انتخابات آمریکا؛ رقابتهای بیپایان مقدماتی
نامزدهای انتخاباتی امروز از طریق تلویزیونهای کابلی و شبکههای اجتماعی بسیار راحتتر میتوانند با رایدهندگان ارتباط برقرار کنند. شمار دنبالکنندگان توئیترهای ترامپ تقریبا با بینندگان یک شبکه خبری برابر هستند.
کد خبر :
514197
دیپلماسی ایرانی: هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ که با پیروزی در انتخابات مقدماتی نیویورک موقعیتشان بیش از پیش تقویت شده است، خود را برای پیروزی های بیشتر در پنج ایالت باقی مانده در شمال شرق ایالات متحده در هفته های آینده آماده می کنند. کلینتون اکنون می تواند خود را پیروز رقابت های مقدماتی درون حزبی دموکرات ها بخواند و ترامپ اگرچه هنوز راه دشواری در رقابت با دیگر نامزدهای حزب جمهوری خواه در پیش دارد اما فاصله خود را با رقبایش بیشتر کرده است.
با وجود برتری های هر دو کاندیدای پیشتاز (دموکرات و جمهوری خواه)، کلینتون و ترامپ احتمالا تا آخرین روز رقابت های مقدماتی باید با رقبای خود دست و پنجه نرم کنند؛ در مورد ترامپ این رقابت احتمالا پس از پایان رای گیری نهایی جمهوری خواهان نیز ادامه خواهد داشت. چنین رقابت پرآشوبی ممکن است علامت یک هنجار (سیاسی) جدید باشد. از دهه ۱۹۸۰ تاکنون فرایند انتخاب نامزدهای هر دو حزب برای انتخابات ریاست جمهوری همواره حل و فصل شده است اما رقابت های امسال بیانگر تغییرات ساختاری است که می توانند رقابت های طولانی تر را به دنبال داشته باشند. رقابت های درون حزبی نامزد ها هرگز تا بدین حد شدید نبوده است. می توان گفت که رقابت های انتخاباتی درون حزبی امروز، از دو ماراتن در حال تبدیل شدن به ورزش های سه گانه است.
زمانی که سیستم رقابت های مقدماتی در ایالات متحده آغاز شد، دموکرات ها در سال های ۱۹۷۲ و ۱۹۷۶ با رقابت های طولانی مواجه شدند که عمدتا به دلیل حضور نامزدهای ناشناخته ای چون جورج مک گاورن و جیمی کار تر بود، کسانی که برای شناساندن خود به رای دهندگان به زمان نیاز داشتند. رونالد ریگان جمهوری خواه نیز که در سال ۱۹۷۶ نامزد شد و جرالد فورد، رئیس جمهوری وقت آمریکا را به چالش کشید نیز تا پایان رقابت های انتخاباتی در ماه ژوئن به مبارزه ادامه داد.
اما از ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۴ تنها رقابتی که در هر دو حزب واقعا تا روز پایان رقابت های مقدماتی ادامه داشت و از پیش درباره نتیجه آن تصمیم گیری نشده بود، رای گیری دموکراتیک درباره والتر ماندیل در سال ۱۹۸۴ و پیروزی وی بر گری هارت بود. در میان دموکرات ها ادوارد ام . کندی در سال ۱۹۸۰، جسی جکسون در سال ۱۹۸۸ و ادموند جی . براون در سال ۱۹۹۲ در تمام فصل رقابت های مقدماتی به مبارزه خود ادامه دادند اما در پایان به جای کاندیداهای پیشرو این براون بود که انتخاب شد، کسی که در یک ایالت نیز به پیروزی نرسیده بود. در رقابت های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۴ نیز کاندیداهایی که بیشترین اجماع را (در میان رهبران این حزب) داشتند نامزد دموکرات ها شد.
برعکس، گرچه جورج هربرت واکر بوش در سال ۱۹۸۰ تا اواخر ماه می با رونالد ریگان رقابت کرد، به طور ناامیدکننده ای پشت در رای های دلیگیت (وکلای انتخاباتی جمهوری خواهان) باقی ماند. از آن پس ماه مارس به خشن ترین ماه برای رقبای حزب جمهوری خواه تبدیل شد: (چرا که اغلب) این جایگزین های مناسبِ دقیقه آخری بودند که در نهایت مجوز حضور در انتخابات را دریافت می کردند.
فرایند رقابت های انتخاباتی دموکراتیک هیلاری کلینتون و باراک اوباما در سال ۲۰۰۸ به یک الگوی جدید اشاره کرد. پس از مبارزات انتخاباتی ماندیل/ هارت، این نخستین بار بود که نامزدهای دموکرات تا آخرین روز رقابت ها به راستی با یکدیگر مبارزه کردند (و هیچ چیز از پیش مشخص نشده بود). اکنون در رقابت های ۲۰۱۶ هر یک از طرفین (جمهوری خواه و دموکرات) بر این رقابت طولانی تاکید دارند. ترامپ برای تضمین حضور خود در انتخابات بزرگ باید تمام آرای دلیگیت را به دست آورد و در حالی که برنی سندرز ممکن است چیزی میان یک کاندیدای شعاری (message candidate) و یک کاندیدای جایگزین دقیقه آخری باشد، این احتمال وجود دارد که در ماه می به اندازه کافی پیروزی های ایالتی داشته باشد که بتواند هیلاری کلینتون را هفتم ژوئن در کالیفرنیا و یک هفته بعد تر در منطقه کلمبیا تحت فشار قرار دهد. اگر سندرز این کار را انجام دهد، بدین معنی خواهد بود که (باز هم) رقابت های مقدماتی طولانی در پیش خواهد بود.
هیلاری کلینتون و باراک اوباما در سال ۲۰۰۸ با توجه به نقاط قوتشان در نوع خود منحصر به فرد بودند. برعکس ناتوانی کلینتون و ترامپ در مغلوب کردن رقبای خود، تا حد زیادی ضعف های فعلی آنان را نشان می دهد اما تغییرات عمیق تری نیز وجود دارند. (در دنیای امروز) پول و توجه رسانه ای در حکم سوخت و اکسیژن برای آتش رقابت های انتخاباتی هستند. نامزدهای پیشینی که در صف اول قرار نداشتند به دلیل نداشتن پول و توجه رسانه ای کافی (معمولا) از رقابت ها کنار می کشیدند. اکنون اما نامزدهایی که در یک سطح میانی قرار دارند، می توانند با استفاده از ابزارهای جدید مقدار نامحدودی پول و توجه رسانه ای داشته باشند.
به عنوان مثال، اکنون کمک های مالی کوچک آنلاین به کاندیداهایی که پیشرو نیستند اجازه می دهد تا راحت تر نسبت به گذشته هزینه رقابت های انتخاباتی خود را فراهم کنند. در سال های گذشته، برنی سندرز احتمالا پس از شکست بزرگش در ماه مارس تنها با گرفتن یک وام شخصی قادر می بود که به رقابت های سیاسی خود ادامه دهد، چشم انداز ترسناکی که اغلب کاندیدا ها را از ادمه مسیر منصرف می کند. اما سندرز در عوض، یک ایمیل برای جذب سرمایه فرستاد. تاد دیویس، استراتژیست ارشد سندرز می گوید: «این تغییری بنیادی است که اجازه می دهد کمپین های انتخاباتی به مدت طولانی تری ادامه پیدا کنند. چرا که امروز فرد می تواند بدون استفاده از روش های سنتی جذب سرمایه، پولی که لازم دارد را جمع آوری کند.»
نامزدهای انتخاباتی همچنین امروز از طریق تلویزیون های کابلی و شبکه های اجتماعی بسیار راحت تر می توانند با رای دهندگان ارتباط برقرار کنند. (گفته می شود) شمار دنبال کنندگان توئیترهای ترامپ تقریبا با بینندگان یک شبکه خبری برابر هستند. کارل روو، استراتژیست باسابقه جمهوری خواه، می گوید: «ماهیت در حال تغییر رسانه ها اجازه می دهد که رقابت ها به تلویزیون های کابلی و اینترنت راه پیدا کرده و شور و شوق زیادی را از این طریق ایجاد کنند.»
روو یادآوری می کند اهمیت قوانین حزبی که از دموکرات ها یا جمهوری خواهان ایالت ها می خواهند که در جمع آوری آرای دلیگیت به جای توجه به پیروزی افراد در سیستم انتخاباتی به مناسب بودن (یا نبودن) کاندیدا توجه کنند، باعث شده که از ارزش پیروزی های (مقدماتی) در انتخابات کاسته شود. در مجموع، این تغییرات باعث شده این احتمال تقویت شود که رقابت برای انتخاب نامزد احزاب تا زمان به صندوق ریخته شدن تمامی آرای دلیگیت در تمامی ایالت ها ادامه پیدا کند.