پیشینه «زولبیا و بامیه» در ایران
چهره ماندگارو پژوهشگربرجسته کرمانشاهی گفت: «زولبیا و بامیه»همواره کارکرد و ارزشی آیینی و باورشناختی داشته و از همین روست که آن را در ماه روزه که ماهی سپنداست می پزند و می خورند.
کد خبر :
533571
استاد میر جلال الدین کزازی در خصوص پیشینه زولبیا و بامیه به عنوان یکی از شیرینی های اصیل ایرانی و پیوند آن با ماه مبارک رمضان گفت: آن دو شیرینی که ما ایرانیان آن را «زولبیا و بامیه» می نامیم، شیرینی هایی هستند که پیشینه ای کهن در ایران زمین دارند. وی افزود: این شیرینی ها همواره کارکرد و ارزشی آیینی و باور شناختی نیز داشته اند. درست از همین روست که در ایران پس از اسلام نیز این دو شیرینی را بیشتر در ماه روزه که ماهی است سپند و آیینی می پزند و می خورند و کما بیش هنجار آن است که این شیرینی ها را بر خوان بامدادین یا شامگاهی این ماه که بر آن می نیشند و روزه را می گشایند بنهند. می توان انگاشت زولبیا و بامیه در پیوند با خورشید و روشنایی هستند این پژوهشگر برجسته کرمانشاهی خاطر نشان کرد: می توان انگاشت که این دو شیرینی کهن آیینی در تاریخ و فرهنگ ایران مانند بسیاری دیگر از نمادهای ایرانی در پیوند باشند با خورشید و روشنایی که همواره نزد ایرانیان ارج و ارزشی بسیار داشته است. وی گفت: در نام این شیرینی ها هم پیوند آنها را با روشنایی و خورشید می توانی یافت. به گمان بسیار «زولبیا» یا «زَلوبیا» که در ریخت های دیگر هم به
کار برده می شود، مانند «زلیبیا» که در بیتی از مسعود سعد سلمان کاربرد یافته است، یا «زلیبی» که در گویش شیرازی روایی دارد، ما ریختی از چلیپا را می توانیم یافت. استاد کزازی تصریح کرد: چلیپا در ریخت تازیکانه خود به صلیب دیگرگون شده است. چلیپا یکی از کهن ترین نمادهاست. نه تنها در ایران، در دیگر کشورها و فرهنگ های آریایی هم. وی ادامه داد: برای نمونه یکی از سپندترین نمادها و نشانه های آیینی نزد هندوان گونه ای از چلیپاست که آنرا «سوستیکا» می نامند، این سوستیکا همان است که در اروپا با نام چلیپای شکسته آوازه یافته است. نازیان که به نژاد و فرهنگ آریایی بسیار گرایان بوده اند، این نشانه باستانی را برای فرمانرانی خود به کار می بردند. «میدان زولبیا»، نمونه ای آشنا از نماد چلیپا برای کرمانشاهیان است این پژوهشگر برجسته و چهره ماندگار کرمانشاهی یادآور شد: در باور شناسی ایرانی، چلیپا که از برهم افتادن دو رج یا دو چیز که باریک و بلندند ساخته می شود، نماد پرتوهای خورشید است، یا به سخنی دیگر مهر. وی تصریح کرد: این شیوه هم داستی از رشته هایی ستبر ساخته شده است که در یکدیگر می پیچند و یکدیگر را می برند اما به گونه ای چنبرینه.
از همین روست که گاهی هر آنچه را از رج های در هم فرو رفته ساخته شده است با زولبیا می سنجند و این نام را بر آن می دهند. استاد کزازی افزود: یک نمونه آشنا برای کرمانشاهیان میدانی است که آنان آن را از آن روی که پیچاپیچ بوده است، میدان زولوبیا می نامیدند که ریخت کرمانشاهی زولوبیاست. پیشینه شیرینی بامیه و ریشه آن وی در ادامه به شیرینی بامیه و پیشینه آن نیز پرداخت و گفت: از سوی دیگر «بامیه» آن شیرینی که بدان سان که گفته شد، بر خوان روزه نهاده می شود، می تواند در پیوند باشد با روشنایی و خورشید. وی ادامه داد: در نام این شیرینی ما این پیوستگی را همچنان می بینیم. «بامیه» یا در ریخت کهن تر و دیگر آن، «بامیا» از واژه «بام» ستانده شده است. این پژوهشگر کرمانشاهی تصریح کرد: بام در زبان پارسی و دیگر زبان های کهن ایرانی، در معنی، روشنایی است. از همین روست که واژه «بامی»، هم که ریخت پساوندی بام است، در معنی روشن و درخشان به کار می رفته است و می رود. نمونه را در «بلخ بامی» یا «بلخ بامیان» که به معنی «بلخ درخشان» است یا نام سپند و گرامی ایرانیان، در نوشته های پهلوی، بیشتر با ویژگی درخشان به کار برده شده است. روزه دار با خوردن
«بامیه و زولبیا» می تواند روزنی به خورشید دانایی بگشاید وی افزود: در «آمیغ خنیرث بامیک»، ریخت پهلوی بامی است که معنای این نام، «خنیرث درخشان» یا «سرزمین درخشان ایران» است. استاد کزازی در پایان گفت: می توان بر آن بود، این دو شیرینی برخوان روزه اگر بخواهیم برپایه باورهای ایرانی آنها را بر رسیم به شیوه ای نماد شناسانه، گویای آن است که با این خوان آیینی، روزه دار می تواند به روشنایی راه ببرد و تیرگی های تن را بزداید، راهی، روزنی به سوی خورشید دانایی و پاکی و پیراستگی بگشاید مگر بتواند از جهان پیکرینه یا گیتی به جهان برین، به جهان جان، به مینو راهی یابد.