نیز مظنون اصلی پرونده در یکی از شهرهای غربی کشور شناسایی شد.با شناسایی مرد جوان کارآگاهان جنایی پایتخت با نیابت قضایی راهی شهرستان مورد نظر شدند و متهم جوان را چند روز قبل دستگیر کردند. در بازرسی از مخفیگاه متهم، اسلحه‌ای که با آن مرتکب جنایت شده بود نیز به دست آمد.

مرد جوان که پس از دستگیری به دادسرای جنایی پایتخت انتقال یافت، در تحقیقات به بازپرس جنایی گفت: چند ماه قبل با زن جوانی در حوالی پارک وی آشنا شدم. ابتدا فکر می‌کردم مجرد است، اما پس از گذشت مدتی از آشنایی ما، او مدعی شد که شوهر دارد و خواست دیگر مزاحمش نشوم. من اما عاشق او شده بودم، برای همین خواستم تا از شوهرش طلاق بگیرد و به عقد من دربیاید. اصرارهای من ادامه داشت تا اینکه او تهدید کرد اگر بار دیگر مزاحمش شوم موضوع را به شوهرش می‌گوید و از من شکایت می‌کند. وقتی او تهدیدم کرد ترسیدم که مبادا شکایت کند و آبرویم را ببرد. همین شد که تصمیم به قتل زن جوان و شوهرش گرفتم. برای اجرای این سناریو یک کلت کمری تهیه کردم و شب حادثه از چند ساعت قبل به کمین آنها نشستم. وقتی هردو مقابل خانه رسیدند به سمتشان تیراندازی کردم. می‌خواستم هردو را به قتل برسانم اما شوهرش زنده ماند.