موفقیت بنگاه در گرو خلاقیت مدیر یا اعتبار سرمایهگذار؟
قرار نیست سرمایهگذاران صنعتی مدیران کاربلدی باشند و مدیران سرمایه کلان داشته باشند بلکه مدیریت صنعتی نیازمند ارتباط بین سرمایه، سود و هزینه برای رونق تولید است. سرمایهگذاران نیز باید در کنار خود مدیران کاربلدی داشته باشند.
کد خبر :
514773
روزنامه صمت؛ صفیه رضایی: قرار نیست سرمایهگذاران صنعتی مدیران کاربلدی باشند و مدیران سرمایه کلان داشته باشند بلکه مدیریت صنعتی نیازمند ارتباط بین سرمایه، سود و هزینه برای رونق تولید است. سرمایهگذاران نیز باید در کنار خود مدیران کاربلدی داشته باشند.
برای راهاندازی یک واحد صنعتی بدون شک میزانی از سرمایه لازم است. بر حسب آنکه این واحد صنعتی در چه رشته تخصصی پایهگذاری شده باشد نیز میزان این سرمایهگذاری متفاوت است. تا زمانی هم که پول نباشد به طور قطع نه هیچ پروژه و واحد صنعتی راهاندازی میشود و نه میتوان به توسعه و رشد آن امیدوار بود. شما که مدیر یک واحد صنعتی هستید تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که اگر سرمایه و دارایی مورد نیاز برای چرخیدن چرخهای توسعه را در واحد تولیدی از شما بگیرند یا مجبور شوید با نصف سرمایه مورد نیاز فعالیت کنید، چه اتفاقی میافتد؟ یا اگر در یک پروژه فعال تولیدی و
نوسازی، مدیر هستید و روزی به شما بگویند که سبد منابع مالی شما نصف میشود، چه تصمیمی میگیرید؟ اینها همان اتفاقاتی است که هر روز در عالم اقتصاد و صنعت ممکن است رخ دهد. از این دست مدیرانی که بهطور مداوم از نداشتن منابع مالی برای به سرانجام رساندن پروژهها و تکمیل طرحهای صنعتی صحبت میکنند نیز در اخبار و رسانهها دیده میشوند. حالا اگر مخاطب این نوشته شدهاید و از قضا سرمایهگذار یا مدیر یک واحد صنعتی در هر رشته و شاخهای هستید پیشنهاد میکنم که به نداشتن سرمایه اندکی فکر کنید. شاید در جواب بگویید که عرصه صنعت مرد خطرپذیر میخواهد و از این موارد ممکن
است زیاد رخ دهد اما باید به این نکته توجه داشته باشید که به طور قطع تنها سرمایه شما تمام پروژه یا واحد صنعتی را به گردش درنمیآورد، بلکه درصدی از توسعه فرآیندها به نقش مدیریت در آن پروژه یا واحد صنعتی برمیگردد. بگذارید قدری این ادعا را روشنتر کنیم. تصور کنید شما مدیر یک واحد تولیدی پوشاک هستید. برآورد سرمایه شما برای راهاندازی آن واحد چقدر است؟ در مقابل آیا تداوم تولید در آن واحد صنعتی به میزان سرمایه اولیه شما برمیگردد؟ حالا اگر در آن واحد تولیدی با دو نفر سرمایهگذار دیگر مشارکت کردهاید کدامیک از شما چند نفر میتوانید در رشد پایدار و رونق تولید
در آن واحد پوشاک بیشتر موثر باشید؟ به طور قطع پاسخ شما این است که هر کدام از ما چند نفر که مدیریت بهتری در آن واحد ایفا کنیم.
بنابراین میتوان اینگونه نتیجه گرفت که سرمایه اولیه برای ایجاد واحد صنعتی از ضرورتها و جزو عناصر جدانشدنی در بخش تولید است اما اینکه آن واحد تولیدی یا پروژه صنعتی بتواند به سرانجام برسد فقط به درصد سرمایه و پول ارتباط ندارد بلکه مدیریت واحد و پویاست که میتواند تاثیرگذار باشد. طبیعی است که برای خرید تجهیزات و ماشینآلات و پرداخت دستمزد نیروی کار نیاز به سرمایه دارید اما اینکه چقدر بتوانید بهینه کار کنید و چقدر در سبد اقتصادی دخل و خرج مناسبی داشته باشید به گستره مدیریتی در آن واحد صنعتی برمیگردد. با این همه نمیتوان گفت که برای راهاندازی واحد
تولیدی نیاز به سرمایه اولیه نداریم بلکه سخن اصلی این است که ضرورت ندارد مدیریت یک واحد تولیدی شخص سرمایهگذار باشد. البته صادق فیضآبادی، فعال اقتصادی و صنعتی معتقد است که در زمینه تولید هر دو مقوله سرمایه و مدیریت مهم است چرا که ایدهها و ابزارهای تولیدی برای به ثمر نشستن نیاز به پول دارد. وی به صمت میگوید: «تولیدکنندگان برای به ثمر نشستن ایدهها باید بودجه لازم را داشته باشند. هر چند در کشورهای دیگر برخی پروژهها را اعتبارسنجی میکنند و درصدی پول و سرمایه اولیه برای آن درنظر میگیرند اما در ایران برای به بار نشستن ایدههای تولیدی یک فرد باید خود
بتواند چرخ تولید را با سرمایه اولیه شخصی به راه بیندازد و به ندرت میتواند بودجه برای آن فراهم کند. »
ترس از سرمایهگذاری یا موانع تولید؟
نکته نهفته در مطلب گفته شده به مقوله ریسک سرمایهگذاری و نبود حمایت برمیگردد. بسیاری از واحدهای صنعتی در کشور در اثر نبود منابع مالی تعطیل شدهاند. حتی بسیاری از ایدههای ناب در اثر نداشتن بستر مالی نمیتوانند به بار بنشینند. اما از طرفی دیده میشود که برخی کارآفرینان و مدیران موفق با سرمایه اندک میتوانند گامهای بزرگ بردارند. وقتی در فعالیت صنعتی آنها دقیق میشویم، میبینیم که تنها پول نتوانسته به این شخص کمک کند بلکه ذهن خلاق و مدیریت واحد وی توانسته سرچشمه فعالیتهای او را خروشانتر کند. بنابراین نمیتوانیم تنها به بستر مالی اکتفا کنیم. شاید
به این دلیل باشد که داوود فدایی، استاد دانشگاه امیرکبیر تنها راه خروج واحدهای صنعتی را رو آوردن به نوآوری در سیستم تولید میداند. هیچ فردی منکر وجود سرمایه نیست؛ اما واحدهای صنعتی امروزه فقط با پول راه نمیافتند بلکه نیازمند ایده و نوآوری تولید هستند. بهطور قطع سرمایهگذاران و آنهایی که بهدلیل نداشتن پول، واحد صنعتی خود را ورشکسته میبینند تمایلی به خواندن ادامه این مطلب ندارند. شاید اینطور استدلال کنید که تولید در کشور ما بیهوده است و بهتر است سرمایه را در بانک بگذاریم و سودش را بخوریم. اما این کار را هم نکنید؛ چراکه به زودی از سپردههای شما
مالیات گرفته میشود! آن وقت است که باید خلاقانه مجبور به سرمایهگذاری شوید. اگر پول بسیار دارید و کلانتر نگاه میکنید، بهتر است مدیریت پروژه واحد صنعتی را انتخاب کرده و خود بهعنوان سرمایهگذار در سیستم تولیدی نقش داشته باشید و گرنه نباید به این اکتفا کنید که چون پول دارید، بهطور قطع مدیریت شما نیز ناب است. علیقلی حسنی اعظمی، از صنعتگران موفق کشورمان به صمت گفته است: «سرمایه و مدیریت دو عنصر لازم و ملزوم در یک واحد صنعتی هستند. با این حال واحدهای صنعتی میتوانند موفق باشند که سرمایهگذاران آنها بتوانند مشاوران صنعتی خبره بگیرند که روند مدیریت را در
آن سازمان سروسامان دهد؛ چراکه وجود پول و سرمایه به خودی خود، نمیتواند دلگرمی برای تسریع رشد و پیشرفت واحد صنعتی باشد. هرچند میزانی از سرمایه برای هزینههای کارخانه و حقوق کارکنان لازم است اما تنها مدیریتی در واحد صنعتی میتواند پیشگام باشد که نسبت سود و هزینه را به درستی تشخیص دهد. دیده شده که افرادی تنها سرمایهگذار هستند اما در کنار خود مشاور میگیرند تا امور مدیریت صنعتی را به او واگذار کنند. »
تولید پایدار ذهن نوآور میخواهد
بنا بر این گفتهها هر چند دو مقوله سرمایهگذاری و مدیریت صنعتی در کنار هم تعریف و تبیین میشوند اما نمیتوان هر دو را در یک شخص خلاصه کرد. به نظر میرسد آنهایی که واحدهای صنعتی موفق دارند در ابتدا آنچنان پول نداشتند بلکه ذهن نوآور داشتند که توانستند از کمترین امکانات بیشترین بهره را ببرند. این نکته را نیز درنظر داشته باشیم، تولید امری است که سرمایهگذاری در آن از آنجا که بازدهیهایش در آینده ایجاد میشود، نگاه بلندمدت لازم دارد. نگاه بلندمدت را یک مدیر لایق فراهم میکند. البته قابل قبول است که هیچگاه تاثیر معادلات اقتصادی محیطی در روند سرمایهگذاری
و تولید بیتاثیر نیست. حالا اگر شما نیز سرمایهگذار یک واحد صنعتی هستید باید بدانید زمانی میتوانید امنیت را برای سرمایه خود ایجاد کنید که بتوانید آن را در زمینه تولیدی به خوبی مدیریت کنید. همه مسائل را نیز به گردن دولت نیندازید؛ ترس از سرمایهگذاری وقتی به جان شما رخنه میکند که ندانید واحد صنعتی مورد نظر شما چقدر بازدهی دارد؛ اما زمانی که یک مدیر بتواند میزان سود و بازدهی را در آن سازمان هماهنگ و منسجم کند، میتوانید با خیال راحتتری فعالیت کرده و سرمایه خود را چند برابر کنید. و اما اگر یک مدیر واحد صنعتی هستید نباید از نداشتن منابع مالی برای صنعت
مورد فعالیت خود واهمه و استرس داشته باشید. رونق تولید در واحد شما قبل از وجود سرمایه به توانایی شما به جذب سرمایه برمیگردد تا آنجا که در بلندمدت میتوانید میزان تولید را در واحد صنعتی خود چندبرابر کنید. اگر پروژه صنعتی در دست دارید نیز باید قدرت مدیریت شما به توان بازاریابی شما برمیگردد. پس اگر پیشانی خود را گره کردهاید و در دل خود میگویید که خبر از دل پرخون ما ندارید و نسخه شفابخش پیچیدهاید باید بگوییم هدف ما این بود که بین دو مقوله سرمایهگذاری و مدیریت فرق قائل شویم؛ چرا که شما که سرمایهگذار هستید بهطور قطع نیاز نیست مدیر باشید و ترس از دست
رفتن سرمایه، شما را ریسکپذیر نکند و در ادامه از ایجاد نوآوری بترسید. شما هم که یک مدیر صنعتی هستید نباید بهطور قطع سرمایهدار و پولدار باشید و ترس نداشتن منابع مالی، گامهایتان را برای رونق تولید سستتر کند. بلکه باید ذهن خلاق و زبان گیرایی برای جذب سرمایه داشته باشید. خلاصه کلام، آنکه پولدار است لزوما کاردان نیست.