«فروشنده» نخل طلا فرانسویها را میگیرد؟
فیلم سینمایی «فروشنده» به کارگردانی اصغر فرهادی شب گذشته در جشنواره کن به نمایش در آمد و اغلب افراد حاضر در جشنواره درباره آن اظهار نظر کردهاند که بیشترشان نظر مثبتی داشتند، اما باید دید سهم فرهادی از جوایز جشنواره چیست؟
خبرگزاری فارس: ساعاتی پیش فیلم سینمایی «فروشنده» و یا به قول فرانسویها «مشتری» به کارگردانی اصغر فرهادی در شصت و نهمین جشنواره کن به نمایش در آمد در اولین اکرانش با مشکل فنی مواجه شد اما به سرعت این مشکل برطرف شد. در چند ساعت گذشته بلافاصله بعد از پایان اولین نمایش رسمی فیلم سینمایی «فروشنده» منتقدین و روزنامه نگاران حاضر در کن واکنش های مختلفی را نشان دادهاند که در ادامه گزارش اجماع نظرات موجود در ارتباط با آخرین ساخته فرهادی را مشاهده میکنید.
*نقد ورایتی بر فیلم «فروشنده» یکی از بیشمار دلیلی که آلفرد هیچکاک از نظر عموم بهعنوان بزرگترین فیلمساز تمام تاریخ شناخته میشود، استاد فیلمسازی، این است که جوهر و تکنیک کار او بیشتر کارگردانان ( شاید همهیآنها) را تحت تاثیر قرار داده. البته هیچکاک خدای ابدی و ازلی هرکسی است که تریلر میسازد. اما سایهی او روی سر فیلمسازان دیگری هم افتاده که به سختی میشود آنها را غیرهیچکاکی خواند. بهترین نمونهاش نویسنده و کارگردان کاربلد ایرانی اصغر فرهادی است. فرهادی درامهایی دربارهی اختلافات خانوادگی میسازد و از پررنگ کردن هرچیزی که درامها عیانش میکنند، سرباز میزند. درامهایی مبتنی بر مشاهدهی دقیق، بدون دستکاری، مشخص و واقعی. هنوز هم وقتی که فیلمی از فرهادی را میبینی، مثلا «جدایی نادر از سیمین»، «گذشته» یا همین فیلم جدیدش «فروشنده»، تقریبا با استفاده از نوعی مهندسی معکوس به سمت موقعیتی کشیده میشوید که ناتورالیسم کامل و محض بر آن حاکم است. تازه بعدش دستگیرتان میشود که درون یک گردباد گیر افتاده اید که هرکاری از دستش بربیاید انجام میدهد تا ذات شخصیتهای روی پرده را زیر و رو کند. شما با چیزی رو به رو میشوید که فقط میتوان آن را تعلیق نامید و تکاندهنده هم هست. تعلیقی که تمام و کمال برمبنای آن چیزی شکل میگیرد که در دل و ذهن شخصیتها میگذرد. «فروشنده» بر خلاف رویهی معمول فیلمهای فرهادی با شرح یک حادثه آغاز میشود: ظاهرا آپارتمانی در تهران در حال فرو ریختن است و ساکنان آن از جمله زوج متاهلی که شخصیتهای اصلی داستان اند، عماد (شهاب حسینی) و رعنا (ترانه علیدوستی)، برای نجات جان خود با عجله در حال فرار از خانه اند. در پایان خانه سر جایش ثابت میماند، با ترکی عمیق بر روی دیوار که منجر به نشت گاز میشود. عماد و رعنا مجبور میشوند که خانهی تازهای پیدا کنند. آنها سریعا میروند به واحد بزرگ ولی قدیمی خانهای که در نزدیکی همانجا واقع است. اما ظاهرا ردپای ناخوشایندی از گذشتهی خانه هنوز باقی مانده. مستاجر قبلی نیمی از اثاثش را جا گذاشته و حاضر نشده که برای بردنشان بیاید. وقتی که علتش را میپرسند، در جواب معلوم میشود خانم مستاجر، آن طوری که در بیان مردم تهران رایج است، با مردهای زیادی پریده، به بیان دیگر روسپی بوده. نق نقها شروع میشود و بعد از آن اتفاقی میافتد که سبب نادیده گرفتن موضوعی سیاهتر میشود. رعنا در خانه تنها است و میشنود که کسی وارد خانه شده. به تصور این که عماد است شروع میکند به حرف زدن، اما عمادی در کار نیست. شب همان روز عماد به خانه برمیگردد و وقتی که از پلهها بالا میرود، ردپای خونی در راهپلهها به چشمش میخورد و همسرش را در حالی میبیند که وقتی زیر دوش بوده، توسط کسی که وارد خانه شده به سرش ضربه خورده. در بیمارستان سرش را بخیه میزنند و معلوم میشود که مشکل جسمی خاصی ندارد. به غیر از این که اوضاع کلا خوب نیست. چنین اتفاقاتی پیش میآید و آدمهای خوب در شهرهای بزرگ ممکن است که مورد حمله قرار بگیرند. اما آنچه که بر سر رعنا آمده، خوبی ذاتیاش را تحت تاثیر قرار میدهد. رعنا وحشت کرده...حالت تدافعی هم بهش دست داده. از عماد که معلم ادبیات دبیرستان است میخواهد تا کارش را رها کند و در خانه پیشش بماند... اما از طرف دیگر هم میخواهد که تنها باشد. رعنا مجموعهای از تنشها و فراتر از آن مجموعهی تناقضات است. از سر تنش و استرس شروع میکند به پرخوری. عماد در قالب جوانمردی تمام عیار ظاهر میشود که فقط به دنبال آرامش و حمایت از همسرش است. اما اوضاع وقتی به هم میریزد که احساسات زنانهی غیرمنطقی رعنا این اجازه را به او نمیدهد و عماد هم طاقتش تمام میشود. برای بخشی از فیلم، «فروشنده» حتی از ساختههای پیشین فرهادی مینیمالتر، سربه زیرتر و جمعوجورتر است. با اینحال اما تکنیک نویسنده و کارگردان مثل همیشه با اعتماد به نفس کامل همراه است. هرنمایی در جای خودش است و هر سرنخی به نتیجهای غیرقابل انتظار ختم میشود. وقتی عماد شروع به بررسی جرم میکند، یک موبایل و یک دسته کلید میرسد که در وانتی که در محله رها شده را باز میکند. برای مدتی هیچکدام از این مسائل مهم به نظر نمیآیند، و «فروشنده» مانند یک فیلم آماتوری نئورئالیستی در ژانر کارآگاهی، چندان تنشی ایجاد نمیکند. اما همه اینها بخشی از طراحی فکر شدهی اثر است. عماد تنها یک کارآگاه نصفه و نیمه است، اما بعد کاملا به صورت تصادفی به شخصی میرسد که به نظر همسرش را در حمام گیر انداخته. این شخص متجاوز آن کسی نیست که ما انتظار داریم و آشکار شدن اینکه چه کسی این کار را انجام داده هم نکته اصلی نیست. نکته اصلی چیزی است که از بار عاطفی داستان را شکل میدهد: حالا که عماد شخص مهاجم را پیدا کرده، با این دانش چه میکند؟
در فیلمهای انتقامی مثل «ربوده شده» قهرمان یک قاتل است که کارش قابل توجیه است. در چنین اثری او از به نتیجه رسیدن انتقام شخصیاش لذت میبرد (همانطور که مخاطب لذت میبرد) اما نقشهی او یک نتیجه اخلاقی هم دارد: او دخترش را پیدا میکند و او را برمیگرداند. در «فروشنده» انتقام پیچیدگی فرمی و متافیزیکی مییابد. عماد میخواهد کسی که این همه مشکل برای او ایجاد کرده را مجازات کند، و چون آسیبی که آن شخص زده واقعا باعث خونریزی شده و خطرناک بوده، چندان این انتقام بلندپروازانه نیست. اما مشکل اصلی عماد مقابله با کنار کشیدن همسرش است. این چیزی است که او را عصبانی میکند، این چیزی است که او را به انتقام گیری سوق میدهد. در درونش (به طریقی که خودش هیچ اطلاعی از آن ندارد) او دارد سر همسرش تلافی میکند. و برای همین است که نتیجه درام «فروشنده» این قدر پرتنش و نابودکننده است. شهاب حسینی بازی بسیار زیبایی از خود ارائه داده، که باعث میشود عماد در ظاهر آدم عاقلی به نظر برسد ولی در باطن یک دیوانه کنترلکننده باشد، و ترانه علیدوستی که نسخه ایرانی و مصیبتزدهای از ماریون کوتیار است. اما بهترین بازی فیلم متعلق به بابک کریمی است. به عنوان یک آدم بیاهمیت و گنده که باعث و بانی همهی این اتفاقات است. در ابتدا، شما از او با شانه انداختن و حتی شاید نگاهی از روی تحقیر رد میشوید، اما بیست دقیقه بعد، او اشک شما را جاری میکند. اسم فیلم، به تصادف، به اجرای آماتور نمایش «مرگ فروشنده» توسط عماد و رعنا اشاره دارد. عماد نقش ویلی لومن را ایفا میکند و رعنا نقش همسر او یعنی شخصیت مستاصل لیندا را برعهده دارد. این ایدهی اولیهای است که با مهارت طراحی شده است، لااقل تا پایان کار، وقتی تشابه بین عماد و ویلی به نتیجه میرسد. هردو آنها مردان خوبی هستند، که به خاطر تراژدی ناشی از انتخابهایشان، مجبور میشوند اشخاصی را که دوست دارند رها کنند. فرهادی نقدی دراماتیک از مفهومی به نام نظربازی مردان ایرانی را به تصویر میکشد. نظربازیای که در نهایت ناشی از قضاوت و خشم شدید است. اما به عنوان یک فیلمساز، نگاه و نظر او درست است. *اریک مولار منتقد LAPRESS کانادا : فروشنده فیلمی است که در لحظات آخر به جشنواره 69ام کن اضافه شد و در حالی که کیفیت کلی جشنواره امسال بالا رفته بود، همچنان تا شب جمعه شاهکار تمام عیاری ندیده بودیم. نتیجه: اصغر فرهادی با فیلمش سطح مسابقه را بالا برد. در این روز عجیب در کن ما بهترین فیلم جشنواره و بدترین را دیدیم، دومی به لطف جناب شانپن و آخرین چهره نفرت انگیزش! اگر فستیوال را به دو استقامت تشبیه کنید که از ابتدا در حال دیدن پایانش هستید، فرهادی کسی است که به شما بال پرواز میدهد. در آخرین حضورش، در سال 2013 با گذشته برای برنیس بژو جایزه بهترین بازیگر زن را به ارمغان آورد. اینبار اما ایرانیها هستند که بر روی صحنهی کاخ جشنواره خواهند رفت. اما آیا جایزهای خواهند برد؟ خواهیم دید... یک زوج همچنان در مرکز داستان قرار دارند، به خاطر یک تصادف از روی بدشانسی، رعنا (ترانه علیدوستی) در آپارتمانی که با عماد (شهاب حسینی) در آن زندگی میکند، مورد حمله قرار میگیرد. او که از این اتفاق آسیب روحی دیده از شکایت کردن خودداری میکند. اما شوهرش که سرنخهایی پیدا کرده، به دنبال یافتن مجرم است، و این کار را تا جایی ادامه میدهد که برایش به یک وسواس ذهنی بدل میشود. در این بوم نقاشی، فرهادی مسائل مختلفی را برای ما کالبد شکافی میکند: مانند خشم، انتقام، تحقیر، عصبانیت، افتخار، بخشش و ترحم. و همچنین تغییرات روابط بین یک زوج که با یک اتفاق ناگوار روبرو شدهاند را تصویر میکند. او همچنین سنتهایی که در کشورش جریان دارد را بررسی میکند، بیخود نیست که روایتی موازی با مرگ فروشنده آرتور میلر ایجاد میکند. فروشنده مشخصا تاثیر جدایی نادر از سیمین را ندارد، اما همچنان میتوان استادی کارگردان را ستایش کرد. روند رشد دراماتیک داستان بیکموکاست و بدون وقفه پیش میرود تا به اوجی تکاندهنده میرسد. درام روانشناسانه فرهادی نشان از درک والایی او از درونیات انسانها دارد و به مانند فیلم او پل ورهوون اثر زیبایی رو قلب مخاطب میگذارد.
*نظر علی معلم درباره «فروشنده» اصغر فرهادی:
«فروشنده» خوشبختانه در داستانگویی فیلم بسیار موفقی بود و تماشاگران را روی صندلی میخکوب کرد. حالا می شود با اطمینان گفت فرهادی بهترین داستانگو سینمای معاصر ایران است. اصولا داستانگویی در سینما که از نظر برخی خیلی آسان است توسط فرهادی به خاطر اینکه نقاط عطف و شروع و پایان داستانش را می فهمد و صحنه و هنرپیشه هایش را اداره می کند در «فروشنده» به بهترین شکل اتفاق می افتد. «فروشنده» یک نوع درام احتماعی بازجویانه است که به نظرم برای تماشاگر خیلی جذاب خواهد بود. این فیلم یکی از بهترین فیملنامه های موجود در کن را داشت و اگر داوران آدم های کج سلیقه ای نباشند جایزه فیلم قطعی است. بازی هنرپیشه ها به خصوص شهاب حسینی و بقیه خیلی خوب بود. «فروشنده» ریتم خیلی مناسبی داشت و با اینکه دو ساعت و پنج دقیقه است اما تماشاگر را به راحتی جلو می برد و آنها را جذب میکند.
اینکه مسئله گناه و قضاوت در کار فرهادی دوباره طرح شده از لحاظ ریتم داستانی و اجرا فیلم را شبیه به «درباره الی» می کند و من «فروشنده» را هم پای «درباره الی» پسندیدم. خوشبختانه اصغر فرهادی رو به جلو حرکت کرده و این در سینمای ما خیلی نادر و کمیاب است.
*محمد رضا عباسیان که در جشنواره کن حاضر بود در باره این فیلم گفت:
ساعت هفت شامگاه جمعه سی و یک اردیبهشت و در اولین نمایش فیلم سینمایی فروشنده اصغر فرهادی در سالن دبوسی جشنواره که مختص خبرنگاران است، را دیدم. همانطور که انتظار می رفت فرهادی همان روندی که از چهارشنبه سوری آغاز کرد و در درباره الی و جدایی نادر از سیمین و حتی گذشته ادامه داد را رها نکرده است. تم اصلی قضاوت در بستر داستانی پرکشش که نشان از توانمندی اصلی فرهادی در نویسندگی است. قطعا فیلم با فاصله پایین تر از جدایی و حتی درباره الی ایستاده اما به جرات میتوان گفت از سطح فعلی و بخصوص این سالهای سینمای ایران یک سر و گردن بالاتر است. به اصغر فرهادی باید دست مریزاد گفت که با کیفیت قابل قبول فیلمش پرچم ایران را در کن بالا نگه داشت. همچنین با آنکه میتوان ایراداتی به فیلم وارد آورد بخصوص ارایه تصویری خاکستری از جامعه ایران اما بهرحال جزو فیلمهای سیاه نمایی که دیدنش در بلاد فرنگ موجب سرافکندگی است نبود.
در ادامه تویتهای مختلف منتقدین و اصحاب رسانه حاضر در جشنواره کن درباره فیلم سینمایی «فروشنده» آمده است.
متیو اندرسن: درام اخلاقی عمیق فرهادی را دیدم. فروشنده در کن. به این فیلم نخل طلا را بدهید
دونالد کلارک: فروشنده پیرنگی شبیه جدایی دارد.( رازی درون یک ازدواج) اما خرده ای بی روح تر و آکادمیک تر است. مهیج بود.
هالیوود السور: فروشنده اصغر فرهادی درباره شک،خشم، انتقام، گناه، عشق و بوم پایی ( territoriality) است. اما جریان فرعی اش شوونیسم است
ربکا لورنس: فروشنده اصغر فرهادی یک رقیب دیرهنگام نخل طلا است. عالی
پیتر هاول: چک چک آرام سستی بشری و تبعات آن. ماهرانه توسط فرهادی سنجیده می شد. کاملا ویران کننده بود
دیوید جنکینز: سردرگمی های اخلاقی کاملا ویران کننده به این درام ایرانی از اصغر فرهادی جان می دهد. نقش آفرینی های بی نظیر.
گرگوری الوود: فروشنده یک ملودرام خوب اما یک داستان اخلاقی روشن از اصغر فرهادی است.یک داستان نو را دوست دارم.
جوردن رویمی: فکر می کنم کاملا واضح است که فروشنده جدایی نیست اما خب پس چیست؟ یک فیلم عالی. بدجوری پس از فیلم شان پن نیاز بود.
بیلگه ایبری: فروشنده فرهادی خوش ساخت است.اما رفیق مشکلات جدی با این یکی دارم
اوئن گلایبرمن(ورایتی): در این فیلم شهاب حسینی به زیبایی طوری نقش آفرینی کرده که از شخصیت عماد، یک شوالیه با زورگویی ابدی می سازد و ترانه علیدوستی که یک نسخه ی ایرانی با غم و اندوه ِ ماریون کوتیار را ارایه می کند.اما بازی درخشان در این فیلم از آن بابک کریمی است.
دبورا یانگ(هالیوود ریپرتر): سکانس پایانی گروهی از شخصیت های جدید را معرفی می کند که در میان آنها سجادی حسینی فراموش ناشدنی است. طراحی صحنه کیوان مقدم در دو آپارتمان نیز خیره کننده است و برای پنجره ها و درهای خاص فرهادی به عنوان لوکیشن های برای کنش های اجتماعی.»
منتقد سایت«د رپ»: فروشنده اصغر فرهادی که راهی کن شد به نظر رسید یک فیلم محبوبِ زودهنگام است که برنده نخل طلا می شود. حالا که فیلم نمایش داده شده به ضرس قاطع می توان گفت که فرهادی مسلما قدرتمند و غیر قابل نادیده گرفته شدن است. اما شاید بتوانید او را برای بردن نخل طلا به حساب نیاورید.
ر نه نارانخو خبرنگار اسپانیایی: در فروشنده فرهادی شخصیتهای قدرتمندی را خلق کرده و تنشهای موجود در یک چارچوب اخلاقی و مذهبی را آشکار ساخته است.
سمسی مس از مجله استنلت: «فروشنده» یا مرگ عقاید تلقین شده به یک مرد ایرانی در باب عدالت اجتماعی. بالاخره کارگردانی فرهادی به پای نویسندگیاش رسید.
الخندرو جیکالوو ناشر اسپانیایی: فرهادی در «فروشنده» نسبت به گذشته پیشرفت کرده اما همچنان درامی بیش از حد مهندسی شده دارد.
تین گریرسون از اسکرین اینترنشنال: سرگردانی اخلاقی و کنایههای دراماتیک سرراست فرهادی اینبار کم رمقتر از همیشه و به سختی میتواند تأثیر بگذارد.
نیکولا گروژ اندوویج از پلیلیفت: «فروشنده» شگفتانگیز است نه به خوبی جدایی ولی بهتر از گذشته. مدعی خیلی جدی برای بهترین بازیگر مرد.
واکنش رسمی توتال فیلم: ابهامات اخلاقی به شدت تکاندهنده این فیلم را از جدایی فراتر برده بازیهای درجه یک.
لاورنس معاون دبیر سرویس فرهنگی BBC: فروشنده فوقالعاده بود مدعی دیرهنگام برای نخل طلا.
دانلت کلارک از آیریشتایمز: «فروشنده» با همان الگوی جدایی راز پنهان در ازدواج پیش میرود اما کمی خشکتر و آکادمیتر.
جردن سرلی از توتال فیلم: نمایش اخلاقگرایانه تکاندهندهای از ایران که به پای جدایی نمیرسد.
هالیوود آرسور: فرونشده درباره شک، خشم، مالکیت، انتقام،گناه و ترحم است.
اندرسون از بیبیسی: درام پرتنش اصغر فرهادی را دیدم نخل طلا را بدهید به این فیلم.
ترویس کولروس از مجله فرهنگی منسل: فیلم فرهادی تشخیص کامل احساس تقصیر و گناه است.
استفانله بلانک روزنامهنگار فرانسوی: فروشنده داعیه پرشور بر علیه انتقامجویی است.
منتقد سایت سینماتوگراف: فیلم برای یک ساعت اول به صورت دایرهای میچرخد سپس با شیب رو به بالا پایان تحسینبرانگیزی دارد. به نظر فیلمی متوسط است.
منتقد گاردین: جوایز طنز را پیشبینی کرد که در این میان مونجیو برای «فارغالتحصیلی» نخل طلا بهترین کارگردانی ویندیگ برای اهریمن نئون بهترین فیلمنامه جیمجار موش برای پترسون و بهترین بازیگر زن روثنگا برای لاوینگ اسامی هستند که پیتربرد شاو از آنها به عنوان برگزیدگان جشنواره کن نام برده است. که در این میان وی برای اصغر فرهادی شانسی قائل نبوده است.
فیلمبرداری فیلم سینمایی «فروشنده» در جشنواره کن توجهها را به خود جلب کرد که حسین جعفریان در اینباره گفت: «فروشنده» را با دوربین ARRI ALEXA فیلمبرداری کردم برای تصاویری که من میخواستم این دوربین در مقایسه با سایر دوربینها تواناییهای بهتری داشت. با نگاهی به تمام نظراتی که گردآوری شده است میتوان دریافت که درصد بالایی از منتقدین مبهوت فیلم فیلم شدهاند و نسبت به آن نظر مساعدی داشتهاند اما این بار برخلاف فیلم سنیمایی «جدایی نادر از سیمین» برخی بازیگری فیلم را به شدت مورد تحسین قرار دادهاند و انتظار میرود در این بخش نیز شاهد جوایزی باشیم. اما باید دید با توجه به میزان نظرات مثبت نسبت به «فروشنده» فرهاد نخل طلا فرانسوی ها را میگیرد؟ اما به روی کاغذ فروشنده ایرانی خریدار پیدا کرده است.