مشکلات خانوادگی از کجا سرچشمه میگیرند؟
یک روانشناس گفت: در صورتی که اطلاعات درستی درباره ازدواج، جنس مخالف، نحوه برقراری ارتباط، نحوه ارضا صحیح نیازها وجود داشته باشد، قطعا دختران و پسران در رابطههای غلط قرار نمیگیرند و زندگی سالمی خواهند داشت.
خبرگزاری ایسنا: اردشیر یاراحمدی اظهار کرد: هنگامی که مشکلی در خانواده رخ میدهد به این معنی است که یکی از اعضای خانواده از شرایط موجود لذت نمیبرد و فرد دچار مشکل شده و احساس راحتی و آرامش نمیکند.
وی افزود: مشکلات خانوادگی هر انسانی مانند سایر مشکلات میتواند در چند حیطه جا گیرد. به عنوان نمونه میتوان مشکلات عاطفی، احساسی، اخلاقی و مسائل اجتماعی را نام برد که همه این موارد به ازدواج باز میگردد. هنگامی که ازدواج به درستی انجام شود، به این معنی که زن و مرد با بلوغ عقلی، اجتماعی، عاطفی و اخلاقی وارد جریان زندگی شوند، قطعا مشکل خاصی نخواهند داشت.
این روانشناس ادامه داد: در این حالت زن و مردی که با بلوغ کامل از هر لحاظ ازدواج میکنند، در صورت مواجه شدن با مشکل یا مسالهای میتوانند آن را با راهکارهای مناسب حل کنند.
وی با اشاره به انواع مشکلات موجود در خانوادهها گفت: اولین مشکلی که به احتمال زیاد خانوادهها با آن مواجهاند، مشکل ارتباط میان زن و مرد است به این صورت که مهارتهای ارتباطی آنان با یکدیگر مشکل پیدا میکند و نسبت به یکدیگر آگاهی ندارند. هنگامی که فردی خودآگاهی نداشته باشد، نمیتواند با دیگران همدلی کند، در پی آن تحمل دیگران نیز برای وی مشکل میشود و عدم درک و سوءبرداشت به وجود میآید.
یاراحمدی افزود: همچنین عدم خودآگاهی و نبود مهارتهای لازم در زندگی مشترک موجب میشود که فرد توانایی کنترل احساسات و عواطف خود را نداشته باشد و بنابراین چون فرد مهارت کافی در ارتباطات بینفردی ندارد و نمیداند چگونه گفتوگو کند و گوش دهد، موجب ایجاد سوءتعبیر در روابط خواهد شد و خانواده را به لب پرتگاه میرساند.
وی عنوان کرد: تحقیقات نشان میدهد که مشکلات بسیاری از زن و مردان با یکدیگر، به دلیل عدم بلوغ در زمینههای عقلی، اجتماعی، عاطفی و اخلاقی است.
این روانشناس با اشاره به مشکلات موجود میان والدین و فرزندان گفت: هنگامی که والدین با یکدیگر مشکل ارتباطی پیدا کردند، با فرزندان نیز به مشکل برمیخورند. بخش دیگری از مشکلات خانوادگی مربوط به تربیت فرزندان است که این موضوع نیز به دلیل عدم شناخت و مهارت در زندگی است و والدین سعی میکنند فرزندان خود را با طرز فکر خود تربیت کنند.
وی ادامه داد: هنگامی که زن و مرد از هر لحاظ به بلوغ نرسیده باشند، به طور خود به خودی میان آنان اختلاف در روش تربیت فرزندان به وجود میآید. بنابراین فرزندان با تربیت دوگانه بزرگ میشوند و این فرزندان در آینده به دلیل ارتباط جدیدی که با محیط و همسالان خود برقرار میکنند و آموزشهای جدیدی که از محیط اجتماعی کسب میکنند، ممکن است به طور مجدد با والدین خود در تضاد قرار گیرند.
یاراحمدی با اشاره به دیگر مشکلات ناشی از ارزشهای والدین، فرزندان و جامعه بیان کرد: ممکن است که شخص اعتقاداتی داشته باشد که با اعتقادات جامعه در تضاد باشد ولی به وی آموزش داده نشده که چگونه افکار، احساسات و نگرشهای خود را تغییر دهد و یا کنترل کند. بنابراین میان ارزشهای فرزندان و والدین تضاد به وجود میآید و فرزندان معمولا از ارزشهای والدین تبعیت نمیکنند. این مشکلات نیز به دلیل عدم وجود مهارت لازم در خانواده است.
وی گفت: یکی دیگر از مشکلات خانوادهها، مشکل ارتباط فرزندان خانواده با محیط بیرون یا محیط اجتماعی است. در خانوادهای که والدین مشکلات متعدد دارند و رشد نکردهاند، فرزندان مشکلداری تربیت میشوند که مهارت لازم را برای برقراری ارتباط با همسالان، بزرگسالان، اقوام و محیطهای رسمی ندارند؛ در این شرایط لازم است که بنای این مهارتها گذاشته شود.
این روانشناس اظهار کرد: مشکلاتی از جمله مشکلات شغلی، تحصیلی و جنسی فرزندان نیز همگی به فضای درون خانواده برمیگردند؛ تا مقداری از این مشکلات، طبیعی است زیرا ما در حال گذار از یک جامعه سنتی به جامعه صنعتی هستیم و کشور در حال تحول است. بنابراین گاه باید برخی نارساییها و نقصها را تحمل کرد.
وی افزود: گاه اینکه آموزشهای مناسب برای ازدواج به جوانان داده نمیشود و جوانان با احساسات وارد زندگی میشوند و به طور احساسی و نه عقلانی تصمیم به ازدواج میگیرند، موجب میشود که در انتخاب همسر دچار مشکل شوند.
یاراحمدی گفت: عامل دیگری که جزو مشکلات عمده در خانوادهها محسوب میشود، اختلال شخصیت است. اختلال شخصیت موجب میشود که روابط فرد در جامعه دچار مشکل شود. این اختلالات، گروهی از اختلالات روانشناسی هستند که فرد در ظاهر خوب و آراسته ولی در روابط خود بدبین است. ممکن است به این دلیل باشد که در دوران کودکی یا نوجوانی شاهد تجربیات ناموفقی بوده است.
این روانشناس افزود: بنابراین تجربیات ناموفق دوران کودکی منجر به شکلگیری شخصیت غلط میشود. این تجارب غلط و استرسهای شدید زندگی، روی هم جمع می شوند و شخصیت فرد را شکل میدهند.
یاراحمدی با اشاره به مشکلات خانوادههای مثلثی و طلاقهای عاطفی گفت: خانوادههای مثلثی خانوادههایی هستند که در آن زن یا مرد خارج از رابطه زناشویی خود، رابطه دیگری را شکل داده است و به دلیل این که ازدواج صرفا با احساس انجام شده و نیازهای زیرینایی، عاطفی، اخلاقی، اجتماعی و جسمی یکی از دو طرف ارضا نشده است و همچنین به دلیل عدم وجود مهارتهای زندگی زناشویی، زن یا مرد به رابطه دیگری روی میآورند.
وی ادامه داد: گاه در این نوع ازدواجهای ناموفق ممکن است یکی از دو طرف رابطه، مقید به آداب و رسوم باشد و این آداب و رسوم به فرد اجازه نمیدهد که کار ناشایستی انجام دهد ولی از سوی دیگر در ازدواج خود دچار تعارضات شدید است. هنگامی که تعارض وجود داشته باشد، استرس به وجود میآید و در پی آن کارکرد جسمانی، اجتماعی، روانی و عملکرد افراد را تحت تاثیر قرار میدهد و ممکن است فرد دچار اشتباهات بسیاری شود. به همین دلیل شاهد طلاقهای عاطفی در خانوادهها هستیم.
این روانشناس عنوان کرد: در طلاقهای عاطفی زن و مرد با نام همسر در کنار یکدیگر زندگی میکنند، بدون آن که رابطه عاطفی که لازمه یک زندگی مشترگ است میان آنان وجود داشته باشد. این نوع والدین الگوهای نامناسبی برای فرزندان خود خواهند شد.
وی با اشاره به شیوههای نامناسب فرزندپروری به عنوان یکی از مشکلات عمده در جامعه گفت: در این شرایط، والدین از نحوه تربیت فرزند آگاهی ندارند و بنابراین ممکن است زن و مرد شیوههایی که از والدین خود کسب کردهاند را برای تربیت فرزندان خود به کار گیرند.
یاراحمدی افزود: به عنوان نمونه والدین شیوههای تربیتی استبدادی یا سهلانگارانه را در مقابل فرزندان به کار میبرند. بهترین روشی که در دنیا برای تشکیل یک خانواده با فرزندان سالم وجود دارد، روش مقتدرانه است. به این صورت که والدین به یکدیگر عشق بورزند، به صحبتهای یکدیگر گوش دهند، به احساسات یکدیگر احترام بگذارند و ضمن اینکه این محبت از سوی والدین به فرزندان منتقل میشود، کنترلی کاملا منطقی بر رفتار فرزندان وجود داشته باشد.
وی دامه داد: بررسیها در تمام دنیا نشان میدهد که والدین مقتدر این توانایی را دارند که ارزشها، باورها، اعتقادات، نگرشها و شیوه صحیح زندگی خود را به فرزندان خود منتقل کنند که در غیر این صورت، والدین این توانایی را نخواهند داشت.
این روانشناس با اشاره به راهکارهای موجود برای حل مشکلات عمده خانوادگی بیان کرد: به نظر میرسد که مهمترین قدمی که میتوان در جامعه جهت حل مشکلات خانوادگی برداشت، آموزش با برگذاری کارگاهها و همایشهای مختلف است. همچنین میتوان به وسیله صدا و سیما و کتابهای درسی، اطلاعرسانی و آموزشهای پیش از ازدواج برای دختران و پسران را اجباری کرد.
وی افزود: متاسفانه برای ازدواج کردن و پدر و مادر شدن که بزرگترین کار در دنیا است و موجب انسانسازی میشود، هیچ مهارتی از ما خواسته نمیشود. در تمام جهان کشورهای موفق از زمانی که کودکان به دنیا میآیند، به شکلهای مختلف این سرمایههای جامعه را آموزش داده و احساس عزت نفس آنان را پرورش داده و روابط محبتآمیز و احترامآمیز نیز به کودکان آموزش میدهند.
یاراحمدی ادامه داد: در این فضا هر دختر و پسری که قصد ازدواج دارد باید به اجبار تحت آموزشهای مداوم قرارگیرد. همچنین مراکزی وجود دارد که پیش و پس از ازدواج، افراد به طور مرتب آموزش میدهند زیرا در صورتی که افراد بخواهند پدیده یا مشکلات خانوادگی را تحت کنترل خود درآورند، باید در ابتدا بتوانند پیشبینی کنند که چه اتفاقی خواهد افتاد و پیش از آن نیز باید مطمئن بود که اطلاعات صحیح در این زمینه وجود دارد. اطلاعات موجب میشود بتوان مساله ای را پیشبینی کرد و پس از آن به شکل صحیح تحت کنترل خود درآورد.
وی اظهار کرد: در صورتی که اطلاعات درستی درباره ازدواج، جنس مخالف، نحوه برقراری ارتباط، نحوه ارضا صحیح نیازها وجود داشته باشد، قطعا دختران و پسران در رابطههای غلط قرار نمیگیرند و زندگی سالمی خواهند داشت.
این روانشناس گفت: ضعف مسائل اخلاقی در جامعه یکی دیگر از مشکلات عمده است. به این صورت که ما انسانهای خودکنترلی نیستیم و نمیتوانیم احساسات خود را کنترل کنیم. به همین جهت با مشکلات اخلاقی بسیاری مواجه هستیم.
وی افزود: اخلاق تنها با آموزش، تهیه کردن الگوها، تشویق و ترغیب تقویت میشود. بنابراین لازم است که در جامعه خانوادههای موفق به عنوان الگو قرار داده شوند. همچنین فرزندانی را که به والدین خود احترام میگذارند، به جامعه معرفی کرد.
یار احمدی عنوان کرد: میتوان در کشور معیارهایی را بر اساس اعتقادات و فرهنگ ملی مذهبی خود تعیین و آنها را به عنوان اصول یک زندگی سالم معرفی کرد. پس از آن نیز این اقدامات را در جشنوارهها، مسابقات و همایشها، در مدارس تقویت کرد و به آنها بها داد تا به مرور زمان اخلاق، رفتار و ارزشها خوب در سطح جامعه فراگیر شود.