برجام حمله نظامی به تاسیاست هستهای ایران را ملغی کرد
توافق هستهای حمله نظامی به تاسیاست هستهای ایران را ملغی کرد، فشارهای اقتصادی و حملات سیاسی فراقارهای را علیه ایران از بین برد و به ایران اجازه داد به فکر پیمانهای بزرگتر منطقهای و بینالمللی باشد.
کد خبر :
533095
دیپلماسی ایرانی: فقط یک ماه دیگر مانده تا اولین سالگرد امضای توافق جامع میان ایران با شش کشور جهانی بر سر پرونده هسته ای ایران فرا برسد. با وجود این، همچنان روابط امریکا - ایران غامض است و هر گونه احتمالی می رود. اگر بخواهیم به تحلیل های عربی توجه کنیم، با امضای توافق مذکور به مقولاتی مثل «خیانت واشنگتن به متحدان منطقه ای» و «چراغ سبز امریکا به دستیازی ایران در امور منطقه» تا «بندهای سری اعلام نشده در توافق نهایی» بر می خوریم. به نظر می رسد که بر اساس نشانه های موجود بنیان این تحلیل ها متزلزل شده باشد. توافق ایران با 1+5 یک توافق فنی - حقوقی صرف نبود، بلکه در ذات خود قماری برای آینده همه طرف ها بود. به این معنا که نتایج چنین اتفاقاتی را نمی توان طی یک دوره کوتاه مدت یا از پیش تعیین شده، تشخیص داد بلکه باید منتظر ماند و دید تا چه اندازه وارد چارچوب های محلی و منطقه ای و بین المللی می شود. برای همین نمی توان الآن پاسخی روشن به میزان موفقیت توافق هسته ای ایران با 1+5 داد، تنها نشانه های اقتصادی و سیاست های منطقه ای می توانند کمک کنند که تحرکات امریکایی - ایرانی را در وضعیت فعلی درک کنیم.
ایران با امضای این توافق انتظار دارد که به اقتصاد جهانی بازگردد. روشن بود که رفع تحریم ها و آزادسازی پول های بلوکه شده ایران جاه طلبی های آن را تقویت می کند و این کشور را به یک قدرت اقتصادی بزرگ در منطقه تبدیل خواهد کرد.
در مقابل، امریکا روی باز شدن اقتصاد ایران در برابر سرمایه گذاری های بین المللی حساب کرده که نیازمند آن است که ایران قوانین داخلی خود را برای جذب این سرمایه ها تغییر دهد، امریکا امیدوار است به این ترتیب بتواند با ورود شبکه های بین المللی اعم از شرکت های بزرگ سرمایه گذاری و شرکت های فراقاره ای معادلات اقتصادی ایران را به گونه ای تغییر دهد که به سود آن تمام شود. به این ترتیب روشن است که تغییر معادلات اقتصادی باعث تغییر معادلات سیاسی نیز می شوند، و آن دقیقا همان چیزی است که واشنگتن از آغاز فرایند مذاکرات تا رسیدن به توافق انتظار آن را داشته است. الآن، با گذشت نزدیک به یک سال از عقد توافق هسته ای، روشن شده که انتظارهای ایران به احیای فوری اقتصادش به محض امضای توافق هسته ای چندان واقعی نبوده است.
تهران گمان می کرد که توافق هسته ای به سرعت روابطش با نظام مالی جهانی را احیا خواهد کرد، همان طور که انتظار داشت به جزئی مهم از سرمایه گذاری های بین المللی تبدیل شود. اما اکنون چیزی خلاف آن را شاهدیم، پیوستن ایران به نظام مالی جهانی به دلیل ادامه تحریم های امریکا در مسائلی غیر از برنامه هسته ای ایران، به تعویق افتاده است. این تحریم ها معطوف به جریمه های امریکا به بانک های خارجی طرف معامله با ایران است که سبب شده بانک های بین المللی از تعامل با ایران با وجود توافق هسته ای واهمه داشته باشند. اگر چه جان کری، وزیر امور خارجه امریکا از بانک های اروپایی خواست که تعامل با ایران را در چارچوب متن توافق هسته ای از سر بگیرند، اما همچنان بانک های بین المللی از خطر کردن در تعامل با ایران اجتناب می کنند و نمی خواهند که خلاف تمایلات واشنگتن عمل کنند. به ویژه که به موعد انتخابات ریاست جمهوری امریکا نزدیک می شویم و سایه دشمنان ایران بر کنگره امریکا سنگینی می کند. هر چه باشد امریکا تا اندازه بسیاری بر رفتارهای بانک های بین المللی تسلط دارد. بازارهای ایران با وجود بزرگ بودن، آن قدری جذاب نیست که بانک های اروپایی خطر کردن بر
سر آن را بپذیرند.
تهران مثل واشنگتن خوب می داند که بهبود روابط ایران - اروپا بدون بهبود روابط ایران - امریکا ممکن نیست، هیچ کس در اروپا نمی خواهد به صرف رابطه با ایران منافع خود با امریکا را به خطر اندازد. شاید سفرهای اروپایی حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران و پوشش رسانه ای بی سابقه آن سفرها تا اندازه ای باعث تقویت این روابط شده باشد. اما با این حال دولت اوباما همچنان بندهای انزوای مالی و اقتصادی تحیمل شده بر ایران را با وجود گذشت یک سال از توافق هسته ای در دست دارد، و انتظار نمی رود که دولت هیلاری کلینتون یا دولت دونالد ترامپ بعد از انتخابات ریاست جمهوری امریکا کمتر از دولت اوباما در این زمینه تندی به خرج دهند.
خلاصه، واشنگتن می خواهد بازارهای ایران را فتح کند و معادلات قدرت اقتصادی و سیاسی در آن جا را تغییر دهد، قبل از این که بخواهد عطش ایران برای تبدیل شدن به یک اقتصاد بزرگ را برطرف کند.
در مورد سیاست های منطقه ای، تهران گمان می کرد که نفوذ روزافزونش در قضایای مختلف منطقه باعث می شود واشنگتن - بعد از امضای توافق هسته ای - به مواضعش نزدیک تر شود به ویژه در پرتو اسراتژی کلی امریکا که می خواهد بیش از پیش درگیر قضایای خاورمیانه نشود.
در مقابل واشنگتن توافق را به منزله نفوذ بیشتر بر ایران در تعدیل رفتارهای منطقه ای اش می دانست، دولت اوباما احساس می کرد با توافق هسته ای می تواند رفتارهای منطقه ای ایران را تعدیل کند و از سیاست های کلی آن در خاورمیانه بهره برداری کند، با توجه به این که ایران تمایل به پیوستن به جامعه جهانی دارد. در حالی که نتیجه توافق هسته ای این بود که طرف های منطقه ای که هنوز به منظومه رویارویی با ایران نپیوسته بودند دست به کار شدند و علیه ایران وارد عمل شدند. اکنون شاهدیم که با وجود همه اختلافات جوهری نزدیکی ای در روابط ترکیه - اعراب - اسرائیل با محوریت محاصره ایران و جلوگیری از ورود آن به دیگر پرونده های منطقه ای به وجود آمده است. حتی روابط ایران و روسیه نیز جدای از خواسته های اسرائیل نیست، برای این که مسکو آمادگی تخریب روابطش با اسرائیل به صرف حفظ رابطه با ایران را ندارد. احتمالا مسکو به بازی خود با «برگه ایران» در بحران های منطقه ای ادامه خواهد داد، این را هم می داند که طبیعت روابط ایران - امریکا در وضعیت متضادی برای بهبود روابط به سر می برد، برای همین انتظار دارد که برخوردهایی در چارچوب توافق هسته ای میان آنها در
بگیرد.
از سوی دیگر واشنگتن نمی خواهد درگیری منطقه ای سختی میان ریاض و تهران به وجود آید، بلکه تمایل دارد بر اساس تعریف های اوباما و زیر سایه امریکا دو کشور نفوذ در منطقه را میان خود تقسیم کنند. شاید اوباما تمایلی به جاه طلبی های عربستان نداشته باشد اما قطعا دوست هم ندارد این گونه تعبیر شود که توافق هسته ای به معنای به رسمیت شناختن نفوذ ایران است و قرار نیست ایران هیچ چیزی را در منطقه با کسی تقسیم کند.
با وجود این که توافق هسته ای همه انتظارات دو طرف را بر آورده نکرده است، اما به دو دلیل با وجود تمایل محافظه کاران در ایران و بعضی اداره های کنگره امریکا، لغو نخواهد شد. اول به این دلیل که هر دو طرف ایران و امریکا توافق را به ضرر منافع و جاه طلبی های خود نمی بینند، ثانیا، لغو توافق هزینه های سنگینی را متوجه هر کدام از دو طرف خواهد کرد. توافق هسته ای حمله نظامی به تاسیاست هسته ای ایران را ملغی کرد، فشارهای اقتصادی و حملات سیاسی فراقاره ای را علیه ایران از بین برد و به ایران اجازه داد به فکر پیمان های بزرگ تر منطقه ای و بین المللی باشد. در مقابل اوباما نیز به موجب توافق هسته ای اطمینان یافت که ایران به یک قدرت نظامی هسته ای ظرف حداقل 10 سال آینده تبدیل نخواهد شد، اگرچه نتوانست به کمک توافق هسته ای رفتارهای داخلی و منطقه ای ایران را مطابق با دیدگاه های واشنگتن برای موازنه های خاورمیانه تغییر دهد. نتیجه حساب هایی که دو طرف انجام داده اند را تنها گذر زمان و مهارت هر کدام از بازیگران مشخص خواهد کرد.