روزنامه ایران: «پارلمان اصولگرایی» یکی از واژههای تازه تأسیسی است که این روزها میان سیاستورزان متصف به پسوند اصولگرایی دهان به دهان میچرخد. مرتضی نبوی، اصولگرایی که در سالهای اخیر رغبت چندانی برای حضور در مجامع و محافل اصولگرایی نشان نمیداد، اخیراً در گفتوگویی به لیدرها و بدنه جریان متبوعش پیشنهاد کرد با تجمیع توان و بسیج نیروهای خود، مجلسی درون جناحی تشکیل دهند. وی به هفتهنامه «نماینده» گفت: «تمامی تشکلهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اصولگرایان باید دور هم جمع شوند تا به صورت دموکراتیک مجلس یا همان پارلمان اصولگرایی تشکیل شود و تصمیمات از درون پارلمان بیرون بیاید.» این ایده به فاصله چند روز پس از آن مطرح شد که امیر محبیان، تحلیلگر اصولگرا در گفتوگو با خبرآنلاین پیشنهاد تشکیل «مجلس اعلای اصولگرایان» را مطرح و تأکید کرد اصولگرایی در دوره جدید نیازمند بازتعریف ساختاری است.
به اعتقاد او، اصولگرایان دیگر نمیتوانند ساختار مبتنی بر افراد با کاریزمای بالا را ملاک قرار دهند و بر این اساس ناچارند ساختاری دموکراتیک را جایگزین روند سنتی کنند. البته خاستگاه ایده مشترک این دو چهره اصولگرا، با هم تفاوت داشت؛ چه نبوی بر این باور است تغییر الگوی رأی دادن پایتختنشینان در انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی و اقبال به فهرستها، سرمایه لازم برای پا گرفتن کار تشکیلاتی فراهم کرده و حال زمان آن رسیده است که تمامی اصولگرایان اعم از احزاب و اشخاص دور هم جمع شده و الگوی ائتلاف انتخابات اخیر را در چارچوب «پارلمان» پایدار کنند.
استقبال باهنر
نخستین اصولگرایی که از پیشنهاد «پارلمان اصولگرایی» استقبال کرد، محمدرضا باهنر بود؛ سیاستپیشهای که پیش و بیش از هر چیز، به دلیل سابقه طولانی نمایندگیاش در مجلس شناخته شده و یکی از پارلمانتاریستهای حرفهای به شمار میآید. او که بعد از درگذشت حبیبالله عسگر اولادی در رأس جبهه پیروان خط امام و رهبری، بزرگترین تشکیلات اصولگرایی را هدایت میکند، به پیشواز طرح همحزبی سابقش رفت و گفت: «اخیراً برخی دوستان پیشنهاد لویی جرگه یا پارلمان اصولگرایی را دادند که پیشنهاد خوبی است. این پارلمان برای این است که اصولگرایان در هر دورهای به دنبال وحدت نباشند.» به اعتقاد باهنر، شورای ائتلاف اصولگرایان قدم خوبی در این راستا است و نباید «سرمایه» به دست آمده ائتلاف، اتلاف شود.
« ان قلت » مؤتلفه
البته در این میان اصولگرایانی بودند که دیگرگون میاندیشند. چنانکه محمدنبی حبیبی دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی به ایسنا گفت که چون اصطلاح نو پدید «تعریف نشده» آن را مفید نمیداند.
به گفته وی، «اظهارات کسانی که پارلمان اصولگرایی را مطرح کردهاند، فعلاً در حد نظریه است و باید این افراد تعریف قانع کنندهای ارائه کرده همچنین یک تئوری عملیاتی را مطرح کنند تا بتوان بر اساس آن اظهار نظر کرد.» حسین کنعانی مقدم، دبیرکل جبهه ایستادگی نیز در همین خصوص به باشگاه خبرنگاران گفت که لفظ «پارلمان اصولگرایی» را قبول ندارد و از سوی دیگر در این اردوگاه زیرساختهای لازم برای ایجاد تشکیلات مشترک وجود ندارد. مجموعه موضعگیریهایی که نشان میدهد «پارلمان اصولگرایی» با اندکی تساهل و تسامح شبیه داستان «فیل در تاریکی» است و فعلاً هر کسی از ظن خود در این باره اظهار نظر میکند.
تحول درون اردوگاهی
هر چند ایدههایی نظیر «پارلمان اصولگرایی» هر از گاهی از دل اردوگاههای سیاسی یا انتخاباتی ظهور میکند و پس از مدتی بحث، بی سر و صدا به کناری نهاده میشود، اما نمیتوان وجه تسمیه تشکل پیشنهادی را نادیده انگاشت. اگرچه پیشنهاد فعلی، هنوز در منزل ابتدایی قرار داشته و معلوم نیست به غیر از نام، با کدام ویژگی مجالس شورایی اشتراک داشته و اصلاً قابلیت عملیاتی شدن دارد یا نه، اما در فحوای خود این پیام روشن را مخابره میکند که بخشی از بدنه اصولگرایی، پایان دوره شیخوخیت را پذیرفته و میداند برای ادامه مسیر چارهای جز تغییر الگوی سنتی و تصمیمگیری بر اساس خرد جمعی ندارد.چه اصلیترین و ابتداییترین اجزای تشکیل دهنده «پارلمان»، پذیرفتن حق رأی برابر و تصمیمگیری براساس خواسته اکثریت است؛ شیوهای که ساختار مثلثی تصمیمگیری و تحمیل اراده رأس هرم به بدنه را تغییر داده و همگان را روی خط مدوری مینشاند که در آن هیچ کس، از هیچ کس دیگر «نمایندهتر» و به قولی «اصولگراتر» نیست. البته این به آن معنا نیست که پیش از این در جامعه اصولگرایی صفر تا صد تصمیمات از بالا به پایین دیکته میشد و بدنه نیز نعل به نعل اراده رأس را عملی میکرد،
اما در عین حال کسی نمیتواند منکر روحیه قیمومیتی باشد که در برخی تصمیمگیریهای انتخاباتی جاری و ساری بود. روحیهای که در موفقترین الگوی ائتلافی اصولگرایان هم باعث گلایه و نارضایتی شد. چه در جریان انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی دهم، عملکرد شورای مرکزی ائتلاف اصولگرایان- که مد نظر واضعان «پارلمان اصولگرایی» است- در بستن فهرست 30 نفره تهران، اعتراضهای زیادی در پی داشت و باعث شد افرادی که قبلاً با ائتلافیها همپیمان شده بودند، راه خود را جدا کرده و لیست جداگانه بدهند. به اعتقاد شماری از اصولگرایان، همین عملکرد بود که در کنار شیوههای تبلیغی، شکست 30 به هیچ اصولگرایان ائتلافی در تهران را رقم زد.
هر چند برخی از جمله حسن غفوری فرد عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی و یکی از معترضان به رویکرد شورای ائتلاف، معتقد است ائتلافیها هر لیست دیگری هم میبستند، نتیجه انتخابات در تهران همان بود اما عدهای دیگر بر این باورند ساز و کار غیر شفاف انتخاب نامزدهای ائتلاف در کنار مؤلفههای دیگر باعث شوک تهرانیها به اصولگرایان شد. به عبارت سادهتر، در نگاه برخی تحلیلگران ائتلاف نسبی اصولگرایان و بستن لیستها پشت درهای بسته نیز ادامه همان شیوه گذشته در شکل و شمایل نوین بود. با این تبصره که نزدیک یک دهه است شیخوخیت هم نتوانسته نخ تسبیح اصولگرایان در بزنگاههای انتخابات باشد و از طرف دیگر نواصولگرایان همانند اسلافشان به شیوخ خود نمینگرند و بر همین اساس اصولگرایان ناگزیر از یافتن مسیر تازهای هستند. به اعتقاد ناظران این جریان برای تداوم حیات خود نیازمند آسیبشناسی و بازسازی همهجانبه است و آن گونه که به نظر میآید، اصولگرایان قبل از هر چیز اشکال را در ساختار متصلبی میدانند که میدان حرکتی آنان را محدود کرده است. «پارلمان اصولگرایی» اگر چه ایدهای است که تا عملیاتی شدن بسیار فاصله دارد، اما میتواند «دموکراسی از درون»
را در اردوگاه اصولگرایان تقویت کرده و در نهایت پلهای ارتباطی این جریان با بدنه جامعه را ترمیم کند.