از ترویج خیانت تا دعوت به روابط ناهنجار اخلاقی و اسلامی!
تزریق اندیشه هایی نابارور از اخلاق انسانی و نگره اسلامی و ارائه نشانه هایی مکتوب و مصور از القای جهانی بی دین، دعوت به ارتباطات ناهنجار و ترویج و اشاعه منکرات اخلاقی نمونه هایی از ولنگاری موجود فرهنگی است
کد خبر :
536183
سراج24: «در موضوع فرهنگ نوعی ولنگاری و بی اهتمامی در دستگاههای فرهنگی به چشم می خورد.» این جمله رهبری کافی بود تا عمق فاجعه از فضای فعلی فرهنگ و هنر بر دل دغدغه مندان شعله ای دوباره زند. هنگامی که آقا در دیدار با نمایندگان مجلس دهم به مساله فرهنگ اشاره داشته و تذکری چنین با عنوان «ولنگاری فرهنگی» داشتند، خنجر درد از هر گوشه ی جان فرهنگ و هنر بیرون زد و نشان داد که چه تناسب ناهمگونی میان هویت فرهنگ با فرهنگ بی هویتی امروز دامنه زده است و نقصان موجود، پیکان اشاره ها را به سمت وزارت خانه فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت تدبیر و امید برد که در 3 سال اخیر نتوانست مدیریت مناسبی برای جریان یابی روندی از فرهنگ اصیل و ارزشمدار داشته باشد.ولنگاری؛ آن چنان که مدنظر رهبری بوده است ناشی از بی قید و بند شدن اقدامات و رخدادهای فرهنگی از منظر انقلابی و اسلامی و خارج شدن قطار فرهنگ از ریل انقلاب اسلامی بوده و نشانه ای از انحطاط فرهنگی موجود در جامعه می باشد که نیاز به پاسخگویی متولیان امر از علل و عوامل لغزش رخ داده در عرصه مهم فرهنگ و هنر است؛ همان حوزه ای که رهبری ارزش آن را از اقتصاد در دراز مدت بیشتر دانستند. فرهنگی که بال
گشایی پرواز هر جامعه ای به سوی آسمان سعادت و پیشرفت خواهد بود و در دولتی که سیاست، تنها بخش تمرکز یافته در آن بوده- که در این باره هم نقدهایی اساسی است- و فرهنگ و هنر در گوشه ای از بی تفاوتی افتاده است، معضلات بسیاری نفس های امید مردان متعهد این عرصه را به تنگ آورده است، چرا که سیاست های فرهنگی موجود را مغایر با تحقق اهداف و افق های تابناک نظامی اسلامی می دانند و سلامت روح و روان مخاطب اصیل ایرانی را در میان محصولات تولیدی فعلی مخاطره آمیز می یابند. دامن این ولنگاری فرهنگی اگر چه نهادهای فرهنگی مختلفی را می گیرد اما به لحاظ مسئولیت اجرایی بیشتر از همه به سمت وزارت خانه فرهنگ و ارشاد نشانه می رود. وقتی از ولنگاری فرهنگی حرف می زنیم، از چه حرف می زنیم؟ فرهنگ مجموعه رفتارهایی است که منجر به تربیت و رفتار اجتماعی در جامعه شده و در درون خود نظرگاه های مختلفی را پرورش داده و سرشاخه های متعددی را درگیر می سازد. وقتی از ولنگاری فرهنگی حرف می زنیم، از چه حرف می زنیم؟ پرسشی که اذهان بسیاری را بعد از فرمایشات رهبری به خود مشغول داشت که ولنگاری فرهنگی چیست و در چه نقاطی بیشتر خود را نمایان می سازد؟ معنای «ولنگار» از
بی بند و باری می آید و بی قید بودن اتفاقات و رخدادها و مسیر بی قاعده ای که در فرهنگ هر دیار چه به لحاظ نوع دیدگاه جمعی جامعه و چه به لحاظ نحوه سیاست گذاری های اجرایی در حوزه فرهنگ و هنر می شود را در برمی گیرد. مسیری که به طور مشخص روی دیدگاه عمومی مردمان جامعه اثرگذار خواهد بود. تصور کنید که جوانی در گذر از یک کتابفروشی چشمش به کتابی داستانی خورده که درون آن سرشار از واژه ها و تفکرات مسموم است. خانواده ای در ایام فراغت به داخل سالن نمایشی می رود که تئاتری هنجارشکن به لحاظ اخلاقی در حال نمایش است. زوجی نظر به سردر سینماها دوخته و بلیط فیلمی را برای تماشا تهیه می کنند که در آن فیلم، مساله خیانت ورزی برجسته است و... این مسیری از شیوع فرهنگی بیگانه و متصل به نگرش های مسموم غربی است که لاابالی را مترادف با آزادی های آدمی دانسته و ترویج هر نوع نگاهی را رایج می دانند. از این رو ولنگاری موجود در فرهنگ و هنر ادامه ای از تعابیر پیشین رهبری با عناوین «شبیخون فرهنگی»، «ناتوی فرهنگی» و «تهاجم فرهنگی» بوده که به دلیل عدم کنترل و نظارت کافی توسط مسئولان فرهنگی حالا تبدیل به هیولایی ولنگار در مرز بیماری فرهنگی جامعه شده
است و در مصادیقی قابل ذکر که در ادامه می آید در پی تزریق اندیشه هایی نابارور از اخلاق انسانی و نگره اسلامی بوده و در پی ارائه نشانه هایی مکتوب و مصور از القای جهانی بی دین، دعوت به ارتباطات ناهنجار و ترویج و اشاعه منکرات اخلاقی است. مساله ای که متاسفانه همچون یک سونامی نابودکننده در حال پیشروی است و همان گونه که رئیس کمیسیون فرهنگی در گفت و گو با «سراج24» عنوان داشته است، در همه بخش های فرهنگ و هنر می توان ردپای ولنگاری فرهنگی را دید! مجوز انتشار کتاب های ولنگار چکیده ای از نتایج حاصله در بخش کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را در همان نخستین سال حیات دولت یازدهم، مدیرکل دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی عنوان کرد: «نیمی از کتابهای توقیفی دولت قبل مجوز نشر گرفتند» همین یک جمله افتخار آمیز! از سوی دست اندرکار حوزه کتاب وزارت ارشاد نشان می دهد که دولت علاقمند به عنوان یابی امید! بیش از بررسی محتوایی آثار مکتوب به دنبال ارائه ژست آزادسازی نشر کتاب بوده که یکی از موارد مانور وزارت فرهنگ و ارشاد دولت یازدهم پیش از روی کار آمدن بوده است و در آن ابتدا صحبت هایی از سوی برخی نویسندگان و ناشران خاص! در خصوص رفع ممیزی
کتاب صورت یافته بود و این نابسامانی در حوزه ممیزی و مانور آزادنمایی وزارت خانه مصداقی از اظهارات خردمندانه رهبری است که فرمودند: «برخی مواقع در مقابل تولید یا ورود کالاهای فرهنگی مضر، موضع گیری و اقدامی نمی شود، زیرا این ترس وجود دارد که متهم به جلوگیری از جریان آزاد اطلاعات شوند.» اما در حوزه کتاب چنان وضعیت نابسامانی در این 3 سال اخیر رخ داده که خود نیاز به یادداشتی مجزا دارد. اما به طور چکیده اگر بخواهیم به مصادیق ولنگاری فرهنگی در طی این 3 سال اشاره کنیم، باید درباره انتشار آثاری نام ببریم که به شکلی وقیحانه در پی اشاعه منکرات و تبدیل فرهنگ اسلامی جامعه ایرانی به جامعه غربی هستند و انواع ترجمه های صورت یافته و نشر کتاب های افراد شناخته شده ضد انقلاب در این سال ها فضایی کاملا نامطبوع را برای فرهنگ نشر اسلامی و ایرانی رقم زده است. چنان که حضرت آقا در همان دیدار با نمایندگان مجلس کدهای لازم را درباره شرایط رخ داده در وقوع ولنگاری فرهنگی عنوان کردند: «در تولید کالای فرهنگی مفید و جلوگیری از تولید کالای فرهنگی مضر کوتاهی هایی انجام می شود.» متاسفانه نادیده گی و عدم اهتمام لازم مسئولان فرهنگی در هدایت
جریان آثار منتشره باعث رونمایی از آثار نویسندگانی شده که بارها اقدام به هتاکی علیه اسلام و نظام اسلامی ایران کردند و پرونده هایی قصور از اقدامات صورت یافته علیه نظام و همراهی با عناصر فتنه برانگیز داشته اند. برای نمونه یغما گلرویی از شاعران بازداشت شده در جریان فتنه 88 که سابقه همکاری با شاهین نجفی، خواننده مرتد فراری را دارد، پس از سال ها به لطف دولت کریمه! توانست مجوز کتابی با نام «من رویایی دارم» را کسب کند و در ادامه احسانِ رخ داده توسط وزارت خانه ارشاد هم نمایشگاه عکس خود را با نام «این راهروها به تو نمیرسند» را به خرسندی برگزار کند. نکته جالب درباره این شاعر نامه ای است که در تاریخ 20 اردیبهشت ماه 1394 به رئیس جمهور نوشت و در پایان به شکلی حق به جانب عنوان داشت: «این فرصتی طلایی برای دولتِ شماست که چرخه ی فرهنگ سوزِ سانسور که عمرش به درازای نشرِ این سرزمین است و ریشه هایش تا مشروطه ادامه دارد را متوقف کنید. این فرصت را از دست ندهید.» همچنین فاطمه اختصاری و مهدی موسوی از عناصر ضد انقلاب که طی برچسب جعلی «اشعار پست مدرن!» هر نوع الفاظ رکیک و روابط بی قید و بند جنسی را نشر می دهند، در همین دوران
توانستند در کمال تعجب آثار خود را به شکلی قانونی منتشر نمایند! فاطمه اختصاری، شاعر هتاک به دین اسلام در کتاب «منتخبی از شعرهای شاد به همراه چند عکس یادگاری» در واقع منتخبی از اشعار وقیحانه! را به دیده مخاطب می رساند که با تورق این کتاب به اشعار بسیار بی حریمی به لحاظ اخلاقی می رسیم؛ چنان که علاقه شاعره به ترویج روابط جنسی و نادیده گی مسئولان ارشاد، کمال تعجب را به دنبال دارد. در این باره اگر چه ادب اجازه ارائه انواع واژه ها و اشعار ناهنجار جنسی را نمی دهد، اما تنها به جهت نمونه ای از وضعیت رخ داده به یک بخش کوچک از نگاه وقیحانه منعکس شده در کتاب مجوز دار «منتخبی از شعرهای شاد به همراه چند عکس یادگاری» که درباره مادر است، بسنده می کنیم که در آن آمده است: «بغل به گیرش و گم شو که چشم های کسی مدام خیره شده در کشاکش ران هایش» همچنین کتاب منتشره از سوی مهدی موسوی، استاد شعر مبتذل! که «با موش ها» نام دارد هم سرشار از الفاظ و واژه های فاسد مانند پرده بکارت خواهر و رابطه مرد بیگانه با همسر! و غیره می باشد. برای نمونه یکی از شعرهای این کتاب چنین است: «خواهرم فکر دوزش پرده خانه را موش و سوسک پر کرده» در حوزه شعر نه
تنها اعطای مجوز به شاعران داخلی هنجار شکن بلکه برای شاعران فراری و ضد نظام خارج نشین هم رخ داده است که انتشار کتاب «بنویس! ساعت پاک نویس» شهیار قنبری و کتاب «به رسم حقیقت و زیبایی» درباره شعر و زندگی اسماعیل خویی از جمله آن ها است؛ همان شاعری که در شعرش اسلام را دین جور و جهل و نفاق و کین دانسته بود! در حوزه رمان و داستان نیز انتشار کتاب هایی در ترویج روابط نامشروع جنسی، اشاعه فرهنگ غربی و برجسته سازی انسانی الکلی و آثاری تحریف شده از وضعیت تاریخی و در ضدیت با دین از جمله موارد منتشر شده است که برای نمونه می توان به کتاب «ساقه بامبو» نوشته سعود السنعوسی با تمرکز به روابط جنسی گستاخانه، «هتل آیریس» نوشته یوکو اوگاوا درباره مازوخیسم جنسی، کتاب «ایران در گذر روزگاران» شامل گفت و گوهایی با عناصر فراری و ضد نظام مانند عباس میلانی و با تمرکز به پیرایش چهره زوال یافته رضاخان پهلوی، «کتاب جامعه شناسی ایران» نوشته حمید رضا جلایی پور از اعضای فعال در فتنه 88، رمان «دوازدهم» نوشته علی مؤذنی با بی احترامی نسبت به مادر گرامی امام عصر(عج) چند نمونه در این باره است. انواع نمونه های ولنگاری رخ داده در عرصه کتاب در
حالی است که چندی پیش شخص اول وزارتخانه ارشاد در پاسخ خبرنگاران درباره دغدغه های فرهنگی رهبری عنوان کرد: «ولنگاری فرهنگی در حوزه کتاب بسیاراندک است»! از قصه هایی سیاه تا آلبالوهای فاسد! قصه ولنگاری فرهنگی در حوزه سینما چنان است که گویی دیگر برخورد با آن از توان مدیران فرهنگ و هنر خارج شده و حتی صدای اعتراض مراجع تقلید را درآورده است و از همین زاویه می باشد که فیلم سخیف «50 کیلو آلبالو» که ترویج روابط بی قید و بند جنسی بوده است، پس از تذکرات مراجع به وزیر ارشاد در روزهای پایانی اکران خود از پرده پایین آمد. اکران انواع فیلم های تاریک مابانه مانند «قصه ها» که به شکلی غیر قانونی به تولید رسیده بود و رونمایی از فیلم های توفیقی مانند « از رئیس جمهور پاداش نگیرید» از جمله مواردی است که در دولت امید به راحتی مجوز یافت که اولی به وضعیت نابسامان جامعه ایرانی اشاره دارد و دومی به تمسخر اقشار مومن و حاجیان خانه خدا می پردازد! از طرفی از محاق درآمدن فیلم های پُر حرف و حدیث و توقیفی مانند «دونده زمین»، «خواب تلخ»، «باز هم سیب داری»، «سه و نیم»، «گس» و «آمین خواهیم گفت» از دیگر موارد رخ داده برای بروز ولنگاری فرهنگی در
حوزه سینما است. همچنین عدم حمایت وزارت ارشاد اسلامی از آثار جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی مانند فیلم «بادیگارد» که در اولین فرصت از اکران سرگروهی سینماها درآمد، نادیده گی جریان های فکری سینمایی مانند جشنواره فیلم عمار، عدم بودجه مناسب برای ساخت آثاری در زمینه دفاع مقدس و انقلاب اسلامی و خنثی سازی فعالیت فیلمسازانی از جبهه فرهنگی انقلاب مصداق بارز نقد مقام معظم رهبری در زمینه عدم حمایت از محصولات و فعالیت های مناسب فرهنگی است. دامنه ای گسترده از وضعیتی ولنگار در فرهنگ و هنر اگر بخواهیم تامل خود را به عملکرد 3 ساله حوزه های تئاتر و تجسمی و دیگر فعالیت های زیر مجموعه وزارت خانه فرهنگ و ارشاد اسلامی معطوف کنیم، به موارد ناهنجار دیگری هم خواهیم رسید که وجود انواع نمایش های بی هویت از فرهنگ غنی اسلامی و گرایش نمایشنامه نویسان برای بهره مندی از ادبیات نمایشی غرب و اشاعه فرهنگ بی هویتی از طریق آثار تئاتر از جمله موارد موجود در این حوزه خواهد بود و این در حالی است که باز هم جناب وزیر ارشاد در اظهار نظری تعجب برانگیز عنوان داشت که سعی بر تبلور ارزش ها در حوزه تئاتر است! در حوزه هنرهای تجسمی هم برپایی انواع گالری های
بی هویت با تصاویری خلاف شان جامعه اسلامی و ترویج انواع نگره های غربی و بروز فضای بصری لجام گسیخته از نتایج فعالیت در این بخش می باشد و باز هم نادیده گی هنرمندان متعهد انقلابی و فقدان فضای مناسب برای بروز خلاقیت های آن ها در مقابل برگزاری انواع بزرگداشت ها برای اهالی معاند با نگره های اصیل فرهنگ ایرانی، شمایلی دیگر از بروز ولنگاری فرهنگی است. همانطور که رهبری اشاره داشتند: «متاسفانه گاهی از فردی که ذره ای گرایش به مفاهیم اسلام و انقلاب اسلامی نشان نداده است، تجلیل میشود اما از هنرمندی که همه عمر و سرمایه هنری خود را در راه اسلام و انقلاب گذرانده است، تجلیل و به او توجه نمی شود.» و این گوشه ای از ولنگاری های موجود در حوزه فرهنگ و هنر است که بسیار می توان از آن نوشت و «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل».