مصلای امام خمینی پروژه‌ای که پایان ندارد

سال‌هاست در عبور از تعدادی از اصلی‌ترین معابر شهر تهران، چشم‌هایمان به دیدن پس‌زمینه‌ای از ساختمان ناتمام مصلای امام خمینی (ره) عادت کرده است. گنبد و گلدسته‌های بتونی نیمه‌کاره مصلای امام خمینی (ره) مانند تابلویی ثابت، چنان در نظرمان کهنه شده‌اند که شاید روزی از دیدن بنای تکمیل آن دچار چندگانگی ذهنی و تعجب شویم.

کد خبر : 542007

روزنامه شرق: سال‌هاست در عبور از تعدادی از اصلی‌ترین معابر شهر تهران، چشم‌هایمان به دیدن پس‌زمینه‌ای از ساختمان ناتمام مصلای امام خمینی (ره) عادت کرده است. گنبد و گلدسته‌های بتونی نیمه‌کاره مصلای امام خمینی (ره) مانند تابلویی ثابت، چنان در نظرمان کهنه شده‌اند که شاید روزی از دیدن بنای تکمیل آن دچار چندگانگی ذهنی و تعجب شویم.

مصلای امام خمینی (ره) سال‌های بسیاری است که همچنان با چندین غول عظیم کمبود بودجه و نارسایی مدیریتی و بلاتکلیفی‌های متعدد دست‌به‌گریبان است. این پروژه عمرانی که بیش از ربع قرن از تاریخ آغازش می‌گذرد، همچنان با هیبتی ناتمام سرنوشت مبهمش را نظاره‌گر است. همان‌گونه که در تمام این سال‌ها شاهد اتفاقات و حواشی‌های آن بوده است؛ فرسوده شده و از فراموش‌شدن اهداف اولیه شکل‌گیری‌اش رنج می‌برد.

سخن از پروژه مصلای امام خمینی (ره) با انگیزه‌های بسیار، مملو از شور و هیجان در سال‌های اولیه دهه ٦٠ آغاز شد. در دورانی که مصلا تنها مفهوم نمازگاه و محل نمازگزاری داشت. در آن روزها حتی طرح‌های بین‌المللی ارسال شده از اقصی‌نقاط جهان، نتوانست رضایت متولیان را جلب کند و درخور این مکان مقدس شود. سخت‌گیری و ریزبینی در مقام طرح آن‌قدر شدت داشت که درنهایت گزیده‌ای از ویژگی‌های نیکوی طرح‌های برتر از سوی پرویز مؤیدعهد در یک طرح جمع‌آوری و از سوی جمیع استادان و مسئولان تأیید شد. آن زمان هنوز کسی از پیچ‌وخم نامتناهی اجرا خبر نداشت. سخن تنها از ساخت مجموعه‌ای بود که محل برگزاری یکی از بزرگ‌ترین فریضه‌های اسلام باشد و شأن جامعه اسلامی را به جهان نشان دهد. سخن از ساخت نمازگاهی بود که یادآور سادگی نمازخانه‌های صدر اسلام و باعث تجلی ارزش‌های والای اسلامی باشد. این‌گونه بود که شهروندان تهرانی و هم‌وطنان ایرانی با چشمی مشتاق و دلی امیدوار به آغاز پروژه چشم دوخته و انتظار روز افتتاح را کشیدند.

انتظاری که این روزها در پس سؤال‌های بسیار و بسیار گم شده است. البته مردم با گذشت سال‌ها سؤالاتشان را فراموش نخواهند کرد. آنها هنوز هم آگاه‌اند که برگزاری نمازهای جمعه در گرما و سرما و شرایطی گاه بسیار دشوار حقشان نیست. هنوز هم در دلشان تکرار می‌کنند چگونه می‌شود که محل صلات، حال محل برگزاری نمایشگاه‌های متفرقه شده است و در عوض دانشگاه محل برگزاری نماز! اعتراضات مکرر آنها و حتی همسویی مراجعان به نمایشگاه‌ها با کلام حقشان، نشان از درخواست‌های نومیدانه مردم برای احیای عملکرد راستین این مجموعه دارد. مردم به خاطر می‌سپارند مسئولان امر بارها و بارها اتمام پروژه را منوط به اختصاص بودجه‌های مازاد دانسته‌اند. بودجه‌هایی که هم اختصاصشان مبهم بوده و هم به‌ثمر‌رساندن وعده‌شان. مگر نه آنکه در سال ١٣٩٠ اعلام شد در صورت تخصیص بیش از ٨٠٠ ‌میلیارد تومان، پروژه در سال ١٣٩٥ به بهره‌بردای خواهد رسید. اکنون درحالی‌که نیمه نخست سال ١٣٩٥ در گذار است، همچنان صدای آشنای کمبود بودجه برای وعده‌های سده ١٤٠٠ به گوش می‌رسد,٣البته با توجه به عمر مجموعه به نظر می‌رسد این‌بار هزینه‌های مقاوم‌سازی و تحکیم آن نیز باید به طومار مورد نیاز افزوده شود.

مردم حتی فراموش نمی‌کنند این بودجه‌ها هربار چندین برابر بودجه سالانه هریک از معاونت‌های زیرمجموعه شهرداری بوده‌اند. اما درمانده از جست‌وجوی متولی اصلی پروژه، حتی نمی‌دانند اعتراض خود را به کجا ببرند. قدرت‌نمایی پی‌درپی سازمان‌ها برای نشان‌دادن من می‌توانم‌ها، تنها بنای ناتمام مصلای تهران را فرسوده کرده و بر بی‌اعتمادی شهروندان به مسئولان دامن زده است. البته دقت کنیم متولی سازمانی امر، مسلما مشخص است، اما ظاهرا متولی پاسخ‌گویی به سؤالات مردم، تنها کمبود بودجه و ناهماهنگی‌های بین‌سازمانی است.

تغییر دستگاه اجرائی طرح، از نهاد ریاست‌جمهوری به وزارت راه‌و‌شهرسازی در سال ١٣٨٥ نیز مزید بر علت شده است. در ادامه چنین تغییری، از سال ١٣٨٦ به بعد تعداد زیادی قرارداد برای اتمام ساخت پروژه با پیمانکاران منعقد شده است که تمامی آنها پیشرفت فیزیکی زیر ٨٠ درصد داشته‌اند که مطالبات آنها نیز کامل پرداخت نشده است. همچنین مردم می‌خواهند بدانند به‌راستی چرا مصلای امام خمینی (ره) به این روز افتاده است؟ چرا باید زمان ساخت این پروژه این‌قدر طولانی شود؟ هزینه‌های‌ هزار‌میلیاردی ساخت آن تاکنون از کجا تأمین شده؟ مگر نه آنکه اگر موضوع، ساخت شهرک مسکونی بود، نهایت زمانِ طول‌کشیدنِ فرایندِ اجرایِ آن در یک سال خلاصه می‌شد؟ البته هرچه لوکس‌تر، در زمانِ کمتر! شاید جاذبه تجاری و اقتصادی مصلای امام خمینی (ره) آن‌قدر ضعیف بوده که حتی در برابر سود اقتصادی برگزاری نمایشگاه‌های مختلف و بازارچه‌های فصلی سر خم کرده و مغلوبشان شده است. حال در روزهایی که بررسی استحکام سازه‌ای مجموعه و تقویت بخش‌های مختلف آن به مهندسان مشاور سپرده می‌شود، به نظر می‌رسد مصلای امام خمینی (ره) سال‌های نخستین فرسودگی را تجربه می‌کند و هنوز هم نتوانسته بستر منزه برگزاری نماز شود.

با توجه به عمر مصالح و تکنولوژی ساخت، با گذشت چنین زمانی، آینده پروژه چگونه خواهد بود؟ نه آنکه پاسخ برای سؤالات وجود نداشته باشد، کسی را شهامت گفتنش نیست. پاسخ‌ها همه به گونه‌ای مبهم ارائه می‌شود که کسی نتواند عمق موضوع را دریابد. هر پاسخی خود ده‌ها سؤال است. چرا باید تا این حد اعداد و ارقام متفاوتی با هزینه‌ها و زمانبندی و... بشنویم؟ چرا هیچ دو خبری با هم منطبق نیستند؟ همکاری هم‌‍‌زمان تعداد کثیری از پیمانکاران در بخش‌های مختلف اسکله، نما، کف و... چرا فاقد نمود بیرونی است؟ این روزها تمام آنچه از مصلای امام خمینی (ره) به گوش می‌رسد، نه خبر خوش اتمام آن، بلکه صدای اعتراض مدیران و شهروندان درگیر با برنامه‌های نمایشگاه‌هاست!! این‌همه درگیری و حاشیه و خبر حول پروژه‌ای با پیشرفت نامحسوس، گاهی ما را به لبخند وامی‌دارد.

در شرایطی که حتی برای نیروی کار نیز گاهی از سربازان وظیفه استفاده شده است، چرا باید همچنان اندر خم یک کوچه بمانیم؟ زمینی را که قادر بود مسکن بیش از چندین ‌هزار خانوار را تأمین کند برای این مکان والا در نظر گرفتیم و حال از بار مسئولیت آن شانه خالی می‌کنیم. البته مردم فراموش نخواهند کرد، اما چرا ما که خودمان را خدمتگزاران خلق‌الله می‌دانیم فراموش کرده‌ایم؟ جالب آنکه چنین تجربیاتی را نه‌تنها در تهران، بلکه در کلان‌شهرهای دیگر نظیر اصفهان نیز شاهد بودیم. گویی بار دیگر شهر تهران به‌ عنوان پرچم‌دار ناموفقی پروژه‌های عمرانی توجیه‌کننده مشکلات شهرهای دیگر شده است. اگرچه حتی در سایر کلان‌شهرها نیز این سنگ بزرگ بالاخره زده شده و تنها در تهران همچنان نشان نزدن باقی مانده است.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: