آقای بازیگر: از زیاد دیده شدن می‌ترسم!

امیرعلی نبویان می گوید امسال می خواهد فیلم بازی کند، او از زیاد دیده شدن می‌ترسد به همین خاطر هم پیشنهادهای مجری‌گری روتین را قبول نمی کند.

کد خبر : 520191
خبرگزاری مهر: امیرعلی نبویان این روزها دیگر برای مردم ایران چهره ای شناخته شده و محبوب به شمار می رود. نویسنده جوانی که مردم او را با قصه های امیرعلی در برنامه تلویزیونی رادیوهفت به خوبی شناختند. او متولد دوم فروردین ماه ۱۳۵۹،اصالتا اهل آمُل است و سال ۱۳۷۷ دانشگاه صنعتی مازندران مهندسی برق قبول شد و درسش را که تمام کرد یک دوره کارهای متفرقه انجام داد و در سال ۸۷ وارد کلاس های بازیگری شد و در آنجا به نوشتن، علاقه مندی پیدا کرد و در سال ۱۳۸۹ همکاری رسمی و حرفه ای ای خود را با تلویزیون و برنامه رادیو هفت شروع کرد. او چندی پیش برای شرکت در یک برنامه تلویزیونی به شیراز آمد و در حاشیه آن به گفتگو با خبرنگار مهر نشست که در ادامه می خوانید: *شما در زمینه رشته دانشگاهی خودتان که برق هست فعالیتی نداشتید؟ نه هیچ وقت در زمینه دانشگاهی خودم فعالیتی نداشتم ، رشته برق چیزی بود که به اجبار برایم رخ داد یعنی در آن زمان ما می رفتیم کنکور می دادیم هر رتبه ای که می آوردیم رشته های خوب را به ما معرفی می کردند و ما هر رشته ای که قبول می شدیم می رفتیم ، مهندسی برق هم در آن زمان بهترین رشته ممکن محسوب می شد و من برای همین رفتم مهندسی برق خواندم ولی واقعیت این است که من بیشتر برای احترام به پدر و مادرم مهندسی خواندم، نه برای علاقه خودم . بعد هم که درسم در رشته برق تمام شد مدرکم را تحویل پدرم دادم و به پدرم گفتم بابا من مهندس شدم خیالتان راحت ، حالا بگذارید بروم دنبال علاقه و استعداد خودم. *در حال حاضر خانواده و پدر و مادرتان با شما در زمینه کار حرفه ای تان که نویسندگی و اجرا و بازیگری هست همراهی می کنند؟ بله ، بسیار طرفدار این جریان کاری من هستند و از این بابت بسیار هم خوشحال هستند و من خیلی خوشحالم که توانستم نظر خانواده ام را به کارم جلب کنم و گهگاهی کاری کنم که باعث خوشحالی خانواده ام شود. *امیرعلی نبویان نمی خواهد موسیقی را به طور جدی تر ادامه دهد؟ نه توانایی که من در نواختن موسیقی دارم به دردِ دلِ خودم می خورد، من پیانیست حرفه ای نیستم حتی در این زمینه آموزش هم ندیدم. در واقع من با گوشم شنیدم و زدم و بعد سعی کردم موسیقی را بشناسم و تا حدودی موفق شدم ولی این توانایی کافی نیست که شما بخواهید به صورت حرفه ای نوازنده باشید. *نظرتان در مورد بازیگری چیست؟ من پیشنهاد بازی داشتم و دارم و امسال احتمالا کمی برای دل خودم و برای تفنن بازی خواهم کرد، ولی واقعیت این است که من ظرفیت های خودم را خیلی خوب می شناسم، من اصلا توان زحمت کشیدن برای نقش های دشوار را ندارم. در بهترین حالت می توانم یک شمایلی شوم که مردم دوستم داشته باشند نه یک بازیگر جدی. واقعیت اینجاست که هر کسی باید ظرفیت ها و توانایی هایش را بداند، من واقعا نمی توانم یک بازیگر خوب به معنی دقیق و کامل کلمه باشم. اوایل فکر می کردم من می توانم خیلی بازیگر خوبی باشم اما زمانی که در این عرصه پا گذاشتم دیدم که این طور نیست و باید خودم را بشناسم و ببینم که تا چه اندازه توان و ظرفیت دارم و ترجیح می دهم خُرده آبرویی که سالها در این عرصه برای خودم جمع کردم را حفظ کنم. *امیرعلی نبویان در رؤیاهای کودکیش دوست داشت چه کاره شود؟ من دوست داشتم که ناصر حجازی شوم، علاقه مندی من از ابتدا فوتبال بوده و هست ولی به خاطر اینکه کم کم سنم برای ورزش حرفه ای فوتبال بالا رفته بود و در زمان جوانی ،وقتی که فوتبال بازی می کردم، آسیب هایی دیدم و شرایط درس خواندن خیلی اجازه نمی داد که بتوانم ورزش را به صورت حرفه ای دنبال کنم، برای همین نشستم در خانه و از طریق تلویزیون فوتبال تماشا کردم ولی همیشه قهرمان ورزشی من از کودکی تا نوجوانی و همین حالا ناصر حجازی بوده که هم از لحاظ فنی بسیار بسیار درجه یک بود و هم اینکه از نظر اخلاقی و فاکتور صداقت که گفتم و جسارت در کار یکی از الگوها و نمونه های بی نظیر است. *شما بیشتر قصه نویسی و بازیگری را دوست دارید یا اجرا؟ چرا مثل خیلی از مجریان دیگر برنامه های روتین اجرا نمی کنید؟ برای شخص من نوشتن بهترین شغل دنیاست، به این کار به شدت علاقه مند هستم ولی اینکه من چرا برنامه روتین اجرا نمی کنم برای این است که خیلی زیاد دلم نمی خواهد دیده شوم، با وجودی که این طور برنامه ها پول های خیلی خوبی دارد و بارها و بارها به من پیشنهاد اجرای روتین داده اند ولی من از زیاد دیده شدن می ترسم و نمی خواهم بی خود و بی جهت خودم را خرج کنم و مردم را از خودم خسته کنم. *قصد دارید کارگاه های قصه نویسی را که در تهران برگزار می کنید در شیراز هم این کارگاه ها را برگزار کنید؟ بله همیشه همین طور بوده، این کارگاه ها به دعوت حوزه هنری شهرهای مختلف یا گاهی به دعوت آموزشگاه های مختلف بوده و خیلی هم محبت داشتند که در شهرهای مختلفی این اتفاق افتاده و به امید خدا باز هم این اتفاق می افتد اما مشروط به این است که من چقدر وقتم آزاد باشد، این یکی از شغل های مورد علاقه من است و خیلی دوست دارم که با بچه ها در مورد مبانی قصه نویسی حرف بزنم و اگر از دستم برآمد آنها را در کارهایی که در این راستا انجام می دهنممشارکت دهم و آنها از کاری که در این زمینه انجام می دهند لذت ببرند. ان شاءالله که باز هم بتوانیم در شیراز این کلاس ها را به همت و دعوتِ حوزه هنری این شهر و آموزشگاه های مختلف هنری برگزار کنیم. *نظرتان درباره شیراز چیست؟ به نظرم شیراز شهر زندگی است ، من یکی از شهرهایی که خیلی دوست دارم در آن زندگی کنم شهر شیراز است. من اگر چهل سال هم در تهران زندگی کنم تهرانی نمی شوم، به این خاطر که مختصات شهر تهران ، شبیه آن چیزی که من دوست دارم نیست ولی به هر حال تهران شهر بزرگی است و امکانات فراوانی دارد و شما برای استفاده کردن از امکانات و حضور داشتن در کانون فعالیت های فرهنگی و هنری ناچار هستید که در تهران باشید، ولی شیراز به نظر من بسیار شهر زیبایی است و به معنی دقیق کلمه شیراز شهر زندگی است که می شود ، در آن به خوبی زندگی کرد. شیراز مردم درجه یکی دارد و آدم های بی کینه و باصفا و بسیار بسیار دوست داشتنی هستند. من هربار به شیراز آمدم مردم آنقدر به من محبت داشتند و انقدر به من خوش گذشته که وقتی خواستم به فرودگاه بروم و به تهران برگردم واقعا غصه داشتم. *برنامه شما در سال جدید به چه شکل است؟ نویسندگی ؟ بازیگری ؟ یا اجرا؟ من همه این کارها را می کنم ولی به فراخور اینکه چقدر در هر کدام توانایی دارم، می روم سراغشان. اگر قرار باشد که بازی کنم می دانم آدمی نیستم که برای نقش های دشوار ساخته شده باشم، توان، استعداد و علاقه خیلی وقت گذاشتن برای بازیگری را ندارم ولی برای نوشتن بسیار مشتاقم و آرزوی من این است که فرصت هایی پیدا شود و کاری را که دلم می خواهد در این زمینه انجام دهم ،در اجرا هم که کارم را دارم انجام می دهم و فکر نمی کنم که در تضاد و تعارض با هم باشند. *نمایش« ناگهان پیت حلبی» که شما آنرا نوشتید و از آن استقبال بسیار خوبی شده و در تهران در حال حاضر روی صحنه است قرار نیست که در شیراز هم بیاید ؟ خیلی دوست دارم که این اتفاق بیفتد ولی من برای این کار تصمیم گیرنده نیستم، تهیه کننده این نمایش کوروش سلیمانی است که با حفظ سمت کارگردان این کار هم است و تصمیم این کار برعهده کوروش سلیمانی است. *امیرعلی نبویان با رادیو تا به حال همکاری نداشته است؟ من با رادیو همکاری خاصی نداشتم، مهمان برنامه های رادیویی بودم ولی هیچ وقت همکاری مستمر و مشخصی با رادیو نداشتم. *نوع نگاه شما به دوربین در برنامه رادیو هفت وقتی که قصه های امیرعلی را می خواندید یک نگاه خاص بود همیشه ،این نگاه های خاصی که جلوی دوربین رادیو هفت داشتید با آنچه که می نویسید هماهنگ است؟ نه، واقعیتش این است که وقتی دست و پای شما را می بندند و پشت میزی می نشانند که فقط یک دوربین جلوی شما است، شما جز حرکات دست و سر و گردن و نگاه کردن به دوربین چیزی برای جذابیت بخشیدن به روایت آن قصه ها ندارید، در واقع به این کار در تئاتر و سینما فاصله گذاری می گویند. برای همین من فکر می کنم لازم است این ارتباط را برقرار کنم و در واقع اگر راستش را بخواهید من برنامه ریزی شده و با فکر قبلی این کار را نکردم در قسمت اول خیلی حسی و ناخودآگاه، ناگهان رو کردم به دوربین و تا وقتی که دیدم این کار ، کار درستی است ، گفتم بسیار خوب کاراکتر این آدم درآمد و ما می توانیم با این کاراکتر به این شکل رفتار کنیم.برنامه رادیو هفت اولین برنامه تلویزیونی من بود. *نظرتان در مورد برنامه لباهنگ چیست؟ این برنامه یک نوع بازی بود که ما رفته بودیم به این برنامه که مردم لذت ببرند و وقتی که آن بازی تمام شد به طور قطع لباهنگ هم برای من تمام شد، من هم برگشتم سر کار قبلی خودم. (می خندد) شغل خاصی نیست که بخواهم روی آن حساب کنم ، یک بازی بود که خیلی از این بازی لذت بردم و خوشحال هستم که رأی مردم را داشتم و امیدوارم که دفعات بعد به شکل های دیگری باز هم بتوانم مردم را سرگرم کنم. موارد حاشیه ای برای برنامه لباهنگ شما را ناراحت نکرد؟ این حواشی همیشه همه جا وجود دارد، اسم آن‌را نمی شود «اذیت» گذاشت، این سختی ها در واقع نوعی جذابیت کار محسوب می شود، همان چالش هایی که در این طور موارد زیاد وجود دارد.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: