پیروزی سومین کودتای پارلمانی در امریکای لاتین
رأی به استیضاح دیلما روسف در مجلس سنای برزیل پیروزی سومین کودتای پارلمانی نیروهای الیگارشی سرمایهداری وابسته به نظام نولیبرالیسم طی ۷ سال گذشته در امریکای لاتین بود.
کد خبر :
522203
سرویس بین الملل فردا؛ عبدالحمید شهرابی: رأی به استیضاح دیلما روسف در مجلس سنای برزیل پیروزی سومین کودتای پارلمانی نیروهای الیگارشی سرمایهداری وابسته به نظام نولیبرالیسم طی ۷ سال گذشته در امریکای لاتین بود.
اولین کودتا از این نوع که بعد از شکست کودتای نظامی در ونزوئلا در سال ۲۰۰۲ و تغییر شیوه مقابله امریکا با کشورهای جبهه مقاوت - از دخالت نظامی به کودتای پارلمانی - صورت گرفت برکناری مهندسی شده زلایا رییسجمهور منتخب هندوراس توسط پارلمان آن کشور در سال ۲۰۰۹ بود. دومی رویدادی مشابه در پاراگویه در سال ۲۰۱۲ که توسط ان کشیش لوگو از رییس جمهوری خلع شد. و اکنون همین نوع کودتا در برزیل، بزرگترین کشور آن منطقه. مشکل امریکا با هر ۳ حکومت سرپیچی آنها از فرامین دیکته شده امپریالیسم و گرایششان به ایجاد و تحکیم اتحادیههای متشکل از کشورهای مستقل در آن منطقه بود. اینها جرأت کرده بودند که در رویارویی امریکا با کوبا و ونزویلا جانب این دو کشور انقلابی را بگیرند.
با این که تا قبل از استیضاح قیل و قال زیادی در مورد فساد مالی روسف از جانب احزاب دستراستی سرمایهداری به راه انداخته شد، لکن مخالفینی که خود رسما متهم به فساد مالی هستند - ۳۰۳ تن از ۵۱۳ نماینده مجلس و ۴۹ تن از ۸۱ نماینده سنا - ترجیح دادند که به بهانه مسخره عدم واقعی بودن آمار مربوط به بودجه روسف را برکنار کنند تا شاید تب و تاب مقابله با فساد که بیش از همه متوجه خود آنها خواهد شد فروکش کند.
به همین زودی اسناد مربوط به این که جانشین کودتاگر روسف با سازمان جاسوسی امریکا همکاری داشته به بیرون درز یافته است. ضمنا کابینه جدید متشکل از سیاستمداران میلیاردری است که همکاری نزدیک با امریکا، خصوصیسازی صنایع ملی شده و حتی پتروبراس شرکت عظیم نفتی این کشور و اجرای سیاستهای تضییقاتی را علنا اعلام کردهاند.
در مورد تحولات منطقه امریکای لاتین باید در فرصتهای دیگر به طور جامع صحبت کرد. لکن اجالتا یکی دو نکته دیگر.
کودتاهای پارالمانی طرح مهندسی شده توسط امریکاست که به دست سیاستمداران متصل به امپراطوری دلار در آمریکای لاتین به اجرا در میآید.
برنامه حکومتهایی که با این کودتاها به قدرت رسیدهاند عقبراندن دستاوردهای جبهه مقاومت و سرکوب تشکلات و مبارزات مردمی است. لکن، وقایع بعد از این کودتاها نشان میدهد که حکومتهای ناشی از کودتا با اجرای سیاستهای نو لیبرالیستی که آزمایش خود را قبلا طی دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ در این منطقه پس داده و منجر به طغیانهای اجتماعی شده است، تودههای محروم را باز هم به خیابانها میکشاند. از این رو به رغم شادمانی نیروهای مدافع سرمایهداری از پیروزیهای اخیر خود در این منطقه، این پیروزیها موقت و به شدت شکننده و قابل بازگشت است. جالب است که نیروهای وایسته به سرمایهداری کلان وطنی در ایران نیز از این پیروزی نیروهای مرتجع به وجد آمده و در این جشن زودگذر پایکوبی میکنند و در این حال تظاهر به آزادیخواهی هم میکنند. این مثل آن است که بعد از کودتای 28 مرداد در ایران عدهای در برزیل پیروزی این کودتا را تحت لوای "شکست پاپیولیسم" جشن میگرفتند!
نِکته اخر درس بزرگ این شکستها برای نیروهای مدافع انقلاب اسلامی در ایران است و این درس چیزی به جز این واقعیت نیست که نیروهای انقلابی نمیتوانند به با تشکیل ائتلاف حکومتی با نمایندگان نظام نولیبرالیستی به دشمنان خود اطمینان کنند. این نیروها به خاطر ذات خود به نیروهای انقلاب خنجر میزنند. بسیاری از اینهایی که امروز خانم روسف را از قدرت برکنار کردتد همانهایی هستند که طی دوران زمامداری او و مطابق خط مشی حزب کارگر به رهبری لولا با اصرار به شرکت در دولت دعوت شدند. دولت منتخب مردم برای جلب این نیروها مدام به آنها باج میداد. لولا و روسف مار در آستین پروراندند و اکنون مزد خود را از نیش مار دریافت میکنند.