موتور انگیزش دانش‌آموزان رو به خاموشی

عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش گفت: نتایج تحقیقات افت تحصیلی ناشی از اجرای ارزشیابی توصیفی را تأیید نمی‌کند. در دوره متوسطه که شیوه ارزشیابی کمی است شاهد افت تحصیلی و انگیزشی دانش آموزان هستیم.

کد خبر : 537698
خبرگزاری تسنیم: محمد حسنی با اشاره به اینکه یکی از چالش‌هایی که ارزشیابی کیفی توصیفی با آن درگیر است چالش افت تحصیلی یا به اصطلاح عامیانه آن بی‌سواد بالا آمدن دانش آموزان است، اظهار کرد: این موضوع پیچیده‌ترین چالش‌هاست که منشاء انتقادات فراوانی هم شده است. وی افزود: بسیاری از کارشناسان نظام آموزشی، والدین و معلمان مجری با این دستاویز به نفی و رد این الگوی ارزشیابی می‌پردازند. معترضان به الگوی ارزشیابی کیفی توصیفی از منظر افت تحصیلی بر این باورند که ارزشیابی توصیفی به دلیل نداشتن اهرم‌های لازم برای ایجاد رقابت و مقایسه بین فردی موتور انگیزشی یادگیری دانش‌آموزان را خاموش کرده یا به حداقل کارآمدی رسانده است. عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش گفت:‌ از این رو دانش‌آموزان شوقی به یادگیری و تلاش برای کسب دانش‌ها و محتوای کتاب‌های درسی ندارند. برخی منتقدان از شکست برنامه ارزشیابی توصیفی سخن می‌گویند اما این مدعا تا چه حد صحت دارد باید مورد بررسی قرار گیرد. شواهدی مبنی بر افت تحصیلی به دنبال اجرای ارزشیابی توصیفی نداریم حسنی ادامه داد: از چند منظر این موضوع قابل بررسی و آزمون است. نخست از منظر نتایج پژوهش‌های به عمل آمده درباره ارزشیابی توصیفی. در طول دوران اجرای آزمایشی و دوران استقرار برنامه ارزشیابی کیفی توصیفی در نظام آموزشی که از سال 1382 تا سال 1392 به طول انجامید، برخی پژوهش‌ها و ارزیابی‌ها از این منظر درباره الگوی ارزشیابی توصیفی به عمل آمد. این بررسی‌ها عمدتاً به صورت مقایسه‌ای انجام شده است و دو گروه دانش آموزان ( ارزشیابی توصیفی) و ( ارزشیابی کمی) با همدیگر مقایسه شدند. وی ادامه داد:جمع‌بندی نتایج این پژوهش‌ها نشان می‌دهد که ارزشیابی توصیفی باعث افت تحصیلی نشده است. البته به لحاظ آماری تفاوت معناداری بین متغییر افت تحصیلی دو گروه دیده نشده است. هرچند برخی تحقیقات تفاوت را به نفع دانش‌آموزان ارزشیابی کیفی توصیفی گزارش کرده‌اند. بنابراین از منظر تحقیقات صورت گرفته فعلاً شواهدی دال بر افت تحصیلی در گروه ارزشیابی توصیفی دیده نشده است. عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش گفت:‌ اما از منظر دیگری می‌توان ادعای افت تحصیلی و خاموش کردن موتور انگیزشی دانش آموزان توسط ارزشیابی توصیفی را مورد بررسی قرار داد. از آنجا که هم‌اکنون تمام نظام آموزش دبستان تحت پوشش برنامه ارزشیابی توصیفی قرار گرفته است، امکان بررسی و پژوهش مناسب به صورت مقایسه‌ای وجود ندارد. حسنی بیان کرد: می‌توان دوره‌های تحصیلی بالاتر از آن را مدنظر و مورد مقایسه قرارداد؛ به این صورت که وضعیت انگیزشی دانش‌آموزان دوره‌های بالاتر تحصیلی را بررسی کرد با توجه به آن که در حال حاضر در تمام دوره ابتدایی الگوی ارزشیابی توصیفی اجرا می‌شود و دوره‌های بالاتر با الگوی کمی، این مقایسه می‌تواند ثمربخش باشد. یعنی مقایسه در دو دوره متفاوت صورت می‌گیرد. سال‌های سال است که الگوی ارزشیابی کمی در دوره راهنمایی ( هم اکنون متوسطه اول) و دبیرستان ( هم اکنون متوسطه دوم) اجرا می‌شود. افت تحصیلی و انگیرشی دانش‌آموزان دوره متوسطه وی با اشاره به اینکه شواهد کافی از افت تحصیلی و افت انگیزشی دانش‌آموزان در دوره‌های متوسطه اول و متوسطه دوم در دست است، افزود:‌ گزارش‌ها از تکرار پایه، تجدید شده‌ها بسیار زیاد است به ویژه در پایه اول دبیرستان افت تحصیلی بالایی گزارش شده است و تا جایی که اطلاع دارم آمار حدود 30 درصد بیان شده است. عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش‌وپرورش ادامه داد: این افت تحصیلی و افت انگیزشی در دوره متوسطه دوم که به شدت رقابتی بوده و بازخوردهای نمره‌ای در آن به کار گرفته می‌شود و دانش‌آموزان در فضایی قرار گرفته‌اند که بسیار کنکور زده است و با مفروضات مخالفان ارزشیابی توصیفی کمی عجیب به نظر می‌رسد. به نظر می‌رسد که افت تحصیلی در دو دوره تحصیلی متوسطه اول و دوم که در آن نمره و رقابت برای ورود به دانشگاه، مدارس تیزهوشان و مدارس نمونه دولتی، المپیادها وجه غالب آن است دلیلی دیگری باید داشته باشد. نتایج تیمز و پرلز نیز افت تحصیلی ناشی از ارزشیابی توصیفی را رد می‌کند حسنی ادامه داد:‌ شاهد دیگری بر این مدعا را می‌توان در گزارش مک دونالد جستجو کرد این گزارش بر اساس رشد قابل توجه کیفیت آموزشی ایران در آزمون‌های «پرلز» و «تیمز» است. این گزارش به بررسی علل بهبود سریع و قابل تأمل ایران در دو دوره اخیر آزمون‌های «تیمز» و «پرلز» است. یعنی اینکه برخلاف نظر عامه که ارزشیابی توصیفی باعث افت تحصیلی شده است، گزارش‌های به دست آمده از «تیمز» و «پرلز» که تقریبا همزمان است با اجرای الگوی ارزشیابی توصیفی در ایران مانع آن خواهد بود که اصلاً فرض افت تحصیلی را بپذیریم. موتور انگیزش دانش‌آموزان رو به خاموشی است وی مطرح کرد:‌ به نظر می‌رسد که در این دو دوره تحصیلی هم موتور انگیزشی یادگیری دانش‌آموزان رو به خاموشی است یا با راندمان پایینی فعالیت می‌کنند یا شاید موتور یادگیری دانش آموزان با راندمان پایین کار می‌کند. این بدان معناست که مسئله افت تحصیلی در نظام آموزشی ما مسئله پیچیده‌ای است که به سادگی نمی‌توان آن را به یک علت خاص یا برنامه خاص نسبت داد. این واقعیت نشان می‌دهد که پیگیری و رصد پدیده افت تحصیلی که در تمام پیکره نظام خود را آشکار کرده است با این تحلیل‌های ساده امکان پذیر نیست و باید عمیق‌تر به آن نگریست. حتی اگر این فرض را قبول کنیم که ارزشیابی توصیفی موجب افت تحصیلی یا افت انگیزش یادگیری دانش آموزان شده باشد باز هم نمی‌توان تمام این تغییرات در پیشرفت تحصیلی را با تغییر در نظام ارزشیابی ( یعنی تبدیل ارزشیابی کمی به کیفی) توضیح داد. لذا دنبال متغیرهای تاثیرگذار دیگری باید گشت. متغیرهایی که در بافت فرهنگی جامعه و با تغییرات جامعه امروزی ارتباط دارد. حسنی گفت: به نظر می‌رسد که در مقایسه با گذشته تحصیلات رسمی عمدتاً برای کسب مدرک و به دنبال آن کسب مدارج اجتماعی به ویژه دسترسی به تحصیلات عالیه و موقعیت‌های شغلی مناسب انجام می‌شد. جذابیت ورود به دانشگاه، کسب مدرک تحصیلی و به دنبال آن یافتن موقعیت‌های شغلی بهتر و بالاتر، عامل انگیزش اجتماعی فرهنگی بود که موتور یادگیری دانش‌آموزان را فعال نگه می‌داشت. امروزه و در شرایط فعلی جامعه تحصیلات رسمی و مدرک تحصیلی این جذابیت را ندارد، دسترسی به دانشگاه و ورود به تحصیلات عالی آسان شده است و به سادگی و با مشکل اندک دانش‌آموزان فارغ التحصیل شده از دبیرستان به آن دست می‌یابند. وی افزود: در چنین فضایی موتور یادگیری دانش آموزان با فشار معکوس اجتماعی، یعنی پایین آمدن ارج تحصیلات رسمی در مراحل پایین‌تر به سبب کاهش ارج اجتماعی تحصیلات عالی تحت تأثیر خود قرار می‌گیرد و دچار نوسان و افت و خیز می‌شود. از دیگر سو، رقبای نظام آموزشی رسمی بسیار زیاد و پرقدرت ظاهر شده‌اند، توسعه فضای مجازی و فناوری اطلاعات و ارتباطات دسترسی آسان به اطلاعات و و امکان یادگیری‌های متنوع را برای همگان عموم فراهم آورده است. منابع دیگر چون ماهواره و مانند اینها که به صورت رسمی و غیررسمی فعال هستند رقبای جدی برای نظام آموزشی رسمی به شمار می‌روند، این رقبا اندک اندک جذابیت بی‌بدیل آموزش‌های رسمی را کاهش داده‌اند به ویژه این که این نظام نتوانسته است خود را از چنبره الگوی سنتی آموزش رها سازد و شیوه کسالت‌آور گذشته را ( کتاب محوری- حافظه محوری) را همچنان دنبال می‌کند. رویه‌های سنتی و عدم پویایی نظام آموزشی مانع از کیفی سازی شده است عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش ادامه داد: در واقع نظام آموزشی با دنبال کردن رویه‌های سنتی و عدم پویایی نتوانسته است در رقابت به نحو کیفی خود را بازسازی و متناسب سازی‌کند هرچند نشانه‌هایی از این تحول خواهی مانند« مدارس هوشمند» گزارش می‌شود اما واقعیت این است که روح حاکم بر نظام آموزشی همان رویه‌های سنتی است. ورود تخته‌های هوشمند و کامپیوتر و استفاده از نرم افزارهای آموزشی به کلاس اگرچه تغییراتی قابل توجهند، اما چرخش‌های محوری محسوب نمی‌‌شوند یعنی فرهنگ حاکم بر فضای یاددهی- یادگیری تغییر اساسی نکرده است. نظام آموزشی در این جریان به دلیل عدم پویایی از رقبای خود به ویژه رسانه و منابع رقیب دیگر عقب‌تر است. این کاهش جذابیت به سبب وجود رقبای قدرتمند و جدید عامل اجتماعی دیگری برای افت تحصیلی است. حسنی گفت: اما مدعای ایجاد افت تحصیلی در دانش آموزان دوره ابتدایی به سبب اجرای برنامه ارزشیابی کیفی از منظر دیگر قابل بررسی است این مدعا بر انگاره علمی و فلسفی خاص استوار است که این انگاره در عصر حاضر در میان انگاره‌های رقیب و بدیل با کم اقبالی در مجامع علمی روبروست. واکاوی مبنای روانشناختی و فلسفی این مدعا می‌تواند به روشنگری فضای بحث کمک کند. وی افزود: مبنای روانشناختی این مدعا این است که موتور یادگیری دانش‌آموزان در فضای آموزشی رسمی با سوخت انگیزشی پاداش و تنبیه به حرکت در می‌آید یکی از شکل‌های پاداش و تنبیه، بازخورد کمی به صورت نمره است در واقع دانش آموزان از زمانی که وارد نظام آموزش رسمی می‌شوند برای موتور یادگیری آنها که قبلاً براساس تمایل طبیعی و ذاتی کار می‌کرد و موفقیت‌های بی‌شماری هم نصیب یادگیرنده می‌کرد یک سوخت انگیزشی اعتباری تعریف می‌کنند. این سوخت انگیزشی اعتباری دارای دو عنصر است نخست رقابت و دوم پاداش و تنبیه از طریق نمره. عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش مطرح کرد:‌ عنصر رقابت در نظام آموزشی براساس آموزه‌های «اسپنسر» که به نظریه تکامل اجتماعی معتقد است وارد نظام آموزشی شده است و عنصر بعدی تحت تأثیر آموزه‌های نظریه رفتارگرایی کلاسیک. هر دوی این مبنای فلسفی و روانشناسی با چالش‌های عمیقی روبرو هستند و امروزه اقبال بسیار کمی از آن در مجامع علمی و عملی دیده می‌شود. نقد این دو دیدگاه در این جا به طول بحث می‌انجامد لذا از ورود به آن پرهیز می‌کنم. اما این پرسش جدی و اساسی قابل طرح است که به چه دلیل سوخت انگیزشی طبیعی و خدادادی که دانش آموز قبل از ورود به دبستان با آن توانایی بسیاری را یاد گرفته است مورد بی‌‌مهری واقع شده و یک نظام انگیزشی ساختگی ( رقابتی - نمره‌ای ) جایگزین آن می‌شود به سخن دیگر این نظام انگیزشی طبیعی چه اشکالی داشته است که در نظام تربیت رسمی ( آموزش و پرورش)کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرد. حسنی ادامه داد:‌ جان کلام در این مرحله از بحث این است که مبنای نظری مدعای« افت تحصیلی به سبب ارزشیابی کیفی توصیفی»، مبنای مستحکمی نیست و آشکار در مجامع علمی مورد نقد واقع شده است.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: