جنگلهایی که میسوزد و دلهایی که نمیسوزد
آتشسوزیهای گسترده و سریالی روزهای اخیر استان فارس در حالی گنجینههای طبیعی کشور را از بین میبرند که مدیریت منسجمی در این بین دیده نمیشود. در کشور هنوز به سبک انسانهای اولیه با بیل و کلنگ به جنگ چنین حوادثی میرویم!
کد خبر :
533242
خبرگزاری نسیم؛ مصطفی شاهمرادی: با شروع فصل گرما یکی از مهمترین مواردی که منابع طبیعی کشور به خصوص جنگلها و مراتع را تهدید میکند وقوع آتشسوزیهای گسترده است. علل مختلفی در بروز چنین حوادثی وجود دارد که عامل انسانی در بسیاری از موارد مشاهده شده است. کمبود امکانات و تجهیزات تخصصی اطفاء حریق و نبود متولی مشخص در این زمینه نتوانسته است تا ستادی اجرایی و چالاک و با امکانات تخصصی لازم برای مقابله با این حوادث در کشور تشکیل شود و متاسفانه هر سال حجم گستردهای از جنگلها و زیستگاههای طبیعی کشور بر اثر این ناتوانیهای مدیریتی نابود میشود.
بر اساس آمار مرکز آمار و سازمان جنگلها و مراتع ایران، در 7 سال اخیر بالغ بر 11 هزار مورد حریق در عرصههای جنگلی و مرتعی ایران به ثبت رسیده که در نتیجه بیش از 125 هزار هکتار جنگل و مرتع از بین رفته است. برای بررسی وضعیت فعلی بد نیست به اتفاقات افتاده در آتشسوزیهای گستردهای که از اواخر هفته گذشته در استان فارس بوقوع پیوست نگاهی بیاندازیم.
نخستین آتش سوزی ساعت 9:30 صبح روز نوزدهم خردادماه در منطقه بلاغی شهرستان پاسارگاد در 110 کیلومتری شمال شیراز رخ میدهد که پس از 50 ساعت سرانجام در روز جمعه (21 خرداد) مهار میشود. 900 هکتار از مراتع در این حادثه نابود میشود. دومین آتش سوزی، صبح بیست و یکم خرداد در پارک ملی "بمو" در 10 کیلومتری شمال شیراز آغاز و در شامگاه همین روز در نهایت آتش مهار میشد. در این حادثه 75 هکتار از عرصههای علفی این پارک آسیب میبیند. سومین مورد آتش سوزی ساعت 15:30 روز بیست و یکم خرداد در "ارژن" از توابع شیراز و در 40 کیلومتری غرب این شهر شعلهور شد. حدود چهار هکتار از مراتع
بخش، طعمه حریق شدند. عصر شنبه (22 خرداد) چهارمین آتش سوزی در ارتفاعات منطقه مروارید شهرستان داراب رخ میدهد که بر اثر آن حدود پنج هکتار از پوشش گیاهی این منطقه در آتش میسوزد. بعد از ظهر روز یکشنبه 23 خرداد پنجمین مورد آتش سوزی در منطقه "گدارپنبه" در حوالی شهرستان داراب اتفاق میافتد که هنوز برآوردی از میزان خسارت وارده به منطقه گزارش نشده است. با بررسی اخبار و اطلاعاتی که از حوادث آتشسوزی روزهای اخیر بدست آمده است دو نکته مهم جلب نظر میکند. اول اینکه در گمانهزنیهای انجام شده درباره علت وقوع این حریقها عامل انسانی دخالت داشته است. حسن فیاضپور
مدیرکل مدیریت بحران استانداری فارس، دلایلی که برای آتش سوزیهای اخیر اعلام میشود را گمانه زنیهای غیر قطعی میداند و بیان میکند: هنوز علت اصلی مشخص نیست اما آنچه مسلّم است اینکه عامل انسانی دخالت داشته است. 24 ساعت از آتشسوزی "تنگ خرسی" میگذرد هنوز هواپیما و بالگرد آبپاش از تهران نیامده است! نکته دوم در این بین کمبود امکانات اولیه برای مقابله با چنین حوادثی است. نزدیک به 24 ساعت از آتش سوزی "تنگ خرسی" پاسارگاد میگذرد اما به دلیل سختگذر بودن منطقه و نداشتن امکانات ابتدایی، نیروهای امدادی برای اطفا حریق با مشکل روبرو میشوند و کار به
خوبی پیش نمیرود، به همین دلیل مسئولان استان از تهران تقاضای اعزام بالگرد و هواپیماهای آب پاش میکنند. در این بین به گفته فیاضپور وزارت دفاع به تعهداتی که با استانداری فارس داشته عمل نمیکند، هواپیمای آبپاشی در کار نیست و تنها یک بالگرد وارد عملیات میشود آن هم تنها برای انتقال افراد و وسایل و آذوقه به نیروهای امدادی نه برای اطفای حریق! پشتیبانی در آتشسوزی پاسارگاد ضعیف بود و مدیریت واحدی بر نیروهای موجود در منطقه وجود نداشت حمزه ولوی مدیرکل محیط زیست استان فارس با اشاره به نقاط ضعف در حادثه آتش سوزی جنگلهای پاسارگاد میگوید: در بحث پشتیبانی
ضعیف عمل شد و مدیریت واحدی بر نیروهای موجود در منطقه وجود نداشت به گونهای که نیروها پس از 5 ساعت پیاده روی به مناطق صعب العبور درگیر آتش سوزی رسیدند اما امکانات پشتیبانی از آنها در کار نبود. این کاستیها در شرایطی مطرح میشود که به دلیل شرایط جغرافیایی منطقه هر ساله شاهد بروز حوادث مشابهی بودهایم اما متاسفانه اقدامی درخصوص تشکیل یک ستاد مدیریت واحد، تامین تجهیزات سختافزاری مناسب و سازماندهی نیروهای آموزش دیده و متخصص در امر اطفای حریق انجام نشده است. در جهان کشورهایی هستند که به مراتب مساحت جنگلها و مراتعشان و حجم آتشسوزیهایشان بسیار وسیع و
گستردهتر از اتفاقاتی است که اخیرا مشاهده کردهایم اما با این تفاوت که آنها برای غلبه بر این مشکلات از سالها پیش با رویکرد علمی توانستهاند از حجم خسارات وارده بکاهند. برای نمونه به برخی از این موارد اشاره میکنیم. استرالیا از جمله مناطقی است که به خاطر آب و هوای خاصی که دارد مرتبا دچار آتش سوزی میشود و از همین روی، تکنولوژیهای مورد استفاده برای مقابله با حریق در این کشور اهمیت ویژهای دارند. بعد از مرگ هشت کارمند جنگلبانی در آتشسوزی منطقه Wandilo در استرالیا در سال 1958 دپارتمان حفاظت جنگل استرالیا مطالعات زیادی انجام داد تا سیستم حفاظتی و امنیتی
ماشینهای آتشنشانی خود را بهبود بخشد. یگان اطفاء حریق در استرالیا سال 1949 یکی از این تکنولوژیهای جدیدی که اخیرا در این کشور به کار گرفته شده نوعی ربات بهرهمند از توربین است که به نام "TAF20" معروف است. این توربین رباتیک قابلیتهای متعددی دارد که از آن جمله میتوان به امکان شلیک جریانی از آب با برد 90 متر و همچنین اسپری کف تا مسافت 60 متر اشاره کرد. علاوه بر این، یک فن قدرتمند هم برای این ربات در نظر گرفته شده است که میتواند دود را از فضای یک اتاق پاکسازی کند.
یکی دیگر از قابلیتهای چنین رباتی کنترل از راه دور تا مسافت 500 متری است به نحوی که میتوان آن را به سمت موقعیتهایی گسیل داد که بیش از اندازه برای آتشنشانان خطرناک است. استرالیاییها چگونه یک قدم جلوتر هستند؟ شهردار ایالت "نیو ساوت ولز" که با مبلغی برابر با 222 هزار دلار آمریکا این ربات را خریداری کرده است میگوید: وقتی حرف از مدیریت آتشهای خطرناک و دیگر شرایط اضطراری در میان بیاید که آتشنشانها امکان نزدیک شدن ایمن به آنها را ندارند و برای نمونه با خطر انفجار روبرو هستند، آتشنشانهای نیو ساوت ولز یک گام جلوتر خواهند بود. کشور کانادا در
حدود 4میلیون و بیست هزار مایل مربع (در حدود 10 میلیون کیلومتر مربع) جنگل دارد. در طول یک سال معمولا در کانادا چیزی در حدود 9 هزار آتشسوزی در جنگل گزارش میشود که به طور میانگین 2.5 میلیون هکتار یا 9 هزار و هفتصد مایل مربع از پوشش جنگل در خلال چنین حوادثی از بین میرود. تعداد این حریقها و منطقهای که در آتش میسوزد میتواند به صورت دراماتیکی هر سال افزایش یابد که خساراتی در حدود 300 تا 500 میلیون دلار در سال به همرا دارد. دو سوم آتش سوزیها در جنگل بوسیله مردم اتفاق میافتد در صورتیکه یک سوم دیگر بوسیله رعد و برق اتفاق میافتد. در کانادا بخشهای دولتی استانی و
منطقهای مسئولیت فعالیتهای مربوط به اطفای حریق را بر عهده دارند. مرکز آتش سوزی جنگل میان فدرالی کانادا یا با نام اختصاری (CIFFC)، مرکزی است که هماهنگی و نظارت برعملیاتهای کنترل آتش در تمام بخشهای ایالتی و منطقهای را برعهده دارد و تمام واحدهای عملیاتی را به یکدیگر مرتبط میسازد.
آمریکاییها چگونه جنگلخواران را خلع ید کردند؟ اطفاء حریق در ایالات متحده تاریخ طولانی و پیشینه قدیمی دارد. در ابتدای قرن بیستم، انواع گوناگون حریقهایی که به صورت طبیعی یا دلایل انسانی بوجود میآمدند مانند آتش سوزیهای سال 1872 و 1910 غیرقابل کنترل و مخرب بودند. در اوایل دهه 1960 بر اساس مطالعات اکولوژیکی که صورت گرفت سیاستهای اطفاء حریق تغییر کرد. بر اساس این مطالعات آتشسوزیهای طبیعی به عنوان یک پروسه طبیعی و لازم برای رشد جدید در نظر گرفته شد. اما با گذشت چند سال عدهای از این حوادث سوء استفاده کرده و از آتش برای تبدیل جنگل به زمینهای بایر
استفاده کردند که باعث شد به سرعت سیاست دفاع از آتشسوزی تغییر کند و امروزه تنها از آتشهای کنترل شده به عنوان ابزار کنترل حریقهای گسترده استفاده میشود. در آمریکا بخش مسئول این بلایای طبیعی درعرصههای طبیعی سازمان خدمات جنگل آمریکا است. این سازمان آژانسی است که زیر مجموعه دپارتمان کشاورزی آمریکا فعالیت میکند. درسال 2009 بودجه کل این سازمان حدود 6بیلیون دلار بود که 42درصد آن صرف اطفای حریق در جنگلها شد. هم اکنون چیزی حدود 35هزار کارمند در 750 منطقه آمریکا وجود دارند که از این تعداد 10هزار نفر آتش نشان، 737 نفر مجریان قانون و 500 نفر دانشمند مسئول مقابله
با چنین حوادثی هستند. در دنیا روشهای مختلفی برای مبارزه با آتش سوزی جنگلها وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم: - استفاده از هواپیماهای اطفای حریق و طراحی مکان باند فرودگاه این هواپیماها در نزدیکی جنگلها و عرصههای طبیعی - ماشینهای آتشنشانی بسیار پیشرفته - بالگردهای اطفای حریقی که به حسگرهای مایکروویو مجهز هستند و میتوانند به راحتی کانون اصلی آتش را شناسایی کنند - استفاده از روشهای آتشسوزی مصنوعی کنترلشده برای جلوگیری از وقوع آتشسوزیهای بزرگ در مساحتهای وسیع - آموزش و فرهنگسازی برای مردم و جوامع محلی نسبت به روشهای مهار آتش
و جلوگیری از آن با در نظر گرفتن تجربههای جهانی ابتدا باید دید مسئول اصلی مقابله با چنین حوادثی در کشور چه نهادی است. معصومه ابتکار رییس سازمان حفاظت از محیط زیست، سازمان جنگلها مراتع و آبخیزداری را مسئول اصلی در موضوع اطفاء آتشسوزی جنگلها میداند و بیان میکند: در ایران وظایف، اعتبارات و تجهیزات مربوط به اطفاء آتش جنگلها در اختیار سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری است و چنانچه آتشسوزی رخ دهد، براساس قانون هر استان دارای ستاد مدیریت بحران بوده که که موضوع اطفاء آتشسوزی را هدایت میکند. متاسفانه ابتکار مسئولیتی برای سازمان متبوع خود در نظر
نگرفته است و اگر سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری و ستاد مدیریت بحران در هر منطقه قرار است بحث مدیریت آتشسوزی جنگلها را مدیریت کنند پس چرا در آتشسوزیهای سلسله وار استان فارس در کنترل آن نتوانستند به موقع عمل کنند و دست به دامان نیروهای مردمی شدند و این حجم خسارت بر منابع طبیعی وارد شده است؟ سوال دوم که میشود پرسید این است که آیا با استفاده از وسائل ابتدایی چون بیل و کلنگ و سطل آب میتوان در برابر این حوادث آن هم در حجم وسیع به میدان رفت؟ چرا در دوره پسابرجام که وزیر راه و شهرسازی خبر از خرید هواپیماهای متنوع از خارج میدهد فکری برای خرید هواپیماها
و بالگردهای پیشرفته آبپاش در دولت وجود ندارد؟ با این وجود و نبود مدیریت واحد و بدون امکانات مناسب، دور از ذهن نیست که هر سال حجم بالایی از جنگلها و زیستگاههای طبیعی کشورمان از دست برود و به جای آن مسئولان به انتشار یادداشت در رسانهها اکتفا کنند. با این وجود باید نشست و دید محیط زیست طبیعی ما میسوزد و شاید روزی هواپیمای آبپاشی از تهران برسد!