فیشهای نجومی؛ نشانه ضعف یا کارآمدی نظام اسلامی؟
افشای فیشهای نجومی که در جمهوری اسلامی رخ داده نه تنها نشانه ضعف و ناکارآمدی بلکه نشانه قوت و کارآمدی و تلاش برای تحقق آرمان های انقلاب است.
خبرگزاری تسنیم؛ علی رضایی: افشای فیشهای نجومی که در جمهوری اسلامی رخ داده نه تنها نشانه ضعف و ناکارآمدی بلکه نشانه قوت و کارآمدی و تلاش برای تحقق آرمان های انقلاب است. حقوقهای نجومی و ثروت نامشروعی که برخی مدیران دولتی طی سالهای اخیر کسب کردهاند، این روزها برای برخی رسانههای خارجی به محلی برای تشکیک در نظام جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است. این رسانهها در حالی از ناکارآمدی نظام سخن می گویند که گویی این اتفاقات فقط در کشور ما رخ می دهد و در سایر نقاط جهان، مدیران دولتی از صبح تا شام با یک تکه نان خشک، روزگار می گذرانند! با اندکی دقت در احوالات درآمدی مقامات در سایر دولت ها و کشورهای اروپایی و نیز ایالات متحده امریکا متوجه می شویم که حقوق های نجومی مدیران ایرانی در برابر بسیاری از مدیران اروپایی و امریکایی بسیار ناچیز به حساب میآید و به مثابه کاه در برابر کوه است. بنابراین در ابتدا باید به این موضوع تاکید شود که افشای فیش های نجومی که در جمهوری اسلامی رخ داده نه تنها نشانه ضعف و ناکارآمدی بلکه نشانه قوت و کارآمدی و تلاش برای تحقق آرمان های انقلاب است. چه بسا در کشور ما پس از پی بردن به خطا و اشتباهی که در سیستم اداری رخ داده، عزم جدی برای مقابله با این رویداد تلخ و تلاش بر جبران آن می شود نه آنکه با ادعا و تبختر، بر آن صحه گذاشته شود و چنان وانمود شود که گویی حقشان بوده و همین است و بس. این نوع برخورد و توجیه، همانی است که در کشورهای اروپایی و امریکا رخ می دهد و برخلاف آنچه در فیلم های هالیوودی و پوسترهای روتوش شده از کشورشان نشان می دهند، اما فاصله طبقاتی به قدری است که فاصله طبقه بالا به پایین بیش از هزاران یورو و دلار (معادل ده ها میلیون تومان) در ماه است. اگر منصفانه بخواهیم قضاوت کنیم باید به این واقعیت اذعان کرد که در نظام سرمایه داری، داشتن فیش های نجومی مدیران در برابر گرسنگی گرسنگان امری طبیعی است و کاملا پذیرفته شده است و نه تنها عزمی برای مقابله با آن نیست که اصلا نظام سرمایه داری، کارآمدی خود را در این می بیند که عده ای از گرسنگی تلف شوند و عده ای دارای حقوق های نجومی باشند و هیچ عزمی برای مقابله با این موضوع ندارد. چنانکه در دولت هاشمی رفسنجانی هم برخی مسئولان برای جا انداختن این تفکر تلاش می کردند و معتقد بودند: «حتی اگر در فرآیند تعدیل اقتصادی، 15 درصد جمعیت کشور که عموما دهکهای محروم جامعه هستند در زیر چرخهای توسعه له شوند، اشکال ندارد.» حال طی روزهای اخیر که فیش های نجومی در کشورمان رونمایی شده، جای تعجب است که برخی معاندین از جمله اصلاح طلبان فراری و پناهنده که در نظام سرمایه داری اتراق کرده و با فیش های نجومی ارتزاق می کنند، شدیدترین حمله ها را به نظام جمهوری اسلامی داشته اند و با فیش های نجومی صدها داستان تخیلی می بافند و آن را دلیلی بر ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی می دانند. در حالی که اگر قلبا به این موضوع قائل باشند، در ابتدا و در کنه کلام خود، نظام سرمایه داری غربی را مردود دانسته اند و باید این را رسما و علنا اعلام کنند. چراکه آن عده ای از مدیران داخلی هم که فیش های نجومی داشتند و اکنون شدیدترین برخوردها با آنان شده و خواهد شد، از جمله کسانی بوده اند که عیار افکار اقتصادی خود را با شاقول نظام سرمایه داری سنجیده اند نه بر اساس مبانی اقتصاد اسلامی و نظام جمهوری اسلامی و آرمان های انقلاب اسلامی؛ شاهد این مدعا حمایت بی بی سی فارسی از این مدیران بود که سعی کرد در همان روزهای اول، آنها را تبرئه کند و داشتن فیش های نجومی را حق مدیران رده بالای دولتی بداند. هرچند که وجود چنین فجایعی، شایسته نظام اسلامی نیست و مسئولان امر باید از همان ابتدا، متخلفان را شناسایی کرده و پرونده آنها را در مسیر قضایی قرار می دادند اما جای هیچ شکی نیست که مقابله با فیش های نجومی در جمهوری اسلامی به محض لو رفتن، از جمله شاخص های کارآمدی نظام جمهوری اسلامی است که بدون کوچکترین تعارفی مقابل بزرگترین مدیران بانکی و دولتی می ایستد و حتی بالاترین مقام کشور یعنی رهبر انقلاب نسبت به این موضوع تذکر می دهند و در تریبون عمومی و در خطبه های نماز عید فطر، ثروت های نجومی را نامشروع می دانند و دستور مقابله جدی با این پدیده را می دهند. اما از این موضوع که بگذریم، باید کمی به درون و باطن این پدیده زشت یعنی حقوق های نجومی نگریست تا دریافت که چرا رهبر معظم انقلاب، آن را نامشروع دانستند. فیش های چند ده میلیونی برخی مدیران در کشور مربوط به ایامی است که همه مردم از شرایط رکود و اوضاع نابسامان اقتصادی کشور مطلع هستند و آن را با جسم و جان و روح خود درک می کنند و از این شکایت دارند، چرا در شرایطی که وعده 100 روزه رئیس جمهور برای بهبود وضعیت اقتصادی در مدت زمان بیش از 1000 روز هم محقق نشده است، عدهای به دنبال کسب اموال نامشروع بوده اند؟ اموالی که اگر در خزانه بیت المال بود و به دست صاحبان اصلی آن می رسید، شاید در کمتر از 100 روز هم بخش هایی از مشکلات اقتصادی کشور قابل حل بود؛ اموالی که اگر به غارت نمی رفت شاید از تعداد بیکاران فعلی کشور که رقمی چند میلیونی را شامل می شود، چند 10 هزار نفر کاسته میشد و صرف پرداخت حقوق آنها میشد؛ اموالی که اگر به طور مشروع هزینه میشد، شاید سقفی میشد بر سر دستکم چند صد نفر از بیپناهان و بیخانمانها؛ اموالی که اگر مشمول کسب و امرار معاش نامشروع برخی از مدیران نمیشد، شاید دیگر شب پرداخت یارانه، شب مصیبت عظمای دولت نبود و یارانه برخی از مردم به ناحق قطع نمیشد؛ اموالی که اگر به سوی طرح های ملی روانه میشد، دیگر «مسکن مهر»، طرح مزخرف تلقی نمیشد؛ اموالی که اگر در مسیر رفع نیازهای اصلی مردم مصرف می شد، دیگر عدهای حل مشکلات زیست محیطی و حتی «آب خوردن» مردم را هم در گرو اجرای برجام و رفع تحریم ها نمی دانستند و در مقابل صدها دوربین و شبکه خارجی و جنگ نرم دشمنان از «خالی بودن خزانه کشور» خبر نمیدادند، اموالی که اگر به نیازمندان واقعی و پابرهنگان میرسید، دیگر محمل بدبینی و بیاعتمادی برخی از مردم به نظام و مسئولان، طی هفتههای اخیر فراهم نمیشد؛ اموالی که اگر بخشی از آن سهم نخبگان میشد، کمتر شاهد فرار مغزها و بی انگیزه شدن نخبگان و کاهش رشد علمی کشور طی چند سال گذشته بودیم؛ اموالی که اگر برای حل مشکلات کشور هزینه می شد، دیگر کمتر مجبور بودند تقصیر همه مشکلات کشور را بر عهده دولت قبل بدانند و به این توجیه برای اقناع افکار عمومی اکتفا کنند؛ اموالی که اگر خرج مردم میشد، شاید دیگر برای وعده دادن به مردم نیازی به ناکارآمدسازی بسیاری از تاسیسات هسته ای در مسیر مذاکرات نبود و اقتصاد مقاومتی برای مقابله با تحریمها در مسیر هموارتری قابل اجرا بود؛ اموالی که اگر در مسیر شرعی خود هزینه میشد، شاید در این 1000 و چند شبی که در دولت یازدهم گذشت، افراد کمتری، گرسنه سر بر بالین می گذاشتند؛ به امید خواب ابدی و هرگز بیدار نشدن. در پایان هم بد نیست به این داستان مشهور درباره نحوه رفتار مولا امیرالمومنین (ع) در برابر بیت المال اشاره شود که در خطبه 215 نهج البلاغه درباره برخورد امام علی (ع) با جناب عقیل، برادر بزرگترشان آمده است که حضرت می فرمایند: «به خدا قسم عقيل را در اوج فقر ديدم كه يك من گندم از بيت المال شما را از من درخواست داشت، و كودكانش را از پريشانى فقر با موهاى غبارآلود و رنگهاى تيره ديدم، كه گويى صورتشان را با نيل سياه كرده بودند، عقيل به درخواستش اصرار، و سخنش را تكرار مىكرد، من به گفتارش توجه مىكردم، و او خيال مىكرد كه دينم را به او فروخته، و از راه و روشم دست برداشته و به خواستهاش تن مىدهم، در اين اثنا آهن پارهاى را گداخته و به بدن او نزديك كردم تا مايه عبرتش شود، ناگهان چون ناله بيمار از حرارت آن آهن پاره ناله زد، و نزديك بود از آن آهن گداخته بسوزد، به او گفتم: مادران داغدار بر تو بگريند اى عقيل، آيا تو در برابر آهن پارهاى كه انسانى آن را به شوخى و بازى برافروخته ناله مىزنى، ولى مرا به جانب آتشى كه خداوند قهّار به جهت خشم خود افروخته مىكشانى؟! آيا تو از اين درد اندك ناله بزنى، و من از آتش سوزنده جهنم ناله نزنم؟!» اینک اگرچه باید از جناب رئیس جمهور بابت رسیدگی جدی به «حقوقهای نجومی» تقدیر و تشکر کرد اما سوال است، چرا ایشان که قطعا خود را رهرو و پیرو حضرت علی (ع) می دانند، با «علت العلل» بخشی از این «مصیبت عظما»، یعنی «برادر کوچکترشان» برخورد جدی نمیکنند؟!