سیاست‌های نئولیبرالیستی روحانی زیر تیغ نقد آقای جامعه‌شناس

وقتی 16 آذر سال گذشته آرمان ذاکری از اعضای جنجالی سابق انجمن اسلامی دانشکده علوم اجتماعی در دانشگاه تهران به عنوان نماینده انجمن های علمی در مقابل رییس جمهور سخنرانی کرد می شد حدس زد که اتفاقاتی در معاونت دانشجویی وزارت علوم در حال رخ دادن است.

کد خبر : 522531
روزنامه صبح نو: چهارشنبه گذشته در همان دانشکده و در جمع برخی از انجمن های علمی دانشجویی علوم اجتماعی ذاکری به عنوان نماینده هیات موسس به پشت تریبون فراخوانده شد تا از اهداف تشکیل «اتحادیه انجمن های علمی علوم اجتماعی» برای حضار بگوید. اتحادیه ای که به نظر می رسد آن را می توان شاخه علمی انجمن اسلامی دانشجویان این دانشکده قلمداد کرد و ذاکری و دوستان انجمنی اش تلاش دارند با حمایت های بی شائبه معاون دانشجویی و فرهنگی وزارت علوم پوششی آکادمیک به فعالیت های شبه سیاسی خود دهند. اما ویژگی بارزتر این جلسه حضور و سخنرانی دکتر یوسف اباذری استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران بود که سخنرانی های یکی دوسال گذشته او در نقد پدیده پاشایی و رویکردهای نئولیبرالیسیتی دولت روحانی بازتابهای زیادی در فضای عمومی و دانشگاهی ایجاد کرده بود. این بار هم سیاست های نولیبرالی دولت یازدهم از تیغ تیز انتقادات آقای جامعه¬شناس جان سالم به در نبرد. هر چند روزنامه های مدافع دولت در گزارش های خود ترجیح دادند آرام و بی صدا از کنار این سخنان بگذرند و یا لحن آن را تلطیف کنند و بخش های دیگری از سخنان او را برجسته کنند. یوسف اباذری در ابتدای سخنانش گفت که می خواسته بحثی را درباره مکاتب جامعه شناسی ارائه کند اما سخنان یکی از دانشجویان او را به واکنش واداشت: «سخنران اول با لحن تحقیرآمیزی گفتند که احتمالا سخنرانان امروز درباره نولیبرالیسم و دانشگاه صحبت می¬کنند. اما بعد خودشان شروع کردند درباره همین موضوع صحبت کردند! پس ماجرا سر حرف و منطق نیست. ماجرا این است که فقط من باید حرف بزنم[و دیگری نه!].» او در نقد سخنان دکتر فراستخواه گفت: « دکتر فراستخواه نیز مطالبی را گفتند که من با آن ها مخالفم. دکتر فراستخواه در نهایت گفتند دولت، اخلاق و تمام چیزهای دیگر شکست خورده است. این را بگویم که کما اینکه بعضی از طرفداران جمهوری اسلامی نیز هستند که نه جنگ را قبول دارند، نه دوره تعدیل، نه دوران اصلاحات، نه دوران مهرورزی و نه دوره اخیر را قبول ندارند. جالب اینجاست که این افراد خود را رادیکال ترین و مؤمن ترین افراد نسبت به جمهوری اسلامی می-دانند. این رادیکالیسم و ضد آموختن است از کجا می آید؟ وقتی من همه چیز را شکستخورده می دانم، به سمت رادیکالیسم کشیده می شوم. این رادیکالیسم از ناامیدی در رابطه با انسان¬های واقعی به دست می آید.» اباذری سیاست های اعلامی دولت را دهشتناک خواند و دانشجویان را دعوت کرد تا با این واقعیت رو به رو شوند: «دولت دکتر روحانی از اول گفته من بازار آزادی هستم. سپس گفته من به شما هیچ باجی نمی دهم، چون نمی خواهند شما را لوس کنند. اینها را ببینید...» نویسنده کتاب «خرد جامعه شناسی» در پاسخ به دانشجویی که وزارت علوم و معاون دانشجویی وزیر علوم را متهم به فریبکاری کرده بود، گفت: «آنگاه سخنران اینجا گلایه می کند که دکتر هاشمی با فریبکاری گفته است من دانشگاه را خصوصی می کنم. اما دکتر هاشمی واقعا و صراحتا گفته است من این کار را می کنم، اصلا کسی را فریب نداده و چیزی را پنهان نکرده است.» عضو هیات علمی دانشگاه تهران با ذکر مثالی سعی کرد صراحت دولت در اتخاذ سیاست های ضدکارگری را نشانه بگیرد و گفت همین جا برخی کارشناسان گفتند حد فقر برای خانواده چهارنفره سه میلیون تومان است. اما دولتی ها گفتند حقوق کارگری 800 هزار تومان است و حقوق کارگران را بالاتر نمی-بریم، زیرا با اصول بازار آزاد ما نمی خواند . وی با انتقاد از سخنرانان قبلی گفت: «چرا ما به شکلی حرف می زنیم که انگار [دولتی ها] نمی فهمند دارند چکار می کنند؟ به نظرم خیلی هم خوب می فهمند که چه می کنند.» این استاد دانشگاه به شکست خورده بودن نولیبرالیسم در وطن خود، آمریکا، اشاره کرد و مدافعان داخلی اش را اینگونه نواخت: « [سیاست بازار آزاد] اتفاقا یک برنامه در حال زوال در جهان است. انتخابات آمریکا این مساله را نشان می دهد که این برنامه آمریکا را به ورطه نابودی کشیده است. حرفهای ساندرز این را نشان می¬دهد. اما اینجا موفق شده¬اند آن را به عنوان تئوری توسعه جا بزنند. خیلی صریح می گویند که ما از این مواضع دفاع می کنیم و اتفاقا افتخار هم می کنند که دفاع کنند.» یکی از مهمترین پیامهای اباذری در این نشست برای دانشجویان این بود که باید یاد بگیرید: «کسی که در بلوچستان است خودش در باره مسایل آن استان صحبت کند و من از اینجا برای بلوچستان، کردستان و... تصمیم نگیرم.» او با کنایه به حرف سخنران قبلی، دکتر مقصود فراستخواه، درباره رهایی بخشی علم، گفت: «من با علم و این صحبت ها کار ندارم، برای من مهم این است که کسی که در بلوچستان است بنویسد که در آن جا چه خبر است. خود دانشجوها هم باید این کار را انجام دهند. بزرگ ترهاشان که من باشم تا سر در طرح و اینها غرق هستم.» این تنها اباذری نبود که همه را به مواجهه با واقعیت اجتماعی توصیه کرد. دیگر سخنران جلسه نیز با عبارات و الفاظ دیگر، از ضرورت پرداختن جامعه شناسان به امور انضمامی جامعه گفتند. دکتر اعتمادی فر از لزوم «بازگشت به امر اجتماعی» سخن گفت. دکتر فراستخواه، «مسئولیت اجتماعی» دانشگاه را عامل مشروعیت دانشگاه دانست. دکتر زند رضوی به دیواری که میان اصحاب علوم اجتماعی و جامعه و شهروندان کشیده شده است، اشاره کرد و دکتر توفیق گفت باید جرات کرد و به فاجعه نگاه کرد. این اتفاق نظر ضمنی در میان این گروه از جامعه شناسان، حکایت از آن دارد که ماجرای جدا افتادن علوم اجتماعی از اجتماع دارد به جاهای باریک می کشد. دردی که صرفا با برگزاری جلسات جنجالی در اتاق های دربسته درمان نخواهد شد.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: