ابرگردی در بالای بهشت/ جنگلی پر از ترکیب ترش آلو و زرشک وحشی/ اینجا هنوز دست گردشگرها نیافتاده است
در کولهپشتیگردی قبلی رفتیم به حوالی تنکابن و جنگل دو هزار و در نهایت دشت زیبای دریاسر. این عادت بدی نیست که ترجیح بدهی چند سفر پشت سر هم به یک منطقه بروی. چون واقعا شهرهای بسیاری در ایران داریم که یک سفر دو یا سه روزه کفاف دیدنشان را نمیدهد
کد خبر :
537757
سرویس سبک زندگی فردا؛ محسن آجرلو: در کوله پشتی گردی قبلی رفتیم به حوالی تنکابن و جنگل دو هزار و در نهایت دشت زیبای دریاسر. این عادت بدی نیست که ترجیح بدهی چند سفر پشت سر هم به یک منطقه بروی. چون واقعا شهرهای بسیاری در ایران داریم که یک سفر دو یا سه روزه کفاف دیدنشان را نمی دهد.
برای رفتن به دو هزار، چند کیلومتری از تنکابن رد شدیم. حالا اگر همان جاده را ادامه دهیم، نرسیده به رامسر سمت چپمان تابلوی "جنت رودبار" و جنگل دالخانی را میبینیم. جنگلی که نسبت به دیر جنگلهای غرب مازندران کمتر شناخته شده و به همین دلیل هنوز بخشهای بکر زیادی دارد.
آخرین اتوبوس رامسر را از تهران سوار شدیم. طوری برنامه ریزی کردیم که اول صبح به سر جاده ورودی دالخانی برسیم. همان طور هم شد. پنج صبح سر جاده پیاده شدیم و وارد وردی جنت رودبار که شدیم، یک پیکان زرد قدیمی دیدیم که در ایستگاه تاکسی خوابیده. تنها همان یک ماشین هم بود. پس با پیرمرد سرحال مازنی سر صحبت را باز کردیم و بعد از مقداری خرید، بردمان به دالخانی.
مقصد ما روستای "گرسماسر" بود. روستایی که در انتهای دالخانی قرار دارد و تقریبا یال پشتی منطقه زیبای جواهرده به حساب میآید. از لب جاده تا خود روستای گرسماسر جاده زیبای جنگلی و البته مناسبی وجود دارد. چند کیلومتر آخرش خاکی میشود اما تمام سواریها به راحتی میروند و میآیند. با این حال ما نه ماشین داشتیم و نه قصد ماشین سواری!
شما هم اگر شیوه سفر کردنتان مثل ماست، باید به رانندهای که شما را به دالخانی می برد بگویید در "میاندره" پیادهتان کند. میاندره، دره بزرگی است در میانههای جنگل. کمی بعد از چشمه گوارای جنگل دالخانی که تمام رانندهها به خوبی میشناسنش و کنار جاده هم قرار دارد.
القصه ما هم حوالی هفت یا هشت صبح بود که از تاکسی پیاده شدیم. وسط جنگل و با بار سنگینی که نفری پانزده کیلو به هر کداممان میرسید. قرار بود از میاندره برویم بالا تا برسیم به گرسماسر. از همان میاندره اگر کمی دقت کنید، راه پاکوب را میبینید. از وسط دره هم میشود رفت اما با بار سنگین خیلی دشوار است و خب خطرات طبیعی دره نوردی هم که همیشه هست! مثل همان ماری که اوایل دره به ما حمله کرد و چیزی نمانده بود یک نیش مفت و مجانی نوش جان کنیم.
از میاندره تا گرسماسر چیزی حدود پانزده الی بیست کیلومتر مسیر پیاده روی است. بخش اعظمی از مسیر آن درون جنگل نسبتا بکر و زیبای دالخانی میگذرد. یک نکته همین جا یادتان نرود که حتما با خودتان آب به اندازه کافی داشته باشید چون تا ارتفاعات، خبری از چشمه نیست!
