سیاست ترکیه درباره عراق تغییر میکند
نومان کورتولموش، معاون اول نخست وزیری ترکیه میگوید: "ضروری است ترکیه تغییری در سیاستهای خود نسبت به عراق و سوریه بدهد." وقتی ترکیه در آستانه عید نوروز پایش را در یک کفش گذاشت که باید نیروهایش را در عراق مستقر کند، هیچ وقت به این فکر نیافتاده بود که باید روزی از سیاستی که در پیش گرفت، پشیمان باشد.
خبرگزاری ایسنا: حقارت و هزینه زیادی که سیاستهای خارجی ترکیه در دوره اخیر برای این کشور رقم زده است کم نیستند. البته سیاست خارجی ترکیه در خصوص عراق تنها به این لشگرکشی بر نمیگردد؛ این کشور از سال 2011 که سیاست خود را همسو با حکومت اقلیم کردستان عراق در نظر گرفت و سعی کرد بغداد را به فراموشی بسپارد، در نتیجه گام در مسیری ناروشن گذاشت. کورتولموش درخصوص کردهای عراق نیز پیامی فرستاده است که قابل توجه است. وی میگوید ترکیه از بهبود روابط اربیل با بغداد استقبال میکند؛ سیاستی که از بعد 2011 میلادی در سیاست خارجی ترکیه حذف شد. بعد از این سال بود که ترکیه تغییر 180 درجهای نسبت به بغداد انجام داد و به یکباره از دشمن کردهای عراق به دوست کردهای عراق و دشمن عراق تبدیل شد. وقتی مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق به ترکیه سفر کرد برای وی فرش قرمز پهن کرد و پرچم کردستان را که هر روز به آن توهین میکرد برای وی برافراشت. اما باز میبینیم که کورتولموش این بار نامی از کردستان عراق نمیبرد و بجای آن از واژه شمال عراق استفاده میکند. پیام استفاده از این واژهها هم بسیار واضح است. مفهوم این سیاست این است که آنکارا مخالف هرگونه تفکر کرد عراق در خلق شرایطی جدید است به نحوی که کردهای عراق بتوانند به طور مستقل تصمیم بگیرند. به عبارت دیگر میشود گفت آنها هم موافق استقلال کردستان عراق نیستند. اما چرا ترکیه به یکباره سیاست خود را نسبت به کردها در عراق تغییر داده است؟ ترکیه بجز دستاورد محدود نفتی و گازی ثمرهای از کردستان عراق نداشته است. خوب میداند گروههای کردی در کردستان عراق جز یک گروه، اعتقادی به ترکیه و سیاستهایش در منطقه ندارند. روابط ترکیه با کردهای عراق برخلاف آنچه خیلی ها مدعی آن هستند استراتژیک نیست. در حقیقت ترکیه دستاورد آنچنانی در خصوص کردهای عراق نداشته است. درخصوص نفت نیز مشخص نیست این روابط اقتصادی در آینده کماکان به نفع ترکیه خوهد بود یا نه؟ چرا که به نظر میرسد هزینه این همراهی بسیار بالاتر از تصورات سیاسیون ترکیه باشد. از سوی دیگر ترکیه جنگ با کردهای ترکیه را هم شروع کرده و چنان به سوی جنگ میرود که تحولات مناطق کردنشین ترکیه دستکمی از تحولات سوریه ندارد. شهرها عموما ویران و سایه شوم جنگ بر استانهای کردنشین و حتی ترک نشین سنگینی میکند. به نظر نمیرسد ترکیه مکانیزم روشنی برای بهبودی روابط با بغداد داشته باشد چرا که هنوز در صحنه عمل نشانی از این تغییرات دیده نمیشود. اگرچه ترکیه خیلی دیر متوجه اشتباهش در عراق و سوریه شده است اما هنوز که هنوز است نمیداند این روابط را چگونه به حالت سابق دربیاورد. همزمان ترکیه اعتماد بسیاری از کشورها از جمله عراق را از دست داده است و کشورهایی چون عراق مطمئن نیستند طوفانهای سهمگین در روابط خارچی و حتی داخلی ترکیه چه زمانی روی میدهد و برچه اساسی اصولا این طوفانها شروع به حرکت میکنند و در چنین شرایطی هم امیدی ندارند که ترکیه بتواند تغییری راهبردی در سیاستهایش بدهد. هرچند قدمهایی که ترکیه باید بردارد بسیار واضح هستند اما سهمگینی طوفانها در سیاست خارجی ترکیه سبب شده است برداشتن این قدمها توام با حقارت کامل در عرصه سیاست خارجی ترکیه باشد. دولت ترکیه خوب میداند نمیتواند امیدی به آینده در سوریه و عراق داشته باشد تا منافعش تامین شده باشد، کردها هم دل خوشی از ترکیه در عراق و سوریه ندارند، اعتماد عمومی به سیاست خارجی ترکیه اگر نگوییم صد درصد از بین رفته اما میشود گفت تقریبا صفر شده است. حال علیرغم سخنان معاون اول رئیس جمهور ترکیه روشن نیست ترکیه دست از کردهای عراق برمیدارد و به سوی بغداد تغییر مسیر میدهد یا کماکان ادامه همراهی با یک حزب کردی در کردستان عراق را به بهبود روابط با بغداد ترجیح میدهد؟