زیرزمین خانه میرزا حسنخان، ترور رئیسعلی دلواری و کشتار مردم ارومیه/ «خاطرات خانه متروک» یک مستند تکان دهنده در مورد نسل کشی گسترده مردم ایران
دخترک در رویا دیده بود پدرش (میرزا نصرالله خان مشیرالدوله صدراعظم کار کشته سلطنت قاجار) از در وارد شده تاجی در دست دارد و میگوید: تاج محمدعلی میرزاست باید السّاعه بروم بر سر او بگذارم، تاجی از برف! پدر به دختر گفته بود: این تاج برای مدتی که او بر تخت میماند کافیست!
سرویس فرهنگی فردا؛ یاسین قاسمی: تولید فیلم مستند آن هم از نوع تاریخی دشوار، وقتگیر و هزینهبردار است. معمولا در ساخت مستند تاریخی بلند, فیلمساز مدت زیادی را صرف پژوهشهای تاریخی و تولید فیلم میکند. از طرفی هم کمتر فیلمسازی حاضر است روی مسائل حساس تاریخی وقت صرف کند و ریسک های مربوط به آن را به جان بخرد چرا که حتی شفاف ترین رخدادهای تاریخی هم همیشه مورد مناقشه هستند.
مستند «خاطرات خانه متروک»، یکی از آن مستندهای تاریخی است که در مورد پیامدهای منفی و دردناک جنگ جهانی اول در ایران و براساس خاطرات، دستنوشتهها و نقل قولهای منتسب به شاهدان عینی ساخته شده است و در حوزه فیلمسازی کشور تاکنون کسی به این موضوع تاریخی نپرداخته است.
این مستند مقطع چهار ساله جنگ بینالملل اول را از 6 مرداد 1293 تا 19 آبان 1297 در 10 اپیزود روایت میکند، مستند از اپیزود دهم «زیر پرچم صلح» شروع و در اپیزود آغازین «خاطرات خانه متروک» پایان مییابد.
بیتردید مبدل ساختن این مقطع تاریخی مهم به مستندی کامل، که خود با کمبود منابع دست اول و معتبر مواجه است اقدامی تحسین برانگیز است.
نمایش تصاویری از وقایع و حوادث تلخ آن دوران باعث شده تا این مستند بتواند مخاطب را به خود جذب کند که در ادامه به بخشی از این اتفاقات در مستند می پردازیم.
آغاز با یک خواب عجیب
مستند از آنجا آغاز میشود که راوی داستان میگوید: "دخترک در رویا دیده بود پدرش(میرزا نصرالله خان مشیرالدوله صدراعظم کار کشته سلطنت قاجار) از در وارد شده تاجی در دست دارد و میگوید: تاج محمدعلی میرزاست باید السّاعه بروم بر سر او بگذارم، تاجی از برف! پدر به دختر گفته بود: این تاج برای مدتی که او بر تخت میماند کافیست!" اندکی بعد رویا به واقعیت پیوست!
محمدعلی میرزا که تربیتیافته روسهای تزاری بود همه را علیه خود کرد و مجلس تازه تأسیس را توسط کلنل لیاخوف روسی به توپ بست و دیری نگذشت که او را عزل کردند!
احمد شاه مانند پدرش مورد نفرت همگان نبود اگرچه صغیر بود ولی وارث استبداد صغیر پدر خشکمغزش نبود؛ پس از عزل محمدعلی میرزا که استبداد صغیر سوغات دوران حکمرانی او بود، مردم خیال میکردند که با حضور شاهِ جوان، فقر و فساد ریشه کن شود، اما غافل از آن که عدهای آن جوانک را به چاه مخوف سیاست انداختند!
نگاهی به فرازهایی از این مستند می تواند عمق تاریخی آن را به خوبی نمایان کند. همه اتفاقاتی که باعث شد تا سلسله قاجار در چهار سال جنگ بینالملل اول به سرعت افول کند؛ از طرفی احمدشاه به جای چارهاندیشی، بزرگترین محتکر گندم ایران شد.
یک قطره خون
در دوران احمد میرزا، میرزا حسنخان مستوفیالممالک ردای نخستوزیری را به تن کرد و در کاخ اَبیَض(کاخ سفید) که مرکز تصمیمات و تحولات سیاسی مهمی بود، آغاز به کار کرد.
تنها 6 روز پس از تاجگذاری، تلگراف خبری عجیبی خوابِ غیلوله کارمندان دفتر نخستوزیری را پاره کرد! متن تلگراف چنین بود: "فرانتس فردیناند شاهزاده اتریشی در سفرش به صربستان توسط گاوریلو پرنسیب، ملیگرای بوسنیایی-صرب به قتل رسید."
شاید یکی از تلخترین اپیزودهای مستند این باشد که پس از جنگ بینالملل اول که هیچ ربطی به ایران نداشت، باعث شد تا تمام مالالتجاره ایران به جز گندم و جو گران شود و از طرفی دولت فخیمه ایران به جمع محتکران پیوست و به جمعآوری مایجتاج اولیه دربار خود کرد و عملاً به دنبال چارهجویی و حل این مشکل برنیامد. دولت ایران چارهای جز سکوت نداشت چون پول ملیاش را انگلیس چاپ میکرد و قشون نظامیاش نیز توسط روس اداره میشد، ایران در جنگ جهانی اول بیطرف نبود بلکه سکوت کرد!
تحریم و تفرقه، حربه مستر چیک برای بوشهر
بهار سال 1294 هـ.ش؛ بوشهر برای سربازان انگلیسی دروازهای به سوی جهنم بود چرا که هر روز تعدادی سرباز انگلیسی در نبرد با ایلات و عشایر منطقه کشته میشدند. پس از این اتفاقات ناخوشایند برای انگلیس، سیاستمدار جوانی به نام هربر چیک، دانست که دیگر سرب داغ یارای مقابله با مقاومت مردم بوشهر نیست، به همین دلیل مستر چیک اقدام به مسدود کردن راه ورود کالا به بندر بوشهر کرد و نبض اقتصاد شهر را به دست گرفت و سپس عدهای را اجیر کرد تا در بازار و میان مردم آشوب و بلوا به راه بیندازند؛ دیر زمانی نگذشت که قحطی مصنوعی در شهر به راه افتاد!
کشتار عجیب در ارومیه
یکی از تلخترین قسمت مستند، فاجعه عظیمی است که در نیمروز چهارشنبه 29 اسفند 1296 هـ.ش در ارومیه رخ داد. میسیونر میانسال آمریکایی به نام ویلیام اِمبروس شِد، مبلّغ دین مسیحیت، جیلوهای آشوری آواره از خاک عثمانی را برای مقابله با سربازان ترکان عثمانی مسلّح کرد. از سویی دیگر همان جیلوها با اهالی ارومیه نیز وارد درگیری شدیدی شدند چرا که میپنداشتند ایرانیان در کشتار جیلوها با عثمانیها همدست بودهاند.
وقتی کار به مردارخواری رسید
گیلان به عنوان شهری آرام و با امنیت در ایران شناخته شده بود. میرزا کوچکخان جنگلی در بازار مأمورینی گماشت تا از تبانی مأمورین انگلیسی با محتکرین جلوگیری کرده و مانع از بوجود آمدن بازار سیاه برای کالاهای اساسی مردم شود، این تدابیر در کنار ارسال محمولههای غذایی به شهرهای قحطی زده، آوازه گیلانیها را در سراسر کشور طنینانداز کرد.
سال 1296، همدان شهری نیمه متروک و قحطیزده، خیابانهای شهر مناظر دهشتناکی بود که بیشتر به کابوس میماند تا واقعیت! مردم بینوا از شدت گرسنگی در کوچه و معابر جان میدادند و اجسادشان آنقدر بر زمین میماند تا لزوم دفن فوری آنها محسوس شود.
دردناکترین قسمت مستند، نقل تاریخی بود که بیان داشت: مصادره اموال غلّه توسط قوای روس و عثمانی صورت گرفته بود و با ورود نیروهای انگلیسی به همدان شدت بیشتری یافت!
ژنرال دنسترویل در خاطراتش میگوید: "در شهر اعلام کردیم که انگلیسیها میخواهند بعضی از جادههای همدان را مرمّت کنند، کارهای مذبور فقط به قصد مساعدت با قحطیزدگان انجام میشود و برای کار به جز کودکان و زنان، ضعیفترین اشخاص پذیرفته خواهند شد."
تکیه بر اطلاعات و تحقیق
آنچه که مستند «خاطرات خانه متروک» را از سایر آثار متمایز میکند عدم کارشناسمحور یا مصاحبهمحور بودن آن است چرا که کل آن را اسناد دستنوشته و خاطرات مقامات در بر گرفته است. در طول 80 دقیقه از زمان فیلم، در کنار اطلاعات بکر و البته معتبر تصاویری آرشیوی کمتر مشاهده شدهای از حوادث تلخِ آن روزگاران به نمایش در میآید.
مستند مذبور دورهای وحشتناک از تاریخ کمتر بازگو شده ایران را روایت میکند، دورانی که میتوان آن را تحمیل تحقیر و پست جلوه دادن ایرانیان از سوی بیگانگان دانست. اما برخی روشنفکران وطنی و هنرمندان دلبسته به بیگانه، به خاطر دلبستگی و وابستگیهای ویژه خود به همان عوامل تحقیر ایران، حاضر به بازخوانی تاریخ آن دوران نیستند!
مسائلی که امروز هم هستند
مستند «خاطرات خانه متروک» به مسائلی همچون نفوذ قدرت بیگانگان، مذاکره در سایه تهدید، تفرقه میان بزرگان نظام، جنگ و تحریم اقتصادی و.. . می پردازد که تمامی آن موارد، مسئله امروز نیز هستند. بطور مثال در اپیزود هفتم آورده شد که هربرت چیک انگلیسی وقتی از راه نظامی نتوانست بر مردم جنوب غلبه یابد، از راه انسداد اقتصادی و ایجاد آشوب و بلوا در میان مردم سعی کرد اهداف خود برسد و با اجیر کردن یکی از هموطنان خودمان رئیسعلی دلواری را به قتل رساند!
باید افزود که "خاطرات خانه متروک" دانشجویان، اساتید، محققان و در کل جامعه دانشگاهی را مخاطب خوبی برای خود میابد، اما ممکن است در کسب اقبال عمومی به همان میزان موفق نباشد. کم حوصلگی بخشی از مخاطبان عام در کنار عدم ذائقه سازی در این خصوص برای تماشای آثار مستند لبریز از اطلاعات تاریخی را از دلایل این پیش بینی می توان برشمرد.
از کل مستند همین بس که در فصل دوم نشان می دهذ، در سرزمین حکّامِ بیلیاقت، دهقانان ایرانی برای آنکه شکم زنان و فرزندان خود را سیر نگاه دارند از برگ درخت، خار بیابان یا خون خشک شده حیوانات مرده تناول میکردند و بدتر از آن برخی از مردم دچار جنونِ آدمخواری شدند. اما اگر از گرسنگی جان به در میبردند، دیگر وبا و بیماریهای عفونی و مسری نمیگذاشت تا زنده بمانند! از کل تاریخی که این مستند از رفتار اروپایی ها با ایران روایت می کند همین یک برگ برای درس گرفتن کافی است.