این بیست کیلومتر در بخش عمده مسیر شیب قابل توجهی دارد. پس حداقل هفت هشت ساعت جنگل نوردی، راه پیمایی و حتی کوه پیمایی سبک در برنامه خواهید داشت. پس میتوانید مثل ما برنامه را طوری تنظیم کنید که یک شب را بعد از اینکه از جنگل خارج شدید بگذرانید و یا صبح خیلی زود راه بیفتید و یکسره حرکت کنید تا پیش از غروب آفتاب به گرسماسر برسید.
همین تابستان زمان مناسبی برای این سفر خواهد بود. زمانی که ارتفاعات دالخانی و پر است از درخت های آلو جنگلی. آلوهایی که هر کدام رنگ و طعم خاص خودشان را دارند. هرجا درخت آلو دیدید، اطرافش را خوب نگاه کنید چون حتما چشمتان به بوته های زرشک وحشی هم خواهد افتاد. زرشکهایی که از صورتی و ارغونی تا زرشکی و بنفش رنگبندی میشوند و هرکدام طعمی دارند هماهنگ با رنگشان.
برای همین بهتر است که خیلی عجله نداشته باشید و در ارتفاعات دالخانی و کنار کلبه چوببرهای منابع طبیعی و یا هرکجا که چشمه دیدید و هیزم به اندازه لازم بود، چادر بزنید و شب را آن جا بمانید تا بتوانید از تمام زیباییهای این جنگل استفاده کنید.
جنگل دالخانی که تمام بشود و برسید به پشت گرسماسر، روبرویتان دریا و خط افق آنها را به وضوح میبینید. شما حداقل بیست یا سی کیلومتر از آن فاصله دارید اما ارتفاع نزدیک به دو هزارمتریتان اجازه میدهد دریای خزر را به راحتی مشاهده کنید.
عجب اسم سختی داشت!
شاید هر بار که اسم «گرسماسر» را خواندید به خودتان گفتید این چه اسمی است! خود ما یک روز کامل طول کشید تا بتوانیم نام این ییلاق فوق العاده را تلفظ کنیم. محلیها «الف» وسطش را تلفظ نمیکردند اما مینوشتندش. بعدها که پرسوجو کردیم فهمیدیم اسم این روستا هم چیز دیگری بوده که در طول زمان به گرسماسر تبدیل شده است:
"نام روستاي گرسماسر، از قلعه گرزمانسر اخذ شده است. قلعهای که بقايايش در اطراف روستا هنوز هم باقی مانده. گرزمانسر به معني مکاني در بالاي بهشت است که از موقعيت طبيعي محل استقرار اين قلعه استنباط شده است. گرزمانسر به مرور زمان، به گرسماسر تغيير يافته است. برخی محلیها میگفتند که این قلعه از زمان حسن صباح باقی مانده است.
برنامه کوهنوردی دارید؟
شاخصترین قله این ییلاق "سماموس" نام دارد. کوه بلندی که یک سمتش همین گرسماسر قرار دارد و سمت دیگری جواهرده. با این حال سادهترین و زیباترین مسیر صعودش از اینجاست. کوهنوردان زیادی هر سال از جاده مناسب دالخانی به گرسماسر میروند و از آن جا به قله سماموس صعود میکنند. آب مردم این روستا هم از چشمهای که در سماموس قرار دارد تامین میشود.
گرسماسر با ارتفاع دوهزار متری از سطح دریا یکی از مرتفعترین روستاهای ایران است که به دلیل فشار کم هوا سکنه کمی در آن به طور ثابت زندگی میکنند. این شرایط جفرافیایی در کنار طبیعت کوهستانی، زمستانهای سردی را در این منطقه زیبا به وجود میآورد البته روزهای تابستان به شدت معتدلست و حتی شبهایی سرد دارد.
نکته آخر هم این که به گرسماسر که رسیدید، بازی ابرها و بالا و پایین رفتنهایشان را از دست ندهید. میارزد بیست و چهار ساعت تمام اطراف روستا بچرخید و در نورهای مختلف و به خصوص هنگام طلوع و غروب آفتاب، از ارتفاع دو هزار متری به مناظر پایین دست و بازی ابرها نگاه کنید.