کلیشه حاجی بازاری با مایه اقتصاد مقاومتی!/ وقتی حاج کاظم خودش حساب نزول خور را میرسد
اکنون وقت خوبی است که به سریالی با این مضمون پرداخته شود؛ هرچه باشد درونمایهی سریال ارتباط مستقیمی با مفهوم اقتصاد مقاومتی دارد. حالا حتی اگر نقشها و داستان کهنه و نخ نما شده هم باشد، باز هم یک تنوع مهم دارد. حداقل درونمایهی سریال روی مفاهیم روز میچرخد.
سرویس فرهنگی فردا؛ جابر خرم نیا: جواد افشار پیش از این، با سریال 110 قسمتی کیمیا بهعنوان طولانیترین سریال تاریخ تلویزیون، آنتن جعبهی جادویی را در حدود شش ماه به خود اختصاص داده بود. سریال برادر در حال و هوایی نزدیک به مفهوم اقتصاد مقاومتی ساخته شد و تولید آن از زمستان 1394 کلید خورد. گرچه باید برای دیدن سریال و نقد آن منتظر ماند تا حداقل دوسوم قسمتهای آن پخش گردد، اما از همین حالا میتوان به نکاتی اشاره کرد که برای ادامهی تماشای سریال میتواند مفید باشد.
باز هم حاجی بازاریها
به تاریخچهي تلویزیون که مراجعه کنیم میتوانیم انبوهی از سریالهایی را نام ببریم که مرکز حوادث آن بازار بوده و قهرمان داستان هم بهعنوان چهرهای خوشنام در بازار شناخته میشد. حاجآقاهایی که عمدتاً حجرهدار بودند و مرکز امور خیر در بازار. «علی نصیریان» در «میوهی ممنوعه»، «فرامرز قریبیان» در «روز حسرت»، «داریوش ارجمند» در «یه تیکه زمین» و امثال آن نقش حاجی بازاریهایی را بازی کردند که ذاتاً انسانهای خیر و بزرگی بودند؛ البته گاهی این شکل حاجی بازاریها در تلویزیون تغییر هم میکرد و برای مثال در سریال «داداشی»، «حسین یاری» و برادرانش تلاش میکنند کمی در این رویهی مدام حاجی بازاریها تغییر ایجاد کنند.
در هر حال حاجی بازاریهایی که هر یک به تجارتی مشغول هستند(از فرش فروشی گرفته تا تجارت برنج) همیشه یک پای خوب داستانند، آنها حداقل به یک نفر هم بابت همین مدام خوب بودن و نگذشتن از اصول ارزشهای انسانی و دینی زخمی زدهاند که باعث عداوت و کینه شده و علاوه بر این دشمن اصلی، تعداد زیادی هم دشمن فرعی دارند. البته باید اذعان کنیم که این نوع نگاه به حاجی بازاریِ خوب مخصوص تلویزیون است و در سینما بارها و بارها حاجی بازیها به نقد کشیده شدهاند.
بیایید شمایل و شخصیت حاجی بازاریهای تلویزیون را مرور کنیم، «حاج یونس فتوحی» در سریال میوهی ممنوعه، تاجر متشرعی بود که حلال و حرام برایش از همه چیز مهمتر بود اما زندگی شخصیاش دچار چالش شد و دختری توانست ایمانش را بالا و پایین کند، در روز حسرت هم فرامرز قریبیان نقش مکمل بود، یعنی «نرگس» قهرمان سریال درگیر یک ماجرای برزخی شده بود و همسر او بعنوان یک حاجی بازاری با اخلاق و ایمان همراهیاش می کرد، مرکز امور خیر بود و همهی بازار روی او حساب میکردند. شخصیت «حاج حیدر نانوا» با بازی داریوش ارجمند در یه تیکه زمین هم شبیه همین شخصیتهاست و با چالشی متفاوت.
در واقع تلویزیون هر داستانی را که بخواهد در بازار روایت کند، همیشه یکی از همین حاجی بازاریها را در آستین دارد که با وجود پایبندیهای مذهبی و باورهای عمیق، دچار لرزش میشود و زندگیاش به چالش کشیده میشود. بیشتر هیجانی هم که فیلمنامه نویسها دنبال آن هستند جایی است که زندگی دنیا و ارزشهای مادی در برابر ارزشهای معنوی و اعتقادی حاجی بازاریهایِ مثبت قرار میگیرد و آنها مجبورند دست به انتخاب بین دنیا و آخرت بزنند و در آخر سریال پیروز هم باشند.
ماجرا چیست؟
حاج کاظم، پهلوان کارکشتهی قدیم و تاجر پر مشغلهی امروز، با بازی «حسن پورشیرازی»، گذشته از باورهای مذهبی و شرعیِ همهی حاجیبازاریهای تلویزیون، اعتقاد عجیبی به حمایت از تولید ملی و مصرف برنج ایرانی دارد، هوای شالیکارها را دارد و به شدت هم اهل مبارزه با قاچاق است، حتی قبلاً هم که بازرس اتحادیه بوده، «بهرام کلایی»( با بازی «کاظم بلوچی») را گیر انداخته و به جرم وجود برنج قاچاق در انبارش مجوز تجارت برنج او را لغو کرده است. کلایی هم مثل دیگر چهرهها در سریال اینچنینی دشمن درجه یک حاج کاظم است و میخواهد زخم قدیمی را تلافی کند. بازار پر از کالای قاچاق است، خیلیها آمدهاند و یک روزه بار خود را بستهاند و رفتهاند، عدهی زیادی هم ریگ به کفش دارند و به انحاء مختلف برنج قاچاق را در بازار توزیع میکنند. این وسط «ناصر» پسر حاج کاظم( با بازی «پوریا پورسرخ») هم به دلیل طمعی که دارد، مجذوب درآمد بالای خرید و فروش برنج قاچاق شده و از دستگاه تجارت پدرش نهایت استفاده را میکند.
حواشی سریال هم مشخص است، یک پسر دیگر که به نظر معتقدتر به نظر میرسد با حاجی قهر است و زندگیاش را خودش اداره میکند، دختر حاجی هم یک خبرنگار سمج و دغدغهمند در روزنامهی «جام جم» است و میخواهد پرده از مافیای قاچاق برنج در بازار بردارد. «گلاره عباسی» یا «نازیِ» سریال هم دختر بهرام کلایی است که از خارج برگشته و قرار است با بردنِ دل ناصر، حسابی در اختلاف عقیدهی ناصر و حاجی موج سواری کند. البته برخی چیزها از همین الآن قابل پیشبینی است، مگر آنکه قرار باشد سریال فیلم هندیوار در لحظات آخر آهنگ دیگری پیش بگیرد.
به نظر حاج کاظم درگیر یک توطئهی بزرگ خواهد شد که حتی در این بین باید از آبرو و اعتبار کهن خودش هم بگذرد، از خانوادهی حاجی هم احتمالاً فاصلهای میان او و همسرش ایجاد میشود، ناصر قطعاً با پدر به مشکل میخورد و به دامان کلایی پناه میبرد، دختر حاجی هم همچنان تلاش میکند بیگناهی پدر و مظلومیت او را اثبات کند، حسین یاری در نقش «مسعود» هم به پدر نزدیک میشود تا به او در حل مشکل کمک کند. احتمالاً عشق ناصر و نازی هم سرانجام نداشته باشد، چرا که به نظر میرسد یکطرفه است و جزئی از نقشهی کلایی. اما خب طبیعی است که این عشق و احتمالاً یکی دو عشق دیگر که برای دختر حاجی و مسعود پسر دیگر حاجی هم پیش خواهد آمد جریان درام داستان را پیش خواهد برد.
در نهایت به نظر میرسد این سریال با این داستان، غیر از درونمایهی آن که «حمایت از تولید ملی و مبارزه با قاچاق کالا» است، هیچ تنوع دیگری نداشته باشد. البته باید اذعان کنیم که حضور بازیگران رنگارنگ در سریال را هم نمیتوان نادیده گرفت که احتمالاً به جذب مخاطب خیلی خیلی کمک خواهد کرد.
یک دورنمایهی خوب
اکنون وقت خوبی است که به سریالی با این مضمون پرداخته شود؛ هرچه باشد درونمایهی سریال ارتباط مستقیمی با مفهوم اقتصاد مقاومتی دارد. حالا حتی اگر نقشها و داستان کهنه و نخ نما شده هم باشد، باز هم یک تنوع مهم دارد. حداقل درونمایهی سریال روی مفاهیم روز میچرخد.
اسم قاچاق که میآید تن حاج کاظم کهیر میزند و یاد یک حادثهی تلخ در گذشته میافتد و سردردی قدیمی او را گیج میکند. انتظار هم میرود داستان بجای پرداختن به حاشیه و یا سخنرانی مستقیم، به مردم نشان بدهد که کالاهای قاچاق و حتی خارجی در بازار و خرید آنها توسط مردم، چه بلایی بر سر تولید کننده، کارگر و کشاورز ایرانی میآورد. البته اگر کمی خوش سلیقگی در نگارش فیلمنامه هم بهکار میرفت، حاج کاظم خیلی عالی و فوقالعاده میتوانست از تیپ حاجی بازاریهای همیشگی تلویزیون فاصله بگیرد و حاجی بازاری جدیدی باشد. هرچند تفاوتهای جالب و لذتبخشی هم دارد.
حاج کاظم، پهلوان قدیمی است و هرچه نباشد ضربه شصتش حرف ندارد، وقتی برای برخورد با نزولخور مجبور میشود ابتدا به پلیس زنگ بزند و بعد خودش در خلوت حساب آن مردکِ رباخور را برسد، حسابی مخاطب را سر ذوق میآورد، مخاطب با همین رگههای کوچک ابتدای سریال امیدوار است تا انتهای رمضان یک سریال متفاوت از حاجی بازاریها تماشا کند.