سروش در نظریه خود فلسفهبافی میکند
مناظره «قرآن، کلام خدا یا رویای نبی» درحالی برگزار شد که جعفر نکونام معتقد بود «رویای رسولانه» در مقام نظریه نیست و بیشتر به فلسفهبافی شباهت دارد. خلیل قنبری نیز تأکید داشت نباید سروش را به عنوان عالم دینی نقد کرد بلکه او یک الهیدان مدرن است!
خبرگزاری فارس: مناظره «قرآن، کلام خدا یا رویای نبی» به همراه نقد و بررسی دیدگاه رویای رسولانه عبدالکریم سروش با حضور جعفر نکونام، استاد دانشگاه قم و خلیل قنبری، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب قم به همت بخش اندیشه و قلم مرکز کفا (کانونهای فرهنگ و اندیشه دانشگاهها) برگزار شد. در ابتدای مناظره خلیل قنبری با تشریح پیشینه وحی گفت: برای تشریح دیدگاه عبدالکریم سروش باید به تفکر غرب برگشت و بررسی کرد که در این اندیشهها چه میگذشته است. مهمترین نکته اینجاست که سروش در نظریهاش به مجموعهای از دادهها اشاره میکند و سپس ادعا میکند که این دادهها را تفکر سنتی دینی و حتی تفکر دینی مدرن هم نمیتواند تبیین کند، برای مثال نه الهیات سنتی و نه مدرن قادر به تبیین دادههایی که او در پیش روی خود میبیند، نیستند لذا ما باید به تبیین تازهای مراجعه کنیم. وی در ادامه افزود: حال سؤالم این است که آیا قبل از سروش کسانی بودند که به این گزارههای دینی اشاره کرده باشند که ما با اندیشه و تعقل و فلسفیدن نتوانیم به آنها پاسخ دهیم؟، پاسخ مثبت است، بله متفکرانی در مغرب زمین بودهاند که معتقد بودند دستهای از گزارههای دینی از جمله گزارههایی هستند که با تعقل و نظریه ورزی نمیتوان آنها را عقلانی کرد، یعنی از هر سو ما به یک بن بست عقلی یا به تعبیر خود سروش به مخمصه دچار میشویم. این اندیشه و نگاه از پیش تا در دوران مدرن وجود داشت. قنبری با بیان اینکه افرادی پس از کانت متأثر از وی تلاش میکردند که به نحوی از این مخمصه رهایی یابند و راه حلشان نیز به سه دسته تقسیم میشود، گفت: دسته اول رویکردی است که معتقدند گزارههای دینی شناختاری نیستند و فقط محرکهایی هستند که احساس دینی و عرفانی انسانی را بر میانگیزند، این پاسخی بود که متفکران غربی ارائه میکردند. دسته دوم این که گزارههای دینی شناختاری هستند و میتوان آنها را استدلال کرد اما گزارههای شناختاری خود به دو دسته تقسیم میشوند؛ نخست گزارههایی که تابع منطق هستند و دوم گزارههایی که ورای منطق و در واقع منطق و تبیین ناپذیر هستند. وی در ادامه گفت: دسته سوم کسانی مثل جان هیک که معتقدند گزارههای دینی شناخت و منطق بردار هستند اما ترجمان معرفت ما از واقعیت غایی نیستند بلکه نمایان کننده نحوه مواجهه ما انسانها با واقعیت غایی هستند، یعنی این واقعیت غایی را بازتاب میدهند نه خود واقعیت را! این سه رویکرد هر سه پذیرفتهاند که گزارههای دینی در نگاه نخست اگر در باب واقعیت غایی بدانیم نمیتوانیم تبیین درستی از آنها ارائه دهیم. این قرآنپژوه در ادامه یادآور شد: بنابراین خود منابع مسئله قبلا بوده و این پاسخها هم بوده منتها کاری که سروش انجام داده این است که به خود مسئله اعتراف میکند و میگوید که گزارههای دینی آن چیزی است که اگر معتقد باشیم در بیداری از عقل و اندیشه انسانی برخواسته است، قادر نیستیم اینها را تبیین کنیم و همیشه در بن بستی گرفتار میشویم. سروش معتقد است که اتفاقاً گزارههای دینی غیر شناختاری نیستند و رویکرد اول را کنار میگذارد اما گزارههایی هستند که ورای طور عقل هستند و متناقضاند. قنبری با اشاره به اینکه سروش معتقد است به جای اینکه مخزن را زبان بیداری قرار دهیم زبان رویا و خواب قرار دهیم پس اگر به زبان رویا معتقد باشیم میپذیریم که این گزارهها معتقد به طور عقل یا دارای واقعیت غایی معرفت انسانی است، توضیح داد: تئوری رویای رسولانه میخواهد به درستی جایگاه تئوریهای فیلسوفان غربی درباره گزارههای دینی و تبیین ناپذیری آنها را بیان کند. سروش میگوید از این سه رویکرد، رویکرد سوم را اگر به زبان رویا معتقد باشیم میتوانیم بپذیریم پس وی بیش از هر چیزی به سمت زبان رویا میرود و این کلیدیترین نکته در مقالات و شأن و جایگاه مباحث معرفتی سروش است. تعبیر سروش از رویای رسولانه، رویای رمزی است در ادامه بحث نکونام با اشاره به اینکه چشم انداز جناب قنبری، فلسفی است، گفت: بنده سروکار با فلسفه ندارم اما با آیات قرآن و شواهد و روش تفسیری خود کار دارم، بنابراین میخواهم حرف خودم را بزنم. بنا بر نظریه سروش، قرآن روایت پیغمبر از رویایی است که دیده، با توجه به اینکه آن نوع رویایی که مورد نقد او است رویای رمزی است مثل رویای حضرت یوسف(ع) و آنچه که دیده با آنچه تعبیر میشود سازگاری ندارد. اما نوع دیگر خواب مطابقت دارد مثل خوابهایی که از پیغمبر(ص) گزارش شده که مثلاً با امنیت در مسجدالحرام خواهد بود و حج برگزار میکند این اتفاق همانگونه هم رخ میدهد اما نوع سوم رویای نفسانی است یعنی حالات و انتظاراتی که در بدن انسان است در خوابها بازتاب پیدا کند. وی در ادامه گفت: ما وقتی به سروش ایراد گرفتیم که اگر شما همه خوابها را آنچه بدانی که نیازمند تعبیر است پس آیات احکام را چکار میکنیم؟ سروش از این سخن ناراحت میشود اما بالاخره باز برای ما روشن نمیکند که بحث احکام را باید چکار کنیم خیلی مجمل میگوید که این خواب هم مراتبی دارد، اما مبهم گذاشتن این نظریه هم مشکلاتی است که ما از این نظریه راه به جلو نمیبریم. مبهم گذاشتن نظریه سروش مشکلاتی دارد که ما از این نظریه راه به جلو نمیبریم نکونام با اشاره به اینکه درباره خواستگاههای این نظریه باید بگویم که ما چه توجیه کنیم یا خیر، مشکلاتی در قرآن وجود دارد یکی از آنها از هم گسیختگی آیات و دیگری تناقض در آیات است که این را اصولیون به اقسام مختلفی تقسیم کردهاند، افزود: این مشکلات باعث شده که تئوریهایی بدهند که واقعیت را بدانند، سروش نظریات زیادی را در دست داده تا اینکه به رویای رسولانه رسیده او به آیات که میرسد می گوید که خواب است و صورت مسئله را پاک میکند و در نهایت هم میگوید شما در نظر بگیرید که در خواب دیدهاید شعله آتش یا شهابی شیاطین را دنبال میکند، خودش هم نمیگوید که تعبیرش چه میشود و ما را در ابهام میگذارد و در نهایت نظریه کاملی نیست و مشکلاتی دارد. وی درباره اینکه چرا سروش این نظریه را داده است، گفت: ممکن است به خاطر حالت پیغمبر که حالت خواب در زمان وحی است، باشد یا شواهدی هم در مباحث عرفانی او داده است، مثل اینکه مشاهده میکنیم صوری را ایشان در عالم عرفان ملاحظه میکنند، بنابراین یکی از ابهامات بر ایشان این است که مشخص نیست چه کسی معبّر است، چطور میتوان آیات را تعبیر کرد ما بالاخره چه کار کنیم، نماز بخوانیم یا خیر، حج بر ما واجب است یا خیر؟ سروش یک الهیدان مدرن است! در ادامه بحث قنبری عنوان کرد: دکتر نکونام اشاره کردند که سروش نمیگوید تعبیر یعنی چه و باید خوابگذاری کرد اما هرگز خودش خوابگذاری نمیکند، این بهرحال یک اشکال است و باید این اشکال را جدی گرفت! اما به نظر من این اشکال به نظریه دکتر سروش وارد نیست، چرا که رویای رسولانه نوشته شده مربوط به حوزه علوم دینی شامل الهیات، عرفان، فقه، اخلاق و ... است، پس بیتردید رویای رسولانه را یک عالم طبیعی ننوشته اما همان اندازه که موافقیم او عالم طبیعی نیست از آن طرف هم باید گفت که او عالم علوم دینی است، حتی او الهیدان سنتی نیست اما الهیدان مدرن است! وی با اشاره به اینکه رویای رسولانه یک نظریهای است که از ذهن یک عالم دینی مدرن و الهیدان مدرن برخاسته است، گفت: به نظر من این نظر درست نیست، این تئوری را نه یک عالم طبیعی و نه دینی طراحی کرده است، مادامی به این پرسش پاسخ ندادیم به درستی نمیتوانیم ارزیابی از این تئوری داشته باشیم. پاسخ بنده این است که علوم به دو دسته تقسیم میشوند؛ علوم درجه یک (ناظر به عالم واقع و ماده) و علوم درجه دو(ناظر به علوم درجه اول). قنبری با بیان اینکه تئوری رویای رسولانه تئوری در علوم درجه یک نیست بلکه در علوم درجه دو قرار دارد، یادآور شد: سروش میخواهد ببیند این علوم دینی عالمان دینی بر چه پیش فرضها و روشی مبتنی است آیا این روشها را میشود جایگزین کرد و پیش فرضهایی که تا به امروز عالمان دینی براساس آن تفکر میکردند، کنار نهاد و پیشفرض دیگری را به عالمان دینی توصیه کرد؟ سروش پاسخش این است که نخست علوم دینی چه سنتی و چه مدرن، الهیات و ... هر دو در یک نقطه مشترک هستند و آن این است که مبتنی بر زبان بیداری هستند نه زبان رویا و تعبیر. وی همچنین گفت: سروش به عالمان دینی توصیه میکند که از امروز برای حل مشکلات متون دینی پیش فرضتان را تغییر دهید، به جای پیش فرضی که زبان وحی، زبان بیداری است، فرض بگیرید که زبان وحی، زبان خواب یا تعبیر است. حال اگر از او پرسید که خودت تعبیرت چیست میگوید به من ارتباطی ندارد و من فیلسوف هستم و عالمان دینی باید چنین کاری را انجام دهند براساس این متدولوژی که ارائه شده است. وی با تأکید بر اینکه براساس نظر سروش، خواب گذار فیلسوف علوم دینی نیست، اظهار داشت: به گمان من سروش معتقد است که عالمان دینی باید پارادایم دینی را تغییر دهند و از تفسیر به تعبیر روی آورند پس سروش را به چشم عالم دینی نبینیم او بیش از اینکه یک متفکر دینی باشد فیلسوف علوم دینی است بیش از آنکه الهی دان باشد فیلسوف الهیات است اگر این پیش فرض را تغییر دهیم فهم متن رویای رسولانه هم برای ما تغییر خواهد شد و هرگز از نویسنده رویای رسولانه مطالب معبری نخواهیم کرد! سروش در نظریه خود فلسفهبافی میکند در ادامه نکونام با بیان اینکه بنده اصلاً نمیتوانم بیانات دکتر قنبری را درک کنم، گفت: اگر کسی نظریهای میدهد باید مبحثاش روشن و مطابق باشد، نظریه سروش نه بلاهت دارد و نه تعبیرش مشخص است و اینکه بگوید فلسفه بافی میکند و دیگران کار را انجام دهند قابل دفاع نیست نظریه باید بدیهی باشد و راهکار و راه حل نشان دهد فقط اینکه این مشکلات را چطور باید حل کنیم؟ نظریه باید ادله اثباتی هم داشته باشد که ما در آن هم مشکل داریم، دیگر اینکه این نظریه با واقع و آیات قرآن هم تطابق ندارد مثل یک پیراهنی است که به تن قرآن نمیرود. نظریه سروش مثل یک نظریه نامطابق با واقع و آیات قرآن است نظیر یک پیراهنی که به تن قرآن نمیرود وی در ادامه اظهار داشت: ما اگر بخواهیم با نظریه دکتر سروش مماشات و همراهی کنیم، باید ببینیم که پیغمبر در عالم رویا یا خلسه صوری را مشاهده میکرده که ناظر بر قصص انبیا و رخدادهای آینده و اتفاقات پیش رو بوده است اما خود او اینها را گزارش نکرده است خود قرآن خطاب به پیغمبر(ص) است اگر واقعا اینها را خود پیغمبر گفته بالاخره خودش متوجه خطاب شده یا خیر؟ ما حتی یک مورد هم نداریم که مشخص کند این بیان خود پیغمبر باشد در قرآن و روایات میگوید که یک فرشتهای این را بر من القا میکند. نکونام با اشاره به اینکه بسیاری آیاتی که سروش استناد کرده تطابقی با نظریات او نمیکند مثل بحث فتح مکه که مباحثی را مطرح کرده است، گفت: خوابهایی که از پیامبر در قرآن گزارش شده همه مطابقت با بیداری دارد. حتی درباره خواب حضرت ابراهیم (ع) هم او درباره تعبیر خوابش اشتباه کرده است، علاوه بر این ما راجع به آیات احکام نمیتوانیم بگوییم اینها رویا است حتی بسیاری از این مباحث در عهدین و کتاب مقدسی مسیحیان هم هست، چطور است که سروش اینها را در تضاد نمیبیند! آیا احادیث اسلامی هم رویا است همه اینها در احادیث هم بیان شده است. نکونام با بیان اینکه مشکل دیگری که ما راجع به قرآن داریم تعارض قرآن با احکام حقوق بشری است ، توضیح داد: آیا این مباحث را میتوانیم با رویای رسولانه حل و فصل کنیم؟ در مقام دفاع از نظریه سروش نیستم سپس قنبری با تأکید بر اینکه در مقام دفاع و رفع اشکالات نظریه سروش نیستم، گفت: بنده از این اشکالاتی که دکتر نکونام گفتند یک اشکال را وارد میدانم. به نظر من نگاه سروش به هیچ وجه ناظر بر یک فیلسوف علوم دینی نخواهد بود و این انتقادات نمیتواند وارد باشد به شرطی که این نکته را بپذیریم که نظریه سروش نظریه درجه دوم است و این مبنا هم دارد چرا که هر نظریه درجه دو ناظر بر علوم متحقق عالم خارج است. فیزیک آرمانی با فیزیکی در عالم خارج فرسنگها فاصله دارد، فیلسوف فیزیک بر علم محقق ناظر است. وی در ادامه گفت: اما فلسفه علوم دینی سروش ناظر بر علوم دینی آرمانی نیست وی به کار عالمان دینی تا به امروز نگاه میکند. حتی در برخی جاها به بن بست رسیده و گفته که ما نتوانستیم این را حل کنیم، ما اگر از این منظر نگاه کنیم آنچه به ذهن رسیده پاسخ عالمان علوم دینی نیست. ما در عالم واقع باید ببینیم عالمان دینی وقتی میخواستند قرآن را تفسیر کنند از پس این تفسیر به راحتی بر میآمدند و حجاب نفهمی را کنار میزدند یا با هم در ستیز بودند؟ در برخی این آیات تضارب آراء را میبینیم که مسئله خاتمه نایافته اعلام میشود. قنبری با تأکید بر اینکه به نظر سروش عالمان دینی علی رغم تلاشهای بسیاری که انجام دادهاند باز هم نتوانستند از پس بسیاری از مشکلات بربیایند، توضیح داد: بنابراین بسیاری از اشکالات به عالم دینی برمیگردد. در حالی که فیلسوف علوم دینی به جای جستجوی اشکال در متن به دنبال پیدا کردن مشکل در عالم است. مشکل اساسی این است، محل نزاع همینجاست ناقدان رویاهای رسولانه همه فکر کردهاند که رویای رسولانه یک نظریه درجه اول است لذا از این منظر این را نقد کردند درحالیکه رویای رسولانه یک نظریه در فلسفه علوم دینی است باید از این منظر آن را نقد کنیم. برای پاسخ به سروش، نظریات بدیل داریم/ نظریه سروش برای ما کارایی ندارد همچنین نکونام در پاسخ به این بحث دکتر قنبری گفت: بنده در اینکه ما صحبت از فلسفه متن قرآن داریم با ایشان موافق هستم اما بهرحال نظریه به منزله یک پیراهنی است که میخواهیم برای تن کسی بدوزیم با این بدن باید مطابقت داشته باشد ما میتوانیم با یک نظریه علمای دینی تمام مشکلاتی که دکتر سروش مطرح کرده پاسخ زیبایی بدهیم، هنوز علمای ما آنقدر درمانده نشدهاند و ما نظریات بدیل داریم و نظریه سروش برای ما کارایی ندارد و حتی زیرآب قرآن را هم زده به شکلی که نمیتوان به احکام قرآن استناد کرد. وی در ادامه گفت: این کارایی نداشتن نظریه سروش بدین معنی است که بهرحال مطرح نمیکند بالاخره آیات قیامت را ما به چه معنایی بگیریم؟ بالاخره نماز بخواهیم یا خیر؟ آیات طبیعت را چطور تفسیر کنیم؟ واقعا چنین نظریهای ما را به جایی نمیبرد. قنبری با بیان اینکه نظریه سروش در باب قرآن نظریه بدیل و رقیب در مقابل عالمان دینی دیگر است نه مقابل فیلسوفان علوم دیگر، گفت: خود پیش فرضها هم دو دسته هستند فیلسوف علوم دینی باید پیش فرضهای علوم دینی را کشف کند که احیاناً اگر اینها ناکارآمد است تئوری تازهای ارائه دهد. یک دسته پیش فرض کار عالم علوم دینی است اما پیش فرض دیگر که سروش به آنها تأکید میکند از این سنخ نیستند که در باب ساختار یک متن بحث میکند و میگوید این ساختار رویایی است. سروش نظریه خود را جهانی و شامل متون دینی دیگر هم میداند یعنی ساختار متون دینی مبتنی بر این پیش فرض است که زبان متن دینی یک زبان رویایی است اما در باب اینکه مدلول آن چیست براساس نظر او باید عالم علوم دینی این پیش فرض را داشته باشد.