درباره مردی در تبعید ابدی،به بهانه روز بزرگداشت ملاصدرا
اول خرداد روز بزرگداشت ملاصدرای شیرازی است. به بهانه این روز مروری داریم بر یکی از معدود کتابهای داستان نوشته شده براساس زندگی این اندیشمند. « مردی در تبعید ابدی» و نویسنده آن آقای « نادر ابراهیمی» جایگاه مهمی در ادبیات داستانی ایران دارد.
کد خبر :
525122
صبح نو: اول خرداد روز بزرگداشت ملاصدرای شیرازی است. به بهانه این روز مروری داریم بر یکی از معدود کتابهای داستان نوشته شده براساس زندگی این اندیشمند. « مردی در تبعید ابدی» و نویسنده آن آقای « نادر ابراهیمی» جایگاه مهمی در ادبیات داستانی ایران دارد. - آقا! خستهایم و بیمار. تن دختر نورسیدهام در تب میسوزد. شکایت نمیکنم و تا این لحظه میدانید که گله نیز نکردهام. با شما بودن، چون شما صبور بودن را میطلبد. اما به خاطرتان میآورم که ماههاست آوارهایم آقا! از هیچ سو سکونتگاهی، راهی نیست که اگر باشد هم مسدودش کردهاند. مگر شما، آقا چه گفتهاید و چه کردهاید که دشمنانتان به چنین عذابی مهمانتان کردهاند؟ - بانو! زمانی که با زمانه خویش نساختی و با مسندنشینان و امربران ایشان کنار نیامدی و آنچه را که جاهلان میگویند، جاهلانه بازنگفتی، لاجرم به تبعید ابدی روح گرفتار خواهی شد- حتی اگر در کنج منزلی در شهری ساکن باشی و اگر بر نپذیرفتن پای فشردی، آوارهات خواهند کرد، یا به زندانت خواهند انداخت و به دارت خواهند کشید. شرمگینم بانو، که این جنگ را من آغاز کردهام و سهمی عظیم از عذابش به تو میرسد و به این طفلکان معصوم.»
این سرآغاز رمان «مردی در تبعید ابدی» نوشته آقای نادر ابراهیمی است. رمانی که بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی (صدرالمتألهین) نوشته شده است. سخن گفتنی درباره «مردی در تبعید ابدی» فراوان است. شانزده فصل این رمان، روایتی از زندگی یکی از بزرگترین متفکران مسلمان عرضه میکنند، که اگرچه در برهههایی از قوام تاریخی و سندیتی متقن بهره نمیبرند، اما بسیار رواناند. جذابیتهای فرمی روایت این داستان نیز کم نیست، داستان گاهی از زبان صدرای شیرازی نقل میشود و گاهی از زبان سوم شخص. شکستهای زمانی و پس و پیش رفتن در تاریخ هم در این رمان دیده میشود. نکته دیگر درباره مردی در تبعید ابدی، اشاره به برخی دیگر از شخصیتهای اثرگذار در تاریخ است. طهماسب اول، اسماعیل دوم، محمد خدابنده و شاه عباس اول، در داستان حضور دارند و اگرچه ابراهیمی از سخن گفتن درمورد آنها کراهت دارد اما میگوید. میرمحمدباقر استرآبادی(میرداماد)، شیخ بهاءالدین عاملی (قاضیالقضات) و ابوالقاسم میرفندرسکی نیز دیگر شخصیتهای مهم این رماناند. ناشری که بعدها پلمب شد چاپ نخست رمان «مردی در تبعید ابدی» در سال 1375 در 8800 نسخه توسط انتشارات فکر روز منتشر شد.
این کتاب البته بین چند ناشر دیگر هم دست به دست چرخید تا اینکه این سالها توسط ناشر اصلی آثار نادر ابراهیمی، یعنی انتشارات روزبهان عرضه میشود. ناشر اولیه هم سالها بعد توسط وزارت اطلاعات و به جرم بازاریابی شبکهای و تأسیس شرکت هرمی پلمب شد. نام نادر ابراهیمی، از نامهای درخشان آسمان نویسندگی ایران است. متولد ۱۴ فروردینماه سال ۱۳۱۵ در تهران، دیپلم ادبی از دارالفنون گرفته است و پس از دو سال تحصیل حقوق در دانشگاه، به زبان و ادبیات انگلیسی تغییر رشته داد و مدرک کارشناسی گرفت. ابراهیمی کارهای فراوانی را تجربه کرده است، از کمککارگری تعمیرگاه سیار در ترکمنصحرا و کارگری چاپخانه و حسابداری و تحویلداری بانک تا صفحهبندی روزنامه و مجله و مترجمی و ویراستاری، فیلمسازی مستند و سینمایی. ابراهیمی حتی سابقه مصور کردن کتابهای کودکان، مدیریت یک کتابفروشی، خطاطی، نقاشی و نقاشی روی روسری و لباس، تدریس در دانشگاهها را هم دارد. سیاهه آثار ابراهیمی نیز بسیار طولانی است. بار دیگر شهری که دوست میداشتم، ابنمشغله و ابوالمشاغل (زندگینامه خودنوشت)، مقدمهای بر فارسینویسی برای کودکان، مقدمهای بر مصورسازی کتابهای کودک،
مقدمهای بر مراحل خلق و تولید ادبیات کودک، مقدمهای بر آرایش و پیرایش کتابهای کودکان، چهل نامه کوتاه به همسرم، آتش بدون دود (داستان بلند هفتجلدی)، با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ، یک عاشقانه آرام و... بیش از 80 عنوان دیگر در گونههای مختلف رمان بزرگسال، رمان کودک، متنهای پژوهشی، شعر، گفتارمتن، فیلمنامه و... از جمله کارهای اوست. ابراهیمی شلاقخورده دوره پهلوی بود اما یکی از آثار بسیار بااهمیت ابراهیمی مجموعه سهجلدی «سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما میآمد -بر اساس زندگی امام خمینی (رحمهاللهعلیه)، عارف، فیلسوف، سیاستمدار و رهبر فقید انقلاب اسلامی ایران-» است. خانم فرزانه منصوری، همسر نادر ابراهیمی درباره نوشته شدن این داستان چنین گفته است: همه سؤال میکنند که چه شد نادر ابراهیمی راجع به امام(رحمهاللهعلیه) نوشت و خیلیها برداشت میکنند که او در شرایطی که امام در صدر نظام قرار گرفتند اقدام به نگارش این اثر کرد، نادر ابراهیمی که در نظام پهلوی مبارزه کرده بود، زندان رفته بود، شلاق خورده بود، بیکار شده بود ممنوعالکار شده بود. اما اینکه چرا او که مبارز است درباره کسی که در صدر نظام است
مینویسد! من بارها در مصاحبهها و گردهماییهایی که با جوانها داشتم گفتهام، نادر ابراهیمی زمانی که ما به آیتالله خمینی میگفتیم امام این اثر را آغاز نکرد. او از پانزده خرداد 1342 در میان مردم مبارز بود و به دنبال این بود که این مرد را بشناسد. ابراهیمی در سالهای مبارزات اعلامیهها را مینوشت بدون اینکه امام را دیده باشد. پس از اینکه امام وارد تهران شدند نادر ابراهیمی ایشان را ندیده بود و هرگز هم حضوری ایشان را ملاقات نکرد. در خاطرم هست که سالهای اول انقلاب همسرم من را موظف کرده بود آنچه را که در روزنامهها و مجلهها درباره مبارزات مردم و کارهای حضرت امام خارج از کشور انجام میدادند از روزنامهها جدا کنم و در اختیارش بگذارم. او اینها را میخواند و جمعآوری میکرد برای اینکه این مرد را بهتر بشناسد. تحقیقات او طی 16-17سال تکمیل شد و زمانی رسید که یکی از آقایانی که در حوزه هنری بودند، متوجه تحقیقات و شناخت ایشان درباره امام خمینی(رحمهاللهعلیه) به عنوان یک مبارز شد که هرگز از دفاع از حقوق مردم ایران کوتاه نیامد و هیچ باجی به سراسر دنیا نداد. ابراهیمی درباره چنین مردی تحقیق کرد و به او علاقه داشت. وقتی
به او پیشنهاد کردند حالا که این همه تحقیق داری بیا و درباره امام بنویس شجاعت کرد و نوشت در حالی که تاریخ نشان میداد که آیا قهرمان واقعی ملت ایران امام خمینی است یا نه. بسیاری از ما این اعتقاد را داریم و نادر ابراهیمی این اعتقاد را داشت و نوشت و خیلیها به دلیل این اثر از او روی برگرداندند، اما او گفت من اثری را که به آن اعتقاد داشتم نوشتم. شما چرا ترسیدید!