پروژه نفوذ در جامعه دانشگاهی با مهندسی معکوس
شما در جامعه قشر نخبه و تحصیلکردهای دارید که گرچه با شما زندگی میکند و در کنار شما نفس میکشد، اما فکر و روح و ذهن و قلمش خواسته یا ناخواسته در اختیار بیگانه است.
کد خبر :
515538
خبرگزاری فارس: مهدی گلجان عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس، طی یادداشتی که برای ما ارسال داشته به بررسی ابعاد نفوذ در قشر دانشگاهی و نخبه جامعه پرداخته است که متن آن بدین شرح است:
پروژه نفوذ فرهنگی در کشورمان قدمتی بسیار دیرینه و تاریخی دارد، خصوصاً در دو قرن اخیر که استعمار بهجای اشغال سرزمینها و قلمروهای جغرافیایی تلاش گستردهای برای اشغال و تسخیر ذهن و روح و روان و فرهنگ مردم این مرز و بوم داشته است.
آنچه در این دوران حساس و مقطع کنونی بسیار با اهمیت جلوه میکند تاکتیکهای جدید برای این استراتژی کهنه است. تاکتیکهایی که بنا به مقتضیات زمان و مکان قابل تغییر هستند و روز به روز نوتر و جدیدتر میشوند. به عنوان نمونه یکی از تاکتیکهای جدید پروژه نفوذ فرهنگی در ایران که مقام معظم رهبری تاکید جدی روی آن داشته و دارند نفوذ بر قشر نخبه و دانشگاهی کشور میباشد، پروژهای که با تاثیر بر این قشر، افکار و عقایدشان را شکل داده و از طریق ایشان جامعه را به سمت و سویی که میخواهد هدایت میکند. خصوصاً اگر این قشر نخبه و فرهیخته علاوهبر کار علمی و دانشگاهی بر مسندی تکیه زده و سمت و پست اجرایی مهمی را نیز در دست داشته باشند، آنگاه شما شاهد تغییر تدریجی و البته با شیب ملایم یا ناملایم جامعه به سمت و سویی خواهید بود که دشمن هدفگذاری کرده است، این تاکتیک بسیار مهم از چند طریق صورت میگیرد که به برخی از آنها اشاره میکنم:
1 ـ جذب نخبگان دانشگاهی و اساتید از طریق اهدای بورسهای تحصیلی رایگان یا نیمهرایگان در دانشگاههای آمریکا، انگلیس، فرانسه و...
2 ـ برگزاری کنفرانسها و سمینارها و کارگاههای آموزشی و پژوهشی به طریق گوناگون در دانشگاهها یا NGO های تخصصی
3 ـ چاپ کتاب و مقالات در نشریههای معتبر دارای استاندارد جهانی و مطرح کردن افراد به عنوان نخبه علمی
4 ـ جذب فرزندان و بستگان نزدیک ایشان در دانشگاههای خارج با اعطای بورس و کمکهزینههای تحصیلی و حتی دریافت حقوق ماهیانه
5 ـ اعطای جوایز ویژه و خاص به مناسبتهای مختلف به آنها و رسانهای کردن و خبری ساختن اخذ این جوایز و نشانها ویژه توسط رسانههای خودشان
6 ـ اعطای لقبهایی مانند «سر» در دولت انگلستان که ویژه افراد پراهمیت با جایگاههای ویژه و خاص میباشد یا در دولت فرانسه و...
7 ـ فراهم نمودن بستری مهیا برای جذب نخبگان دانشگاهی در فرصتهای تحصیلی خارج از کشور
همه اینها طی سالیان متمادی موجب گردیده است که شما در جامعه قشر نخبه و تحصیلکردهای دارید که گرچه با شما زندگی میکند و در کنار شما نفس میکشد، اما فکر و روح و ذهن و قلمش خواسته یا ناخواسته در اختیار بیگانه است، چیزی میگوید که او میخواهد، مطلبی مینویسد که او مدنظر دارد و خلاصه اینکه رهبران فکری جامعه را به تدریج به عنوان مبلغان افکار خود در جامعه دارند، همان چیزی که مرحوم جلال آلاحمد از آن تحت عنوان غربزدگی یاد میکرد یا در کتاب در خدمت و خیانت روشنفکران به آن میپرداخت یا مرحوم شریعتی از آن تحت عنوان الیناسیون نام میبرد.
جامعهای که بهتدریج نخبهکشی باورش میشود ـ جامعهای که بهتدریج به عقبماندگی و ضعف خود باورمند میشود ـ جامعهای که بهتدریج مرعوب شدن و برخورد انفعالی در برابر غرب را تنها راه علاج گفتمان مدرنیته و سنت میخواند ـ جامعهای که نگاه به درون و تکیه بر درون از آن رخت میبندد. جامعهای که خودباوری و اتکاء به نفس در آن میمیرد ـ این همان جامعهای است که پروژه نفوذ فرهنگی به دنبال آن میگردد و مطلوب و مقصودش میباشد. جامعهای مرعوب، انفعالی و دست و پا بسته در مقابل فرهنگ بیگانه خصوصاً فرهنگ استکباری و امیریالیسم جهانی.
در تمامی دانشگاههای جهان 2 کارکرد برای فعالیت دانشگاهی وجود دارد:
1 ـ کارکرد فنی و علمی و تکنولوژیکی
2 ـ کارکرد اجتماعی و فرهنگی
پروژه نفوذ فرهنگی دقیقاً با شناخت دقیق از این دو حوزه وارد عمل میشود ـ کارکرد اجتماعی و فرهنگی دانشگاه را از حالت پویا و هدفمند به سرگرمی و اردوهای مختلط و نوعی بازیگوشی و تفنن تبدیل میکند به این ترتیب به جای کار فرهنگی در دانشگاه سرگرمی فرهنگی ایجاد میشود و بعد دانشگاه را به روزمرگی فرهنگی دچار میسازد یعنی برنامه هدفمند را از دانشگاه و دانشجو و استاد میگیرد و از طرفی دانشجویان را در مسائل فرهنگی به جای همسویی به نوعی تقابل جاهلانه و مغرضانه و بعضاً کوتهبینانه سوق میدهد.
به تعبیر بهتر پروژه نفوذ با مهندسی فرهنگی معکوس به مسائل ذیل میپردازد:
1 ـ شناخت دقیق از فرهنگ مورد نفوذ
2 ـ معین ساختن فرهنگ ایدهآلی که به دنبال آن هستند. (هدف)
3 ـ معرفی راههای رسیدن به آن فرهنگ ایدهآل (هدف)
پروژه نفوذ در حوزه کارکرد فنی و علمی و پژوهشی هم به مهندسی معکوس میپردازد:
1 ـ ایجاد یأس و ناامیدی در توانمندی و خوباوری علمی
2 ـ تعیین معیارهای علمی و استانداردهای پذیرش و مقبولیت علمی براساس نظرات و تفکرات فرهنگ نافذ 3 ـ معرفی راههای رسیدن به آن که همان تکیه بر روش و متدلوژی غربی، رفرنس یا ارجاع دادن و استفاده کامل و خالص از مطالب آنها و باور مستندات آنها بدون هیچ چون و چرایی.
در نهایت آنچه میتوان به اجمال درخصوص آن هشدار داد و مسئولان و اساتید و دانشجویان گرامی را به آن متوجه ساخت یا بدان متذکر شد، این است که دشمن نسبت به قشر فرهیخته و نخبگان ما خصوصاً در دانشگاهها طمع دارد و درصد جذب و تطمیع و نفوذ فرهنگی در آنها بود و هست. ما را در این زمینه واکسینه میکند دقیقا توجه و اتکاء به درون و خودباوری و شعار ما میتوانیم، است چنانکه در سالیان اخیر جوانان و نخبگان علمی ما بر این امر صحه گذاشته و آن را به همه جهانیان ثابت کردند.
به امید فردایی بهتر بدون اتکاء به بیرون و باور و ایمان به درون