اینجا بساط خوشگذرانی و خودکشی فراهم است!
جلوی مغازه چند کارتن گوناگون زغال چیده است. سردر مغازه را هم با شیلنگهای آویزان شده قلیان پر کرده و پشت سرش هم باکسهای متنوع سیگار با نظم و ترتیب یکجا نشستهاند. روی کاغذ هم نوشته «شارژ ایرانسل و همراه اول موجود است» تا خیالت راحت شود این مغازه فکر همه جا را کرده و بساط خوشگذرانی و عیاشی از سیگار و قلیان تا شارژ موبایل فراهم است.
کد خبر :
525070
روزنامه صبح نو: جلوی مغازه چند کارتن گوناگون زغال چیده است. سردر مغازه را هم با شیلنگهای آویزان شده قلیان پر کرده و پشت سرش هم باکسهای متنوع سیگار با نظم و ترتیب یکجا نشستهاند. روی کاغذ هم نوشته «شارژ ایرانسل و همراه اول موجود است» تا خیالت راحت شود این مغازه فکر همه جا را کرده و بساط خوشگذرانی و عیاشی از سیگار و قلیان تا شارژ موبایل فراهم است. این حکایت مغازهها و زیرپلههایی است که مثل قارچ در خیابانهای شهر قد علم کردهاند؛ مغازههایی که گویی مسوولیت فراهم کردن «بساط خوشگذرانی و دود و دم» را بر عهده داشته و سود خوبی برای صاحبان جوانش دارد. مشتریان هم دیگر غمی ندارند و در هر خیابان اصلی و فرعی یکی دو مغازه راه افتاده است. مغازه جای ایستادن ندارد و باید از همان بیرون مغازه سوالت را مطرح کنی! آقا شما برای مغازهتان مجوز دارید؟ «مجوز؟ نه لازم ندارد! مغازه تجاری است و نیازی به مجوز نیست.» جوان دیگری از پشت فروشنده سبز میشود و صحبت همکارش را اینطور اصلاح میکند: «بله مجوز داریم. ما زیر نظر اتحادیه عطاری و سقطفروشان هستیم. اتحادیه ما خیابان 15 خرداد است. اگر بخواهید میتوانید به آنجا بروید!» از
مشتریان و کسب و کارش میپرسم که گویا او هم مثل خیلیهای دیگر از دخل مغازه راضی به نظر میرسد. فروش اصلیشان سیگار است و سود خوبی هم از قلیانفروشی دارند. قلیانهایی که هریک طرح و نقش خاصی دارد. ولی صاحب مغازه خودش هم نمیداند ربط شارژهای موبایل به آن مجوز سقطفروشی چیست! گویا مثلث سیگار، قلیان و شارژ موبایل باعث شده تا او هم برای جور شدن جنس مغازه دست به شارژفروشی بزند. چند خیابان آنطرف تر مغازه دیگری سبز شده است. سر صحبت را که با کسبه این مغازهها باز کنی از رکود کسب و کار قبلی میگویند و رونق بازار فروش قلیان و ابزارش. به همین خاطر هم هست که کارتن کارتن زغال و تنباکو گوشه مغازه ردیف کردهاند تا مشتریان را دست خالی روانه نکنند. این میان اگر گلهای هم از نوع کسب و کار باشد جوابها این هدف را نشانه میگیرند که قلیان اعتیادآور نیست بعد هم ضررش به اندازه سیگار کشیدن نیست. دلیل دیگری که میآورند هم مربوط میشود به تصفیه دود حاصل از سوختن تنباکو توسط آب قلیان. در حالی که هیچ یک از تحقیقات علمی این شایعه را درباره قلیان تأیید نمیکنند. بلکه بر موضوع عادت به نیکوتین قلیان صحه میگذارند که چندین برابر سیگار
است. از طرفی وقتی تنباکویی آنقدر نامرغوب باشد که برای سوزاندن در کاسه قلیان از آن استفاده کنند، معلوم است باید به هر ترفندی شده محصول تولیدشده را به مشتری بفروشند. راه حل، اضافه کردن اسانسهای مضر و شیمیایی است. چیزی که به نام تنباکوی میوهای به فروش میرسد و مضرات آن به خاطر وجود همین مواد شیمیایی چندین برابر مصرف سیگار خواهد بود. سراغ وضعیت این صنف را از رییس اتحادیه عطاران و سقطفروشان میگیریم. علیرضا رضایی قهرودی به ما میگوید: «بیکاری جوانان و سود بالای فروش سیگار، اصلیترین علت رونق بازار سیگارفروشان است و با این وجود طبیعی است که عدهای جوان برای راه انداختن شغل تازه به فکر راه انداختن چنین مغازهای باشند. البته در این میان بسیاری از مغازهها هم بدون مجوزند که بازرسان اتحادیه در حد توان آنها را شناسایی کرده و برخورد میکنند.» رونق بازار سیگار و قلیان آنقدر زیاد است که اتحادیههای صنفی دیگر هم دست به کار شده و هر اتحادیهای برای خودش جواز کسب صادر میکند. هرچند در این مغازهها هر چیزی برای فروش پیدا میشود اما رضایی قهرودی میگوید: «طبق قانون این مغازهها باید 90 درصد مغازه خود را به فروش سیگار
اختصاص داده باشند و فروش اصلیشان از بخش سیگار باشد؛ اما امروز هر اتحادیهای به این مغازهها مجوز میدهد و غیر از ما اتحادیه خواروبارفروشی، سوپرمارکتیها و اتحادیه عمدهفروشی دخانیات هم برای این مغازهها مجوز صادر میکنند.» رییس اتحادیه میگوید اصلیترین دلیل شکایت از این مغازهها گرانفروشی یا فروش کالای قاچاق است که این تخلف در میان مغازههای بدون مجوز بیشتر به چشم میخورد؛ اما به نظر میرسد اگر سیگارهای قاچاق عرضه نشود، دیگر مشکلی متوجه آنها نیست و کسی با آنها کار خاصی ندارد. جالب است بدانید که از میان چهار اتحادیهای که خود را متولی صدور مجوز سیگارفروشی و قلیانفروشی میدانند، فقط در اتحادیه عطاری سالانه نزدیک به 50 عمدهفروشی مجوز شروع به فعالیت اخذ میکنند و با احتساب خردهفروشیها که خود را ملزم به دریافت مجوز نمیدانند و دیگر اتحادیههای صنفی این رقم چندبرابر خواهد شد. این آمار در حالی مطرح میشود که طبق گزارش ماهنامه شهر کتاب، در سالهای گذشته به طور متوسط هر سال 33 کتابفروشی تأسیس شده و در مقابل آن هرساله به طور متوسط 15 کتابفروشی به دلایلی چون فوت مالک، بیمیلی ورثه به ادامه کسب و کار متوفی یا
تغییر شغل و بازنشستگی تعطیل شدهاند! این خلاصه رویکرد بسیاری از ما در ترویج زغال و کتاب است. رویکردی که هر روز دسترسی به دخانیات را برای جوانان راحتتر و دسترسی به کتاب را سختتر از گذشته میکند. اما این آمارها فقط مربوط به جوانانی است که علاقهای به حضور در قهوهخانههای شهر ندارند و مجبورند بساط خوشگذرانی را خودشان تهیه کنند وگرنه در کنار این بازار پررونق، قهوهخانهها هم بازارشان به لطف قلیان سکه است. طبق آمار منتشرشده در رسانهها یک قهوهخانه به طور متوسط ماهانه بین 6 تا 8 میلیون تومان سود به جیب صاحبش روانه میکند و روزانه نزدیک به 200 تن زغال دود میشود تا قهوهخانه داشتن یکی از شغلهای پرسود و جذاب باشد. پس جای تعجب ندارد که کاسبان و دانشجویان، بیشترین مشتریان قهوهخانه شهر باشند. قهوهخانههایی که روزبهروز چاقتر میشوند و در عوض، مراکز تکیده فرهنگی که دیگر برای کسی جذابیتی ندارند.