بهکارگیری مستخدم به عنوان معلم در برخی مدارس!
یک کارشناس مباحث تربیتی و آموزشی با بیان اینکه برخی معلمان از پاسخ به سؤال دانشآموزان خود ناتوانند، گفت: وقتی معلمی ابتداییترین مسائل تکنولوژی را نداند، قطعا دانشآموز اعتمادی به معلم و دبیر خود نمیکند.
کد خبر :
526120
خبرگزاری تسنیم: سیستم آموزشی کشور از زوایا و جوانب مختلف مانند کادر آموزشی، تغییر تفکرات دانشآموزان نسبت به گذشته، میزان معنویت و مهارتهای دبیران و قابل نقد و بررسی است، آموزش و پرورش شالوده و بنیان سایر ارکان جامعه محسوب میشود و حل مشکلات و چالشهای آن، به توسعه منابع انسانی جامعه منجر خواهد شد. برای بررسی بخشی از معضلات موجود در نظام آموزشی کشور میزبان "حجةالاسلام ریاضت" از صاحبنظران حوزه تعلیم و تربیت و یکی از خطبای تهران بودیم که در ادامه مشروح این گفتوگو منتشر میشود: به عنوان سؤال نخست؛ کمبود نیروی انقلابی متعهد چه تاثیری در جریان آموزشی کشور میتواند داشته باشد؟ حضرت امیرالمومنین «ع» میفرمایند کسی که میخواهد در جایگاه تربیت اشخاص قرار گیرد، در ابتدا باید برای تربیت خودش اقدام کند؛ در کشورهای توسعه یافته در هر زمینهای حرف اول را نیروی انسانی میزند، اگر بتوانیم در تربیت نیروی انسانی خود پیشگام باشیم، مشکلاتمان حل خواهد شد؛ پس اگر دبیر ما، روحیه انقلابی و دارای اعتقاد عمیق نباشد، نمیتواند معرفت دانشآموز را بالا ببرد. در بعضی موارد مشاهده شده که در سیستم آموزشی کشور، حتی گاهی مستخدم مدرسه
را جایگزین معلم کرده است در این صورت باید فاتحه نیروی انسانی را بخوانیم. عدم وجود مراکز تربیت معلم و حذف این مراکز از فرایند آموزش در نظام آموزش و پرورش کشور، چه اثری در فرایند جذب معلمان داشته است؟ مشکل اساسی ما در کمبود معلمان متعهد از آن جا شروع شد که بعد از شهید رجایی و شهید باهنر، مراکز تربیت معلم ما تعطیل شد؛ سیستم آموزشی با توجه به نیازی که به نیروهای خودساخته دارد، بسیار کمکاری کرده است و نیروی انسانی متعهد زیادی ندارد که پاسخگوی این نیاز باشد؛ ما باید برای تمامی معلمان کلاسهایی برگزار کنیم تا هم از لحاظ علمی ترقی کنند و در مرحله بعد مقدماتی فراهم کنیم که معرفت معلم افزایش پیدا کند چون معلم باید نَفَسش تربیتکننده باشد؛ در گذشته یک بحثی در حوزه پیش آمد که مطالب درسی را از روی نوار گوش کنیم، حضرت آیتالله مجتبی تهران در اعتراض گفتند باید نَفَس استاد به شما برخورد کند تا تربیت معنوی شوید. اگر تربیت معلمها به سبک گذشته احیا شوند، میتوانیم اثر مثبتی ببینیم؛ در حال حاضر آموزش ضمنخدمت جوابگو نیست و باید معلمان حداقل از لحاظ اخلاقی دو سال آموزش ببینند؛ نکته دیگری که قابل ذکر است وجود این مراکز،
معلم را ملزم میکند که از لحاظ تکنولوژی، آگاهی کسب کنند و بهروز شوند، وقتی معلمی ابتداییترین مسائل تکنولوژی را نداند، قطعا دانشآموز اعتمادی به معلم و دبیر خود نمیکند. آیا مقام معظم رهبری اشارهای به بحث معرفتی در آموزش داشتهاند؟ مقاممعظم رهبری در دیدار اخیر خود با اعضای انجمن اسلامی دانشآموزی فرمودند: شما بروید خودتان را از لحاظ معنوی تقویت کنید و سطح آگاهی خود را افزایش دهید که جامعه در آینده به شما نیازمند است. همچنین ایشان در دیدار اخیر خود با مداحان با اشاره به جایگاه معلمی به آنان فرمودند: مستمعی که مدتی پای منبر شما مینشیند باید علاوه بر عزاداری، آگاهیاش نسبت به اهل بیت افزایش یابد؛ در تعبیر دیگری مقام معظم رهبری فرمودند که اول باید خودمان معرفت داشته باشیم تا بتوانیم تدریس با معرفتی داشته باشیم. آیا اساتیدی از لحاظ معرفتی داشتهایم که شغل معلمی را به معنای واقعی به ظهور رسانده باشند؟ در دهه گذشته اساتید بزرگی را از دست دادیم مانند آیتالله مجتبی تهرانی، آیتالله حقشناس و آیتالله بهجت که دیگر جای خالی این بزرگان پر نمیشود؛ اگر در حال حاضر آیتالله جوادی و آیتالله مصباح را از دست دهیم،
آیا کسانی را داریم که جایگزین شوند. معلمانی مثل آقای افشار که دبیر ادبیات بود اما وقتی دانشآموزان توان درس گوش دادن را نداشتند، آنها را به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی میبرد تا حال روحیشان خوب شود، این دبیر هم خودساخته و هم مربی بود. آیا به نظر حضرتعالی، تصویب سند تحول در آموزش و پرورش کار صحیحی بود؟ سند تحول، کار عظیمی بود اما چرا نباید بحث آییننامه اجرایی آن تدوین شود و از میانه کار اجرا شود؛ در این صورت خانوادهها و دانشآموزان مضطرب میشوند؛ متاسفانه آموزش و پرورش ما دچار سیاسیبازی شده است و طبق آن جمله معروف که بهترین حمله به یک تئوری، دفاع بد از آن است؛ دفاع جاهلانه از اجرای این سیستم آموزشی بسیار غلط است چون ما در اجرا بسیار ضعف داریم. آیا دانشآموزان این مقطع زمانی با دورههای قبل تفاوتی پیدا کردهاند؟ بله؛ به طور مثال در گذشته مدیریت مدرسه ثامنالائمه در تهران، دانشآموزان ممتاز خود را به سوریه و لبنان میبردند تا با دانشآموزان و مدارس آنجا آشنا شوند؛ نکته قابل ذکر این جاست که این بچهها، سر خود را از حیا بالا نمیآوردند؛ در گذشته فرهنگ استاد پذیرفتن وجود داشت اما در حال حاضر تمرکز اصلی
دانشآموز به گوشی موبایل خودشان است اما باید دوباره این نکته را متذکر شوم که وجود استاد خوب باعث میشود که دانشآموز مجذوب شود، اگر معلم خودساختگی داشته باشد، آموزش و پرورش هم تقویت میشود. تاثیر رسانه در جریان آموزشی کشور چیست؟ رسانهها در این بحث، ضد و نقیض عمل میکنند؛ دانشآموز مطالبی را که در مدرسه یاد میگیرد را با خروجی رسانهها مقایسه میکند و در نهایت دچار سردرگمی میشود؛ رسانههای کشورمان، اقیانوس عظیمی از معنویت را ایجاد میکنند که عمق ندارد. به طور مثال در حال حاضر سریال "بلک لیست" در فروشگاههای کشور در حال پخش است که در قسمتی از این فیلم، قاتل، طعمههای خود را با اسید از بین میبرد؛ در ماجرای قتل "ستایش قریشی" هم، قاتل با الگوبرداری از این سریال قصد انجام چنین کاری را داشته است؛ باید ارگانهای تصمیمگیرنده، از پخش چنین سریالهایی که حتی در کشور آمریکا برای سن زیر23 ممنوع است، جلوگیری کنند. رسانه طبق فرمایش مقام معظم رهبری که فرمودند صداوسیما خط مقدم جبهه فرهنگی است، عمل نمیکند؛ در گذشته دچار شبیخون فرهنگی بودیم و الان دچار ناتو فرهنگی هستیم پس نتیجهگیری این است که باید رسانهها با آموزش و
پرورش هماهنگ باشند. آیا حوزه علمیه برای پُر کردن خلأ معنوی موجود در مدارس اقداماتی را انجام داده است؟ هماکنون در مدارس، طرحی به نام طرح "امین" در حال اجراست که طلبهها طی یک دوره آموزشی, وارد مدارس میشوند و از لحاظ تربیتی، اعتقادی و حتی آموزشی، دانشآموز را تقویت میکنند. در گذشته ارتباط بین معلم و شاگرد بسیار قوی بود اما در حال حاضر این ارتباط نزدیک نیست، چرا به این سمت رفتهایم و نگاه مادی بر نگاه معنوی در معلمان ارجحیت پیدا کرده است؟ اگر دید مادی بر دید معنوی ارجحیت پیدا نکرده باشد، حداقل هم سطح شده است؛ اما نکته قابل توجه این است که معلمان، اعتماد لازم به خود را ندارند و از این موضوع هراس دارند که دانشآموز سؤالی بپرسد و آن ها از پاسخ دادن به سوال عاجز باشند؛ وقتی دانشآموز جواب سؤال خود را بیپاسخ ببیند, مطمئنا با دبیر ارتباط برقرار نمیکند؛ مواردی را داشتهایم که به دلیل ناتوانی در پاسخ دادن به سوالات، دانشآموز را از مدرسه اخراج کردهاند. آیا تعداد مدارس برتر ما از لحاظ کادر معنوی و علمی پاسخگوی نیاز دانشآموزان است؟ در حال حاضر در سطح کشور، مدارس خوب کم داریم؛ باید همه نهادها با هم
همکاری داشته باشند تا مدارسی تاسیس کنیم که خانوادهها نگرانی کمتری نسبت به آینده فرزند خود داشته باشند. با توجه به اینکه شبکههای مجازی از سالها پیش در کشور ما رها شده و مقام معظم رهبری هم در این باره تذکرات جدی ارائه کردند اما باز هم آنگونه که باید و شاید به آن توجه نشده همچنین با توجه به اینکه دانشآموز و جوان امروزی ممکن است در این فضا، آسیبهای جدی ببیند و به آن اعتیاد پیدا کند، چه اقداماتی در بخش تربیتی کشور میتوان انجام داد که این آسیبها را کنترل کرد یا به طریقی جوان را از آسیبها و ضررهای آن آگاه کرد؟ یک کارشناس فضای مجازی در مصاحبهای با ما اظهار داشته بود که حدود 60 درصد مطالبی که جوانهای کشور رصد میکنند، شامل مطالب نامناسب و جنسی میشود؛ این موضوع واقعا زنگ خطری برای جامعه است، نظر شما درباره این موضوع چیست؟ این فضا را میشود تا حدودی کنترل کرد؛ در وحله نخست باید مصونیت ایجاد کرد یعنی فضای کلی این شبکهها زیرنظر خودمان باشد به عنوان مثال ما در جلساتی که با اولیاء و مربیان میگذاریم، تأکید میکنیم که فرزند باید یک کانال مستقل با مادر و پدر خود داشته باشد و بیشترین تعداد عکس و فیلم ارسالی در
این کانال شکل بگیرد که اصلا فرزند فرصت جستوجو در کانالهای دیگر را نداشته باشد. ما به عنوان معلم، پدر یا مادر باید مطالب خوب، جذاب و پرمحتوا برای فرزندان و دانشآموزان ارسال کنیم که او این مطالب را به دیگران نیز نشان دهد که در آینده به فرهنگ تبدیل شود؛ در کشور ما، هر ناحیه بسیج دارای یک سایت است اما باید به جایی برسیم که هر بسیجی یک سایت مستقل داشته باشد یعنی ما باید خودمان فضای ایجاد شده را اشغال کنیم و مدیریت آن را خودمان در دست بگیریم؛ این فضا را نمیتوانیم از فرزندان بگیریم اما میتوانیم آن را مدیریت کنیم. آیا با شرایط امروز که والدین تقریبا تمام روز را مشغول به انجام کار هستند، این پیشنهاد شما، قابل اجراست؟ ببینید باید معلم، مربیان و اولیاء به همراه یکدیگر این اقدام را عملیاتی کنند یعنی مقداری از اطلاعات را اولیاء، مقداری دیگر را مربیان و معلمان در اختیار دانشآموزان قرار دهند؛ ما در یک مرکز پژوهشی این کار را انجام دادیم؛ یک کانال ارتباطی بین دانشآموزان و اولیاء و مربیان ایجاد کردیم ضمن اینکه برای مطالب برتر هم جوایزی گذاشتیم که به نتایج مدنظر رسیدیم یعنی دانشآموزان دیگر زمان جستوجو در این فضا
را نداشتند چرا که این کانال تمام زمان آنها را پر کرده بود. مشکل ما سوءمدیریت و رها شدن این فضا است وگرنه میتوان آن را کنترل کرد؛ ما هر چقدر این فضا را محدود کنیم، از بین نمیرود بلکه آثار مخرب آن بیشتر میشود؛ زمان شاه را در نظر بگیرید که شبها در برخی از خیابانهای تهران، دختر و پسر مست بودند و هزاران فساد در جامعه اتفاق میافتاد اما دیدیم که در آن فضا با همه فسادهایش، مصونیت ایجاد شد و پس از مدتی مدیریت آن به دست خودمان انجام پذیرفت. بنابراین، این فضا قابل کنترل است اما خودمان نمیخواهیم کنترل آن را در دست بگیریم ضمن اینکه عدهای هم از این سوءمدیریت سود میبرند، به هر اندازهای که این فضا را رها کنیم، فضاهای خالی با فساد و آثار مخرب پر میشود لذا نباید این فضا را رها کرد. مطابق حدیث امام صادق (ع) که میفرمایند "هدایت پخش نمیشود مگر از مسیری که گمراهی پخش شده باشد" ما نیز باید از این فضا بیشترین استفاده را کنیم؛ دشمن با ایجاد این فضا میخواهد فرهنگ ما را از بین ببرد ما هم باید به وسیله همین فضا جلوی آن را بگیریم و به دشمن ضربه بزنیم.