هدف شیوخ عرب از سرمایه‌گذاری روی فیلم ایرانی چیست؟

افشای هویت سرمایهگذار فیلم تازه آقای اصغر فرهادی هرچند در ابتدا مخاطبان را از منظر جلب یک سینماگر ایرانی توسط شیوخ عرب شگفتزده میکند، اما نیک که بنگریم این اتفاق معطوف به امروز و دیروز نیست و به سالها پیش بازمیگردد؛ یعنی زمانی که جریانی در سینمای ایران به راه افتاد موسوم به جشنوارهای که با حمایت جشنوارههای اروپایی امتداد حیات میداد.

کد خبر : 522872
روزنامه صبح نو: در دهه شصت، معماران سینمای گلخانهای ایران برای آنکه بتوانند رد پای فیلمفارسی را از بین ببرند به جای آنکه بر الگوی سینمای داستانگوی کلاسیک که ریشههایی قدرتمند در ادبیات ایران داشت تأکید کنند به سمت ایدهبرداری از سینمای اروپای شرقی رفتند و نوعی سینمای فرمالیستی ضدقصه و ضدقهرمان را راه انداختند که از جایی به بعد به ابزار دست جشنوارههای اروپایی تبدیل شد. دقیقاً در همین جهت بود که این نوع سینما هر سال نسبت به سال قبل تصویری سیاهتر از ایران را در آثارش به نمایش میگذاشت و کمتر خوشبینی در این آثار نسبت به ایران دیده میشد چراکه گردانندگان جشنوارههای غربی به دلیل ریشههای سیاسی پس پردهشان، چنین نگاهی را میستودند. اینکه حالا یک موسسه فیلم در کشوری به نام قطر که جمعیتش به اندازه یک استان ایران هم نیست زیر پر و بال یکی از برندهای سینمای ایران را در آن سوی آبها میگیرد هم میتواند شباهتهایی داشته باشد با جریانی که سینمای جشنوارهای را هدایت میکرد. دستاورد برای اعراب؟ فاطمه الرمیحی، رییس اجرایی موسسه فیلم دوحه در گفتوگویی همزمان با جشنواره کن عنوان کرده که این موسسه از فیلم اصغر فرهادی حمایت مالی و سرمایهگذاری کرده و در عین حال 6 فیلم دیگری که در جشنواره کن ۲۰۱۶ راه یافتهاند، از حمایت مالی این موسسه برخوردار شدهاند. فاطمه الرمیحی درباره انتخاب «فروشنده» گفته است: انتخاب «فروشنده» برای بخش مسابقه یک دستاورد مثبت است و ما بسیار هیجانزدهایم و باعث غرور و افتخار است. من میخواهم از کل تیم سازنده فیلم برای به اشتراک گذاشتن چشمانداز خود با ما تشکر و برایشان آرزوی موفقیت کنم. فاطمه الرمیحی تابلوی بیرون این مجموعه فیلمسازی است و مؤسسه فیلم دوحه در سال ۲۰۱۰ میلادی توسط خانم شیخه میاسه آل ثانی، دختر پادشاه سابق قطر و خواهر پادشاه فعلی قطر تأسیس شد. این موسسه به عنوان نخستین موسسه بینالمللی فیلمسازی قطر با سرمایه گذاری کلان در حال تولید و تأمین بودجه فیلم، آموزش فیلمساز بومی و برگزاری جشنواره سالانه دوحه ترایبیکا، نسلها و قمره است. جالب است که موسسه فیلم قطر آنقدر قدرت دارد که وقتی سرمایهگذاری فیلمی از فرهادی را تقبل میکند، این فیلم به بخش مسابقه جشنواره کن راه مییابد حتی اگر در فهرست ابتدایی فیلمهای جشنواره نباشد! موردی عجیب از کن علاقهای به بدبینی نداریم و نمیخواهیم ارزشهای سینماگری مثل اصغر فرهادی را که حتی هنگام فعالیت در تلویزیون هم چهرهای مستعد نشان میداد، زیر سؤال ببریم اما به هر حال با مرور دورههای گوناگون جشنواره کن به سختی بتوانیم به موردی بربخوریم که فیلمی در لیست ابتدایی بخش رقابتی نبوده باشد و بعد از یک هفته نامش به بخش مسابقه راه یابد. از آن گذشته، مگر نه اینکه در سازوکار اداره نظارت و ارزشیابی ایران هر فیلمی که بخواهد پروانه ساخت و نمایش بگیرد باید نام تهیهکننده و کارگردان و نویسنده آن مشخص باشد، پس چرا موسسه فیلم دوحه که ادعای مشارکت در تولید «فروشنده» را دارد، هنگام اخذ پروانه ساخت و نمایش نامش در کنار نام فرهادی به عنوان شریک تولید نیامد؟ فقط «فاند» گرفتیم دیگر اینکه مگر مدیران کنونی سینمایی در همه این ماهها از حمایت نسبت به تولیدات مشترک حرف نزده اند؟ پس چرا فرهادی هیچگاه درباره اینکه درگیر یک تولید مشترک و آن هم با حضور اعراب شده چیزی نگفت و فقط بر کمپانی فرانسوی ممنتو به عنوان همکار تولید تأکید کرد؟ اهمیت این موضوع زمانی بیشتر میشود که بدانیم در همه جای دنیا از جوایز آکادمی موسوم به اسکار گرفته تا همین ایران خودمان و جشنواره فیلم فجر، جایزه بهترین فیلم به تهیهکننده اعطا میشود؛ به بیان بهتر اگر فرض محال را محققشده بپنداریم و فرض کنیم فیلم فرهادی به فهرست نامزدی اسکار راه مییابد در آن صورت برای گرفتن اسکار، این تهیهکننده فیلم است که باید نمایندهای از خود را روی استیج بفرستد.توضیحات اصغر فرهادی در این باره خواندنی است. فرهادی با بیان اینکه سرمایه «فروشنده» را خودش و کمپانی ممنتو تأمین کردهاند از رقمی میگوید که موسسه فیلم دوحه به عنوان fund که معادلی است بر پشتوانه مالی یا تنخواه به این پروژه تخصیص داده است؛ واژهای که در مباحث تجاری و مالکیت به سرمایه گذاری نزدیک است. فرهادی درباره حضور سرمایه گذاری موسسه قطری به ایسنا میگوید: فستیوال دوحه هر سال به تعدادی فیلم رقمی به عنوان فاند (fund)پرداخت کرده و شریک میشود. آنها در سالهای گذشته نیز مثل بسیاری از جاهای دیگر در دنیا که فاند میدهند و در فیلمها مبلغی سرمایهگذاری میکنند که معمولاً در مقابل بودجه کلی فیلم، درصد بالایی نیست. این کارگردان همچنین میگوید: مسوول فستیوال دوحه قطر پس از حضور کمپانی ممنتو بهعنوان تهیه کننده در این فیلم، با آنها تماس گرفته و ابراز تمایل کرده بودند که امسال یکی از فاندهایشان را به فیلم «فروشنده» بدهند وممنتو هم پذیرفته بود. در تیتراژ هم نامشان در کنار تلویزیون آرته فرانسه با عنوان «با همکاری (Association) آرته و دوحه فیلم فستیوال» آمده است. با گفتههای اخیر فرهادی هم نه فقط سؤالات کم نمیشوند بلکه بر دامنه آنها افزوده نیز خواهند شد. سؤال تازهای که از خلال این توضیحات به ذهن خطور میکند، آن است، وقتی رقمی که موسسه فیلم دوحه تخصیص داده رقم اندکی است، دلیل پذیرش آن چیست و از همه مهمتر موسسهای که مبلغ اندکی به پروژه اختصاص داده، چرا مدیرش از این پروژه به عنوان مجالی برای شوآف خود استفاده میکند؟ فرانسویان و اعراب از چه فیلمنامه ای حمایت کرده اند؟ همه اینها را که کنار بگذاریم یک نکته مهم باقی میماند. عموماً سرمایه گذاران و حتی فرمایشی ترین آنها وقتی بناست بودجه ای را هرچند اندک در اختیار پروژهای قرار دهند و حمایت خود -حتی حمایت سختافزاری- را از پروژهای ترتیب دهند، قبل از هر چیز ایدهای را که زیربنای نگارش فیلمنامه شده، مورد توجه قرار میدهند و اگر این ایده مطلوبشان بود روی آن سرمایهگذاری خواهند کرد. پس با این احتساب، موسسه فیلم دوحه و شاهزادهای که حامی آن است هم برای حمایت از فرهادی ابتدا بر طرح داستانی فیلم نظر مثبت داشتهاند و سپس شرایط تخصیص تنخواه به آن را فراهم آوردهاند. حال اگر به محتوای «فروشنده» که در فرانسه به «مشتری» بدل شده نیمنگاهی داشته باشیم که درباره اثرات زندگی زنی به نام «آهو» بر زندگی یک زوج جوان است، شاید بشود به پرسشی در چرایی این موضوع پاسخ داد.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: