آفتاب: مارکوس، در تحليل صنعت فولاد ايران چنين مينويسد: « ايران ستاره پر فروغ بازارهاي فولاد جهان بشمار مي آيد و در اين ميان فولادمبارکه اصفهان بزرگترين فولاد ساز ايران و درخشان ترين ستاره در حال ظهور مي باشد.»
به گزارش خبرنگار فولاد، وي در گزارش اخير خود در خصوص فولاد مبارکه اصفهان چنين اظهار داشت: شركت فولاد مباركه، بزرگترين فولادساز ايران كه 60 درصد از سهم ورقهاي فولادي و محصولات فرعي آن را در اختيار دارد، درخشانترين ستاره در حال ظهور محسوب خواهد شد. اين شركت، در كنار توليدات كمهزينهاي از جمله توليد فولاد نورد شده با هزينه كمتر از 300 دلار در هر تن توليد، شرايط آن را فراهم كرده تا ظرفيتش را با سرمايهگذاريهاي كمهزينه افزايش دهد. از طرفي به دنبال آن است كه جايگاه قدرتمند كنوني خود را در بازار داخلي بهبود بخشد، در اين ميان، گروه مديريتي با صلاحيت و داشتن يك مديرعامل
دورانديش هم مسير آسانتري را براي آن ترسيم ميكند. اين گزارش حاکي است مارکوس، براساس اطلاعاتي كه در سفر خود به ايران كسب نمود، اذعان داشت: بايد با قاطعيت بگويم كه صنعت فولادسازي ايران در دهه آينده يكي از «ستارههاي در حال ظهور» جهان خواهد بود؛ آن هم در حالي كه بحران اقتصادي وجود دارد و در مقابل، بسياري از فولادسازان جهان مانند چين افول خواهند كرد.وي يادآور شد: تقويت ريال در برابر دلار، هزينه بالاي تأمين مالي، كمك نكردن مستقيم دولت، كمبود آب، اتمام ذخاير سنگآهن روباز و حركت به سمت معادن زيرزميني، كمبود خطوط ريلي، بهرهوري پايين منابع انساني و... در آينده فشار
هزينهاي زيادي به فولادسازان ايران وارد ميكند، بنابراين در دهه آينده، فولادسازان ايراني با مشكلات متعددي روبرو خواهند شد.
پيتر مارکوس خاطر نشان کرد: با وجود تمام اين مشكلات، رفع تحريمها و دستيابي اقتصاد ايران به بازار كشورهاي خارجي روزنههاي اميدي را براي صنعت فولاد ايجاد كرده است. با اين شرايط، مخاطرات و مشكلات فولاد ايران كمتر از بسياري از رقباي خارجي خواهد بود. کارشناس و تحليلگر بزرگ صنعت فولاد جهان گفت: در كنار رفع تحريمها و بهبود شرايط، عوامل ديگري هم وجود دارند كه فرصتي براي موفقيت صنعت فولاد ايران فراهم ميكنند. چشمانداز تقاضا براي فولاد مساعد است، زيرا دسترسي به انرژي ارزانقيمت (چه نفت و گاز و چه برق) از مزاياي صنعت فولاد مي باشد ضمن اينکه هزينه استخراج سنگآهن از معادن
ايران هم بهطور نسبي پايين است و موقعيت جغرافيايي خوبي را براي صادرات دارد. ايشان با اشاره به ظرفيت خوبي که براي گسترش كارخانههاي استفادهكننده از روش احياي مستقيم وجود دارد و همچنين حمايت دولت از اين صنعت با وضع تعرفههاي وارداتي نسبتاً مناسب و موانعي براي ورود بي رويه فولادهاي رقيب به كشور را از ديگر مزاياي اين صنعت در ايران نام برد. وي در گزارش تحليلي خود، راهكارهايي براي فولادسازهاي ايراني مطرح نمود و گفت: حاشيه سود (قبل از كسر ماليات و استهلاك) فولادمباركه به دليل افت قيمت و تقاضا از 30درصد به 5درصد كاهش يافته است. با توجه به اين كاهش سودآوري و كمك نكردن
مستقيم دولت، واضح است كه شركتهاي فولادي و سنگآهني ايران، به ويژه فولاد مباركه نياز دارند تا سرمايهها و وامهاي خارجي بيشتري براي تقويت داراييهاي ثابت خود جذب كنند. يكي از بهترين كارهايي كه اين شركتها ميتوانند براي رهايي از بحران و مشكلات پيش رو انجام دهند، ايجاد همكاريهاي استراتژيك با فولادسازهاي غيرايراني است. چنين كاري به ويژه از آن جهت اهميت مييابد و دستاوردهاي زيادي نصيب بخش صنعت ايراني ميكند كه دهه گذشته، زمان تحول فناورانه فولادسازيهاي جهان بوده و ايران بهدليل تحريمهاي اقتصادي از اين بهبودها بينصيب مانده است. پيتر مارکوس در ادامه گزارش خود تصريح
مينمايد که شركتهاي فولادي ايران در صورتي كه تصميم بگيرند از وامها و سرمايههاي خارجي استفاده كنند، ميتوانند در مقابل پرداخت 20درصد بهره به بانكهاي داخلي (كه بهتازگي از 27 درصد كاهش يافته است)، بين 5 تا 10درصد بهره سالانه پرداخت كنند. اين اتفاق، در حالي كه باعث كاهش قابل توجه هزينههاي سرمايهگذاري آنها خواهد شد، اين خطر را هم افزايش ميدهد كه با نزول يكباره و احتمالي ارزش ريال، بازپرداخت وامها با مشكل برخورد كنند. البته به همين دليل است كه در حال حاضر، هنوز هم ايران را در زمره كشورهاي با ريسك بالا براي فعاليت اقتصادي طبقهبندي ميكنند.
ايشان در ادامه تحليلش از بازار صنعت فولاد ايران يادآور شد: در حال حاضر، ساختوسازهاي ايران در ركود قرار دارند كه دليل اصلي آن سقوط قيمت نفت است. براي خروج از اين شرايط، نياز است كه هزينههاي سرمايهگذاري در اقتصاد كشور افزايش يابد. در هر صورت و تا زماني كه چنين اتفاقي نيفتد، كاهش سودآوري فولادسازهاي مختلف ايراني، جاي تعجب ندارد. وي با اشاره به چشم انداز و اهداف فولاد ايران تا سال1404 گفت: بسياري از فعالان فولاد ايران معتقدند كه ايران به چشمانداز 1404ش يا 2025م خود دست پيدا خواهد كرد. براساس اين چشمانداز و هدف تعيين شده، توليد فولاد ايران از 16ميليون تن كنوني بايد به 55
ميليون تن برسد كه 18ميليون تن از آنها قرار است صادر شود. با اين حال، بازار صادراتي محصولات فولادي بسيار «رقابتي» است و كار نفوذ به اين بازار، چندان ساده نيست. به عبارت ديگر، با توجه به وضعيت بازار جهاني، شركتهاي ايراني نخواهند توانست با اين سرعت صادرات خود را افزايش دهند. از طرفي برنامه افزايش ظرفيت فولاد به 55ميليون تن منطقي نيست و لازمه آن رشد 1/13 درصدي توليد آن است. اين در حالي است كه بالاترين ارقام رشد توليد فولاد دنيا تاكنون مربوط به هند با رقم 8/6 درصد است و براي ايران به نظر ميرسد ظرفيت چشمانداز 36 ميليونتن معقولتر باشد.