آقای آشنا! کاش به نماد ناموس امنیت ملی جسارت نمیکردید
مشکل از آن جا آغاز می شود که همیشه پای یک آشنا در میان است. مساله این است که مشاور فرهنگی رئیس جمهور، بیش از این که دغدغه ی فرهنگی داشته باشد، در حال دغدغه سازی و مساله سازی سیاسی است
شفاف: حسامالدین آشنا مشاور فرهنگی رئیسجمهور با انتشار فیلمی از سخنرانی حاجقاسم سلیمانی در صفحه شخصی فیسبوکش نوشت: بگذاریم حاج قاسم در قله اسطوره ای دفاع از حریم و حرم بماند؛ نگذاریم او را چون محسن و باقر به کارزار کلید و گازانبر بکشانند. مشکل از آن جا آغاز می شود که همیشه پای یک آشنا در میان است. مساله این است که مشاور فرهنگی رئیس جمهور، بیش از این که دغدغه ی فرهنگی داشته باشد، در حال دغدغه سازی و مساله سازی سیاسی است. و اما مساله ی من، صادقه، نه باقر است و نه محسن؛ مساله ی من قاسم است. امروز، حاج قاسم، نماد ناموس امنیت ملی است. تا کنون دستم علیه آقای آشنا به قلم نرفته بود، اما این بار، بحث غیرت است؛ و معتقدم که سکوت، گاهی، نشانه ی دیاثت است، و البته روا نمی دانم، من، آن باشم که علامه جوادی آملی فرمودند. حرمت شکنی و زخم زبان زدن به ناموس امنیت ملی، از هر شخصی، از هر جناحی، چه از جانب مشاور رئیس جمهور محترم باشد، چه از جانب خود رئیس جمهور محترم، چه اگر شخصی دیگر رئیس جمهور می شد، اصلا اهمیتی ندارد و به هر ترتیب محکوم بود؛ مهم این است که هیچ کس نباید به خود اجازه دهد که به عنصر پرخیر و برکتی مانند حاج قاسم سلیمانی، اهانت کند. و من متعجم از آقای آشنا! متعجبم که ایشان به جای این که به عنوان مشاور فرهنگی رئیس جمهور نظام جمهوری اسلامی ایران، خدا را شاکر باشد که سربازی مانند حاج قاسم سلیمانی، شده از قهرمانان نسل جوان امروز ما، به او می تازد. و نمی خواهم ساحت حاج قاسم را خلط کنم با مباحث مناظراتی، کلیدمآبانه و گازانبرانه؛ نمی خواهم به آقای آشنا یادآوری کنم که عذاب وجدان به رئیس ایشان امان نداد و بعد از همان مناظره، پیش آقای قالیباف رفت و از ایشان حلالیت طلبید. چون دغدغه و عامل انگیزاننده ام برای نگاشتن این نوشته، اصلا نه مناظرات است و نه بحث زرد عوام فریبانه ی کلید و گازانبر. تکرار می کنم؛ دغدغه ی من، ناموس امنیت ملی است و باز هم تکرار می کنم، من از سرباز وطن دفاع می کنم چون ناموسم وطن است، ناموسم امنیت ملی کشورم است، مثل هر شهروند باغیرت مملکتم. و اگر دیگری انگیزه اش حفظ منافع رئیسش است، انگیزه ی نگارنده، دفاع از سربازی است که هر لحظه اگر خبر شهادتش را بشنویم، حقا ایران عزادار می شود. و می پرسم از آقای مشاور، که آقای مشاور، شمایی که با وفاقت و عرفان بیگانه نیستید، شمایی که خود را فراجناحی می دانید و نه یک اصلاح طلب جناح پرست رادیکال؛ مساله حاج آقای آشنا! اگر همین فردا، خدای ناکرده، خبر رسد که حاج قاسم به جمع یاران و فرماندهان شهیدش پیوست، واقعا، انصافا، می توانید خودتان همین یک توییت توهین آمیز بی ارزشتان را هضم و فراموش کنید؟ فراموش نمی کنم که اولین بار، کلیدواژه ی دلواپسان را اکثر قریب به اتفاق مردم، در سال ۹۳ از زبان شمایان و رسانه هایتان شنیدند؛ اصلا کسی خبر نداشت که دلواپسی هست و دلواپسان جشن گرفته اند، این شما بوید که دلواپسان را برجسته کردید. من نه دلواپسان را قبول دارم و نه دخلی به آنان دارم، اما فرضا که دلواپسان را در پروژه ی غیریت سازی تان نهادینه کردید و فرضا که اصلا حق داشتید و آن ها برای شما، غیر و دیگری محسوب می شدند؛ اما مسلمان، حاج قاسم سلیمانی هم برای شما شد غیر؟ شد دیگری؟ او را هم باید در پروژه های غیریت سازی تان خرج کنید؟ غیرتتان اجازه می دهد؟ امثال همین مواضع حضرت عالی است که باعث می شود پیر و جوان نسبت به سیاست و سیاست مدار، احساس انزجار پیدا کنند و بالای صفحاتشان بنویسند «به جای مردان سیاست بنشانید درخت، تا هوا تازه شود». آقای آشنای عزیز! این رفتار شما خودزنی است! شما رسما دارید می گویید که حاج قاسم خوب، یا حاج قاسم مرده یا شهید است، یا حاج قاسم دور از سیاست! آقای مشاور! آقای مجتهد! امروز روز افتتاح مجلس دهم است و رواست به یاد آن جمله ی زرنشان شهید آیت الله سیدحسن مدرس بیفتیم که چقدر دقیق و عمیق فرمود «دیانت ما عین سیاست ماست و سیاست ما عین دیانت ماست.» شما که بهتر باید ابعاد و منظرهای مختلف و متنوع مد نظر این جمله را فهم کرده باشید؛ آیا جز این است که این جمله یعنی یک سرباز، هر کجا که باشد، چه در حوزه و چه در مجلس، چه در جبهه های خارجی نبرد حق علیه باطل و چه در عرصه خدمت در قالب داخل مرزها، یک سرباز و خادم ملت است؟ شما در خلوص حاج قاسم شک دارید یا این که عرصه ی سیاست ایران را لجن زار می دانید که دون شان حاج قاسم می دانید وارد این فضا شود؟ نکند خود معترفید که با چه دغل ها و سم فشانی هایی در کارزار انتخابات و سیاست، بسیاری مردان سیاست، رقبا را به در می کنند، آری؟ این گونه است؟ آیا این نگاه شما، البته اگر چنین است که ذکر شد، به معنای همان نگاه بعضی عوام الناس نیست که می گویند «سیاست پدر و مادر ندارد»؟ یعنی شما هم تلویحا معتقدید که کلا هر کس وارد سیاست شود، عبایش به شذوذات و نجاست سیاست آغشته می شود؟ این گونه است نگاه شما به عرصه ی سیاست؟ این قدر آن را سیاه می بینید؟ پس خود چگونه اکنون تا مرفق، دست در سیاست داخل کرده اید؟ آقای آشنا! حاج قاسم سلیمانی، حاج قاسم است، رستم دستان نیست! او یک سرباز است، نه فسانه است و نه اسطوره! تکرار می کنم! فسانه و اسطوره، هرکول هستند و رستم دستان! قاسم سلیمانی، سربازی است که هر کجا لازم باشد حسب تکلیفش ورود می کند و دست خدا هم همواره به همراه بندگان مخلصش هست. همه ی این ها را گفتم، تا برسم به این دو نکته؛ اولا مبادا فکر کنیم که آن کلام امام به معنای ممنوعیت ورود نظامیان به عرصه ی مدیریت کشور است، بلکه امام خمینی (ره) ورود و حضور هم زمان نظامیان و سپاهیان را به سیاست درست نمی دانستند که درست هم نیست. وگرنه، کیست نداند که رئیس شما، از امنیتی ترین نظامیان و از ژنرال های امنیتی پشت پرده و مقابل پرده بوده است؟ که البته بر این باورم که آن هم هیچ اشکالی ندارد؛ آقای روحانی هم پریروز امنیتی-اطلاعاتی بوده، دیروز دبیر شورای عالی امنیت ملی و امروز هم رئیس جمهور، هیچ ایرادی هم ندارد. ثانیا، مشکل بنده با موضع شما، از باب زاویه ی دید شما و ایدئولوژیک بود، وگرنه، خودمانیم، واقعا باورتان شده که حاج قاسم نامزد ریاست جمهوری می شود؟ اگرچه اگر بخواهد هم حق مسلمش است، اما از هول حاج قاسم، مواضع شاذ اتخاذ نکنید؛ از شما توقع نمی رود. نه محبوبیت فرا ریاست جمهوری حاج قاسم ترس دارد و نه باید از محبوبیت بیش از رئیس جمهور ظریف به هراس افتاد. به نظر شما بیشتر مفید است که در حال به راه انداختن دعواهای سیاسی باشید یا دغدعه مند مسائل فرهنگی-اجتماعی ای باشید که رهبری به واسطه ی حل آن، اخیرا کمیته ای ویژه و فراقوه ای تشکیل داده اند؟ قدری هم متمرکز بر عرصه ی یتیم فرهنگ باشید، هم خدا را بیشتر خوش می آید و هم خلق خدا را.