بحرین و فرمان آماده‌باش سردار سلیمانی

پیام «سردار سلیمانی» به رژیم بحرین و جبهه‌ای که این رژیم کوچک‌ترین ضلع آن است آنچنان صراحت داشت که بلافاصله در کانون توجه جهانی قرار گرفت. بعضی از رسانه‌های خارجی از آن به خروج ایران از لاک دفاعی در مواجهه با فتنه‌ای منطقه‌ای یاد کردند فتنه‌ای که...

کد خبر : 535534
خبرگزاری دانشجو: پیام «سردار سلیمانی» به رژیم بحرین و جبهه‌ای که این رژیم کوچک‌ترین ضلع آن است آنچنان صراحت داشت که بلافاصله در کانون توجه جهانی قرار گرفت. بعضی از رسانه‌های خارجی از آن به خروج ایران از لاک دفاعی در مواجهه با فتنه‌ای منطقه‌ای یاد کردند فتنه‌ای که از زمان روی کارآمدن حکام جدید عربستان تشدید شده است. سردار سلیمانی چه گفت؟ سردار سلیمانی در بیانیه خود که به طور رمزگونه‌ای چندان طولانی هم نبود از آغاز تغییر احتمالی روند مبارزاتی مردم در بحرین سخن گفت و این در حالی بود که رژیم‌آل خلیفه به گمان اینکه مردم بحرین به دلیل عدم اتصال زمینی به ایران و بطور کلی به جهان چاره‌ای جز تن دادن به هر شرایطی که رژیم تعیین کند، ندارند، مرتب بر دامنه فشار خود علیه مردم بحرین می‌افزود و به دلیل آنکه از حمایت همه جانبه آمریکا و رژیم سعودی برخوردار بود، برای اقدامات خویش هیچ مانع و محدودیتی قایل نبود. پیام سردار سلیمانی این دو انگاره را بهم زد یعنی نشان داد که اولاً مردم بحرین می‌توانند روش مسالمت‌آمیز را به روش انقلابی تبدیل کنند و به جای مشت‌های اعتراض، دست به ماشه ببرند و ثانیاً اینطور نیست که مردم بحرین هیچ کمک مؤثری از خارج دریافت نخواهند کرد و بی‌پناه باقی خواهند ماند. آنچه در بیانیه سردار سلیمانی آمد و سپس در بیانیه وزارت خارجه ایران نیز به نوعی و با واژگانی دیگر تکرار گردید، به درستی نشان داد که جمعبندی جمهوری اسلامی ایران درباره سطح دفاع از مردم مظلوم بحرین که آنان را هنوز هم پاره تن خویش می‌داند تغییر کرده است و وضع جدیدی پدید آمده است. در وضع جدید ملاحظات سیاسی مردم بحرین و جمهوری اسلامی کنار می‌روند و روش انقلابی که سرنگونی رژیم جنایتکار بحرین است را در دستور کار قرار می‌دهد مگر اینکه این رژیم روش جنگی علیه مردم خود را کنار بگذارد و به جای استفاده از سرنیزه‌های سعودی، به حقوق مردم تمکین کرده و حق حاکمیتی آنان و آزادی‌هایشان را در عمل در نظر بگیرد که البته بسیار بعید است که چنین اتفاقی بیفتد. با این تحلیل چشم‌انداز آنچه اتفاق خواهد افتاد، تغییر فضای مبارزه در بحرین خواهد بود و البته نتیجه مواجهه یک دولت وابسته با ملتی که پاره کردن زنجیرهای اسارت آمریکا و آل‌سعود را با جدیت دنبال می‌نمایند معلوم است. اگر فقط ده درصد از کسانی که نزدیک به شش سال است مشت‌ها و انگشت‌های خود را به سمت کاخ‌ها و تانک‌ها در بحرین نشانه رفته‌اند دست به ماشه شوند، رژیم آل خلیفه را به سرعت متلاشی می‌کند. 10 درصد معترضین یعنی 60 هزار رزمنده‌ای که از سوی حدود 600 هزار نفر پشتیبانی می‌شوند. این در حالی است که عدد همه نیروهای نظامی و اداری و... رژیم به ده هزار نفر هم نمی‌رسد. کاش آل‌خلیفه به این نکته توجه کرده بود که در فاصله سالهای 1357 تا 1389 که انتفاضه عربی شکل گرفت، مردم بحرین آماده قیام بودند و تجمع‌های بزرگ عاشورا و اربعین بحرینی‌ها که با شعار مرگ بر آمریکا و... همراه بود و این اواخر با مرگ بر آل‌خلیفه هم توأم گردید... برای سرنگونی رژیم کفایت می‌کرد. بعد از انقلاب فوریه 2011 هم اگر توصیه اکید ایران به پرهیز از روش‌های انقلابی نبود، مردم بحرین کار را تمام کرده بودند. این ایران بود که با هدف حفظ دماء مسلمانان، مردم بحرین را از درگیرشدن با رژیم آل‌خلیفه پرهیز می‌داد و مردم هم با تلخی تمکین می‌کردند. کار این مبارزه مسالمت‌آمیز به آنجا رسید که رژیم آل‌خلیفه گمان کرد شیعیان راه‌حلی جز مبارزه مسالمت‌آمیز ندارند و عدم پذیرش خواسته‌های آنان مشکلی برای حکام منامه در پی نمی‌آورد! این گمان کار را به جایی رسانید که در اقدامی جسورانه، رهبر مردم بحرین- آیت‌الله شیخ عیسی قاسم- را از ساده‌ترین حقوق شهروندی که داشتن «تابعیت» در زادگاه خویش است، محروم کرد و بیم آن می‌رفت که سناریوی به شهادت رساندن آیت‌الله باقرالنمر در اینجا هم پیاده گردد و خود این منشأ مشکلات بزرگی گردد. در واقع بیانیه سردار سلیمانی نشان داد، ایران ضمن آنکه دخالتی در انتفاضه مردم بحرین ندارد در عین حال نمی‌تواند چشم خود را بر روی آنچه در بحرین مشاهده می‌کند ببندد برخلاف آنکه بعضی از «استادنماها» وانمود کرده‌اند، بیانیه سردار سلیمانی سنگ بنای یک جنگ و جدال عربی ایرانی نیست بلکه سنگ بنای کنش انقلابی ایران در منطقه است بیانیه سردار سلیمانی در واقع بیانیه ملت ایران بود که قبلاً در راهپیمایی‌ها بر سر دست گرفته بودند؛ «ما انقلابی هستیم». انقلابی‌گری البته با دیپلماسی تفاوت جدی دارد ولی به معنای اقدام نسنجیده هم نیست کما اینکه بیانیه وزارت خارجه که در واقع یک بیانیه حمایتی به حساب می‌آید بر سنجیده بودن موضع فرماندهی قدس تأکید داشت. روز گذشته بعد از صدور بیانیه سردار سلیمانی، عده‌ای در داخل ابتدا اصالت این نامه را مورد تردید قرار دادند و سپس وانمود کردند که این بیانیه نوعی جدال بین سپاه و وزارت خارجه و توپی است که سلیمانی در میدان ظریف زده است! این در حالی است که بیانیه یک جدال جدی بین ایران و آمریکا و عناصر وابسته به آن به حساب می‌آید کما اینکه در متن بیانیه نیز به آن اشاره شده بود. بیانیه سردار سلیمانی یک مقاله سیاسی نیست که یک روزنامه‌نگار آن را نوشته باشد و در آن نوعی نظریه‌پردازی را مطرح کرده باشد. بیانیه سردار سلیمانی نقطه آغاز یک تحرک جدی به قصد «دفاع موثر» از حقوق مردم بحرین است و از این رو آل‌خلیفه طبعا می‌داند که از این پس با شرایط جدیدی مواجه خواهد شد. این شرایط برخلاف شرایط دوره مبارزه مسالمت‌آمیز هیچ نفعی برای رژیم ندارد و کفه ترازو را به نفع ملت بحرین سنگینی خواهد کرد. مردم بحرین که تا پیش از این به دلیل ممانعتی که از سوی ایران وجود داشت، از جمهوری اسلامی دلخور بودند، هم اینک در تشکل‌های جدید و به صورتی «عملیاتی» سازمان پیدا می‌کنند و موازنه امنیتی را به نفع خویش تغییر می‌دهند. با اقداماتی که رژیم آل‌خلیفه علیه شهروندان و به خصوص علیه رهبران روحانی انجام داد و به خصوص با اقدام ابلهانه «سلب تابعیت بحرینی» از آیت‌الله شیخ‌قاسم، افکارعمومی حتی در سطح عربی کنار مردم و علیه رژیم قرار دارد. مردم بحرین در واقع در انتقال از دست یازیدن به روش‌های آشتی‌جویانه به توسل به سلاح، پیشقدم نبوده و تاکنون در همین مبارزه مسالمت‌آمیز، ده‌ها شهید داده است. پس مردم بحرین را نمی‌توان به تندروی متهم کرد. از دریچه دیگر، اقدام بحرین در سلب تابعیت بحرینی یک عمل نمادین به حساب می‌آید وقتی از روحانی عالیقدری که صاحب نفوذ وسیعی است، سلب تابعیت می‌شود حاوی دو پیام مهم داخلی و خارجی است. پیام داخلی آن این است که مردم به این باور برسند که اگر تسلیم نشوند باید کشورشان را ترک کنند. پیام خارجی آن این است که ملت‌های ناهمخوان با سیاست‌های آمریکا دریابند که جبهه غربی-عربی آنقدر قدرت دارد که می‌تواند در روز روشن یک رهبر عظیم‌الشأن را از کشورش اخراج کند. پس چنین جبهه‌ای می‌توانند یک ملت و دولت را هم از طبیعی‌ترین حقوق خود محروم نمایند. پس در نقطه مقابل آن، حتما باید اتفاقی می‌افتاد وگرنه چند روز بعد آیت‌الله شیخ قاسم را اعدام می‌کردند. در واقع کاری که بیانیه سردار سلیمانی کرد این بود که به رژیم جنایتکار بحرین بگوید آنچه تو نقطه پایان فرض کرده‌ای، نقطه آغاز است و انتهای آن اضمحلال حتمی رژیم بحرین خواهد بود. دولت و ملت ایران جنگی را آغاز نکرده‌اند و آغاز کننده جنگی هم نخواهند بود ولی به تجربه دریافته‌اند که یک جنگ تحمیلی را چگونه مدیریت کنند تا متجاوز را نابود نمایند. دولت و مردم ایران به آمریکا اعلام جنگ نکرده‌اند ولی راه غلبه با جنگ‌ها و حملاتی که این رژیم علیه جمهوری اسلامی پدید آورده است را می‌دانند. غلبه جمهوری اسلامی در عراق، سوریه و یمن بر تروریسم و افراطی‌گری و به فنا دادن چند صد میلیارد دلار از پول‌های سعودی و کویت و قطر و امارات نشان از سطح آمادگی ایران دارد. ایران و به خصوص سردار سلیمانی به خوبی ثابت کرده‌اند که وقتی وارد پرونده‌ای می‌شوند، آن را در میانه راه‌ رها نمی‌کنند و کاری را تا به انتها نرسانند رها نمی‌کنند مردم بحرین و نه هیچ مردم مظلوم دیگری از ایران جدا نیستند و ایران و اسلام پاره‌های تن خود را فراموش نخواهند کرد.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: