عربستان چگونه با «دیپلماسی دلار» در پی مهار منطقه‌ای ایران است؟

عربستان سعودی، همسو با ایالات متحده آمریکا، در پسابرجام سعی دارد تا با مهار منطقه‌ای ایران، از قدرت‌گیری او ممانعت به‌عمل آورد. این امر که در چارچوبی کلان‌تر قابل بررسی است، در زیرمجموعه‌ی خود، نبردهای بخشی و موضوعیِ متمایز اما پیوسته با یک‌دیگر را شامل می‌شود. در این میان برخی ابزارها برای زمینه‌سازی همراهی بازیگران مختلف با عربستان قابل بررسی است. علاوه بر رسانه، دلار نقشی اساسی در این حوزه ایفا می‌کند به گونه‌ای که عربستان با در دستور کار قرار دادن دیپلماسی دلار سعی می‌‌کند تا به واگرایی برخی بازیگران از ایران دامن زند تا بتواند در نبردهای فرقه‌ای، دیپلماتیک و اقتصادی با تهران، یاران بیشتری داشته باشد.

کد خبر : 532157

اندیشکده راهبردی تبیین: هفته گذشته سازمان ملل گزارش سالانه خود در مورد ناقضان حقوق کودکان را منتشر کرد. در این گزارش به نام عربستان به عنوان مسئول 60% تلفات کودکان در جنگ یمن، اشاره شده بود. تنها چند روز پس از انتشار گزارش، دبیر کل سازمان در اقدامی بی‌سابقه نام عربستان را از فهرست خارج و اعلام کرد که قرار است تحقیقات مشترکی با مشارکت ریاض در مورد جنگ یمن انجام شود. حالا اظهارات دبیرکل سازمان ملل در خصوص چرایی خروج نام عربستان و ائتلافش از لیست ناقضان حقوق کودکان، به یکی از خبرهای مهم روز تبدیل شده است. واقعیت این است که بان کی مون، این بار یک مورد از ده‌ها مورد فشار مالی عربستان و برخی کشورهای دیگر را افشا کرده است؛ فشاری که عربستان در سیاست‌های منطقه‌ای‌اش هم بارها آن را در دستور کار قرار داده است. آن‌چه در ادامه می‌آید، مقاله‌ای است در خصوص جایگاه دلار در سیاست‌های منطقه‌ای عربستان که چندی قبل در همین وبگاه منتشر شده بود. مقدمه الگوی رفتاری عربستان در قبال ایران، هر روز واگراتر و خصمانه‌تر می‌شود. اما نکته مهم‌تر این است که ریاض سعی دارد تا با چنین رویکردی و با بهره‌گیری از مکانیزم‌هایی هم‌چون ائتلاف و اتحاد، به ساماندهی الگوی رفتاری خصمانه‌ی خود با ایران بپردازد. این اصلی‌ترین محور دیپلماسی منطقه‌ای سعودی است. از نگاه عربستان، بازیگران منطقه‌ اعم از دولت‌ها و گروه‌های فرو و فراملی، دو‌گونه‌اند: همسو با ایران، همسو با عربستان. در این میان اگر بازیگران میانه‌ای هم وجود داشته باشند، باید کنترل شوند تا حداقل به سوی ایران سوق پیدا نکنند. عربستان مبتنی بر چنین نگاهی سعی دارد تا بر یاران خود در رقابت و خصومت با ایران بیفزاید. او این اقدام را در مسیر مهار منطقه‌ای ایران انجام می‌دهد که با اجرای برجام، از اهمیت بیشتری برای واشنگتن و ریاض برخوردار شده است. نبردهای فرقه‌ای، دیپلماتیک و اقتصادی، اکنون از سوی ریاض علیه تهران در حال تحقق است که هر یک مصادیق مشخصی دارد. در این میان، نقش پول و به صورت مشخص استفاده از دلار در چارچوب «دیپلماسی دلار» برای تغییر رفتار بازیگران منطقه‌ای، در دستور کار عربستان قرار دارد تا بتواند زمینه‌ی نبردهای فرقه‌ای و دیپلماتیک با ایران را بیشتر از قبل و در کنار سایر مؤلفه‌های موثر، فراهم آورد. آن‌چه در ادامه می‌آید، تلاشی است برای فهم این سیاست ریاض به همراه بررسی موردی آن در قبال لبنان و سودان. 1. دیپلماسی دلار دیپلماسی دلار[1] توسط کشورهای آمریکای لاتین و برای تقبیح نقش حکومت ایالات متحده آمریکا در مورد اعمال قدرت اقتصادی و سیاسی به منظور تسخیر بازارهای خارجی و تأمین منافع ملی سوداگران آمریکایی به کار رفته است. ظاهراً واژه مزبور از آن‌جا ریشه گرفته که «تافت» یکی از رؤسای جمهوری پیشین آمریکا در اوایل قرن بیستم اعلام کرده بود که می‌خواهد بجای گلوله از دلار استفاده کند، سیاستی که قرار بود جایگزین دیپلماسی توپ‌خانه دریایی آن زمان شود.[2] بعدها البته در سیاست‌های دیگر آمریکا در قبال بازیگران رقیب، همسو و دشمن، رنگ دلار آشکارتر شد. احتمالاً طرح مارشال، موفق‌ترین حضور دلار در دیپلماسی واشنگتن بوده است که سود دوگانه‌ی سیاسی و اقتصادی نصیب او کرده است. طرح مارشال به بسیاری از کشورهای اروپای غربی کمک کرد تا اقتصاد نابسامانِ پس از جنگ جهانی دوم خود را سامان دهند. این، علاوه بر آن‌که مانع از نفوذ شوروی در بازارهای اقتصادی و سپس فضای سیاسی اروپای غربی می‌شد، زمینه تقویت اقتصاد آمریکا از طریق ارتباط‌‌گیری با این کشورها را هم فراهم می‌ساخت. دیپلماسی مبتنی بر دلار همان‌گونه که می‌تواند در قالب‌های مختلفی از جمله کمک‌های بلاعوض، وام و قراردادهای تجاری عینیت یابد، اهدافی از جمله تقویت هم‌‌گرایی و تلاش برای واگرایی بازیگر کمک‌شونده از رقیب بازیگر کمک‌کننده را دنبال می‌کند. 2. دیپلماسی دلار عربستان و طرح مهار منطقه‌ای ایران روابط ایران و عربستان طی چند سال اخیر و به ویژه ماه‌های گذشته، یکی از بحرانی‌ترین دوره‌های زمانی خود را طی می‌کند. با وجود نقطه‌های عطف بسیار در این روابط طی سال‌های اخیر، اما نمادین‌ترین امرِ تنش‌زایی که پایان‌دهنده روابط دو کشور بود، اعدام شیخ نمر یکی از برجسته‌ترین روحانیون شیعی عربستان توسط دولت سعودی بود. حمله برخی در تهران به سفارت عربستان هم بهانه‌ی لازم را برای قطعی روابط میان دو کشور از سوی ریاض فراهم ساخت. در پسِ این‌ها اما موجی از اختلافات اصولی میان ایران و عربستان در پرونده‌های منطقه‌ای دیده می‌شود. با وجود همه اختلافات اما برجام، رویکرد ریاض نسبت به تهران را خصمانه‌تر ساخت. برجام فراتر از پیوندش با پرونده هسته‌ای، برای سعودی بیان‌گر نزدیکی ایران و غرب است. این البته یک تلقی از فهم ریاض از برجام و مذاکرات هسته‌ای است. تلقی دیگر که به صورت ویژه‌ای بر پسابرجام متمرکز است، به هم‌سویی آمریکا و عربستان برای مهار منطقه‌ای ایران اشاره دارد. مهار منطقه‌ای ایران بارها و بارها از سوی مقامات آمریکا نیز بیان شده. عربستان در این میان، اصلی‌ترین کارگزار آمریکا برای مهار ایران است. به نظر می‌رسد عربستان در سطوح فرقه‌ای، دیپلماتیک و اقتصادی سعی دارد تا ایفاگر نقشی مهم در طرح آمریکا برای مهار منطقه‌ای ایران باشد. در سطح فرقه‌ای، عربستان نبردی سهمگین و طائفی علیه ایران و متحدانش را دامن می‌زند. در نبرد دیپلماتیک اما تلاش برای منزوی‌سازی ایران در دستور کار است که به صورت مشخص می‌توان به کاهش یا پایان روابط برخی بازیگران متحد ریاض با تهران اشاره کرد. در عرصه اقتصادی هم از مدت‌ها پیش، عربستان با کاهش قیمت نفت سعی داشته و دارد تا زمینه‌های گشایش و پیشرفت اقتصادی ایران در پسابرجام را از میان ببرد. در هر سه سطح، دلار نقش چشم‌گیری دارد. در عرصه اقتصادی، اساس بازی مبتنی بر دلار است و البته تهدیدهایی را نیز متوجه خودِ عربستان کرده است. در عرصه فرقه‌ای، دلار در کنار ایدئولوژی، زمینه‌ی تشکیل و تقویت‌ گروه‌های تکفیری و تروریستی را فراهم ساخته و سرانجام در عرصه دیپلماتیک، عربستان با کمک‌های مالی و روابط تجاری سعی بر کنترل و تغییر جهت سیاست خارجی برخی بازیگران علیه ایران دارد. آن‌چه در ادامه می‌آید، به صورت مشخص به نقش دلار در چند مورد خاص از دیپلماسی دولت سعودی می‌پردازد که در چارچوب مهار منطقه‌ای ایران قابل تحلیل است: 1-2. سودان؛ جدایی از ایران، نزدیکی به عربستان سودان تا همین چندی پیش، یکی از مهم‌ترین بازیگران آفریقایی بود که در حوزه خارجی، همسو با ایران موضع می‌گرفت و زمینه‌ساز و تسهیل‌گر کمک تهران به برخی گروه‌های مقاومت در منطقه محسوب می‌شد. اما اکنون دیگر این‌گونه نیست. سودان از ایران دورتر و دورتر شده است تا جایی‌که پس از ماجرای اعدام شیخ نمر و حمله به سفارت عربستان در تهران، او هم به پیروی از عربستان، روابطش با ایران را پایان داد. اما چرا سودان از ایران دور و به عربستان نزدیک شد؟ حداقل دو عامل مهم در دوری خارطوم از تهران نقش اساسی داشته است: مباحث طائفی و اقتصادی. سودان معتقد بود که ایران در تلاش است تا تشیع را در این کشور گسترش دهد و بر همین اساس دفتر رایزن فرهنگی ایران در خارطوم را تعطیل کرد. اوایل سپتامبر 2014، یکی از سایت‌های سودان خبری منتشر کرد مبنی بر این‌که خارطوم به رایزن فرهنگی ایران 72 ساعت مهلت داده تا از سودان خارج شود. سایت «سودان تریبون» علت این تصمیم را این‌گونه بیان کرد: «تصمیم حکومت سودان از نگرانی و هشدارهایی نشئت می‌گیرد که مراکز دینی و رسانه‌ای در خصوص انتشار تفکر شیعی در میان جوانان سودانی مطرح کرده‌اند.»[3] اما عامل اقتصادی که به نظر مهم‌تر است، ربطی وثیق به عربستان دارد، همان‌گونه که عامل طائفی نیز مرتبط با ریاض بود. در مارس 2014 عربستان سعودی تعاملات بانکی خود با سودان را قطع کرد تا 50 درصد از درآمد بانکی سودان از این راه کاهش یابد. برخی کارشناسان این اقدام ریاض را به عنوان تنبیهی علیه سودان تفسیر کردند تا او را از ایران دور سازند. جدایی جنوب سودان در حالی که عمده منابع نفتی این کشور در این منطقه قرار دارد، دلیل دیگری بود که فشار اقتصادی به عمر البشیر رئیس جمهور این کشور را دوچندان کرد. عربستان این فشار چندبُعدی را آن‌‌قدر تشدید کرد که حتی اجازه عبور هواپیمای عمر البشیر از آسمانش را هم نداد تا در مراسم تحلیف رئیس جمهور روحانی شرکت کند. سودان اما زیر این فشارها تسلیم شد و در رفتارش با ایران تجدیدنظر کرد. آخرین و شدیدترین اقدام او هم قطع روابطش با ایران پس از ماجرای اعدام شیخ نمر بود. عربستان با اعدام شیخ نمر، با تلاش برای قطبی کردن فضای منطقه، سعی کرد تا ایران را دشمن کشورهای سنی و جهان عرب معرفی کرده تا بتواند پیوندهای کشورهای عربی و اسلامی را با خود تحکیم بخشد. ریاض بر همین اساس کوشید تا کشورهای بیشتری را تشویق و تطمیع کند تا به روابط خود با ایران پایان دهند. در ماه اوت عربستان یک میلیارد دلار به عنوان سپرده در بانک مرکزی سودان گذاشت که در آن زمان رسانه‌ها گزارش دادند هدف از این کار کمک به افزایش ذخایر ارزی سودان است. وزیر سرمایه‌گذاری سودان هم اواسط دی‌ماه 94 در پارلمان این کشور گفت عربستان 11 میلیارد دلار در کشورش سرمایه‌گذاری کرده است.[4] سودان آن‌قدر در روابطش با عربستان پیش‌رفته که حالا سربازانش برای عربستان و در مقابل حوثی‌ها و متحدانش در یمن می‌جنگند. مقامات سودانی هم برای جلب توجه بیشتر، سعی می‌کنند هرگونه رابطه راهبردی میان خارطوم با تهران در گذشته را انکار کنند. علی کرتی، وزیر امور خارجه سودان در این خصوص گفته است: «سودان حتی یک روز هم متحد ایران نبوده است و آن چه در این زمینه گفته می‌شود حقیقت ندارد!»[5] دیپلماسی دلار سعودی، در جدایی سودان از ایران نقش اساسی ایفا کرده است. عربستان سعی دارد با این شیوه، نبرد دیپلماتیک خود با ایران را تقویت کرده و زمینه مهار منطقه‌ای او را فراهم سازد. 2-2. بازی عربستان در لبنان با ابزار دلار لبنان یکی از مصایق بارزی است که در تیررس دیپلماسی دلار سعودی قرار گرفته است. اگرچه پیش از این سعودی با حمایت‌های گسترده مالی از ائتلاف 14 مارس، او را در انتخابات پارلمانی یاری می‌کرد، اما این بار، دولت و ارتش لبنان در معرض دیپلماسی دلار عربستان قرار گرفته‌اند. در اواخر سال 2013 میلادی، پادشاه پیشین سعودی، خبر اعطای کمک سه میلیادری به دولت و ارتش لبنان برای خرید سلاح از فرانسه را به شکل رسمی اعلام کرد. در پی آن نیز اعلام شد که با هدف حمایت از تشکیلات امنیتی لبنان، مبلغ یک میلیارد دلار جداگانه پرداخت خواهد شد که از این مبلغ فقط 350 میلیون دلار به یکی از بانکهای بیروت منتقل شد. حالا سعودی اعلام کرده است که مبالغ اعلام شده را به دلیل عدم همراهی دولت لبنان با سیاستهای عربی و سیاست خارجی سعودی متوقف کرده است.[6] ماجرا اما برمی‌گردد به تصمیم متفاوت لبنان در نشست اتحادیه عرب. سعودی مدعی است که وزیر خارجه لبنان، جبران باسیل، در اجلاس اخیر وزرای خارجه اتحادیه عرب با خویشتن‌داری در مقابل محکومیت ایران به دلیل حمله به سفارت سعودی در تهران، اجماع عربی را نقض کرده است؛ لذا اکنون دولت لبنان باید به دلیل آن تصمیم، تنبیه شود و از کمک مالی عربستان محروم گردد! این تصمیم عربستان علاوه بر این‌که زمینه را برای تضعیف جایگاه جبران باسیل وزیر خارجه لبنان- که داماد میشل عون یکی از چهره‌های شاخص 8 مارس و همسو با حزب‌الله است- فراهم می‌سازد، شرایط داخلی لبنان را هم آشفته‌تر می‌کند. برخی وزرای کابینه لبنان در اعتراض به حزب‌الله و در حالی که او را موجب تغییر تصمیم عربستان می‌دانند، استعفا داده‌اند. سعد الحریری و حزبش با شدت تمام سعی دارد تا چهره‌ی ملی حزب‌الله را مخدوش کرده و او را به عنوان گروهی که رفاه و امنیت مردم لبنان را به خطر انداخته، معرفی کند. عربستان با این اقدام خود که با بهره ابزاری از دلار صورت گرفته، در تلاش است تا ضمن تحت فشار قرار دادن حزب‌الله در عرصه داخلی لبنان، زمینه را برای همراهی بیشتر دولت لبنان با سیاست‌های منطقه‌ای خود فراهم سازد. این امر علاوه بر این‌که می‌تواند یکی از مهم‌ترین متحدان ایران یعنی حزب‌الله را تضعیف کند، ملاحظات دولت لبنان در قبال ایران را هم پیچیده‌تر می‌سازد. جمع‌بندی عربستان سعودی، همسو با ایالات متحده آمریکا، در پسابرجام سعی دارد تا با مهار منطقه‌ای ایران، از قدرت‌گیری او ممانعت به‌عمل آورد. این امر که در چارچوبی کلان‌تر قابل بررسی است، در زیرمجموعه‌ی خود، نبردهای بخشی و موضوعیِ متمایز اما پیوسته با یک‌دیگر را شامل می‌شود. در این میان برخی ابزارها برای زمینه‌سازی همراهی بازیگران مختلف با عربستان قابل بررسی است. علاوه بر رسانه، دلار نقشی اساسی در این حوزه ایفا می‌کند به گونه‌ای که عربستان با در دستور کار قرار دادن دیپلماسی دلار سعی می‌‌کند تا به واگرایی برخی بازیگران از ایران دامن زند تا بتواند در نبردهای فرقه‌ای، دیپلماتیک و اقتصادی با تهران، یاران بیشتری داشته باشد. واقعیت این است که با وجود تمامی این اقدامات، اگرچه روابط ایران با جهان عرب دچار چالش‌‌هایی شده، اما این تمهیدات عربستان نتوانسته نتیجه مطلوب را برای او حاصل کند. ایران همچنان در پرونده‌های منطقه‌ای از جمله عراق و سوریه، جایگاه بهتری از عربستان دارد و سیاست مهار منطقه‌ای ایران توسط عربستان و آمریکا هنوز نتوانسته به دستاورد محسوسی برسد. [1]. Dollar Diplomacy [2]. آقابخشی، علی و افشاری‌راد، مینو. فرهنگ علوم سیاسی. نشر چاپار. 1383. [3]. www.sudantribune.net/9045 [4]. http://www.presstv.ir/DetailFa/2016/01/12/445531/Sudan-Iran-Saudi-Arabia-financial-rewards- [5]. http://www.aljazeera.net [6]. http://isna.ir/fa/news/94120201109

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: